در «ضرورت» تنآسایی
نتایج پژوهش یک موسسه تحقیقاتی نشان میدهد که کشورهای آلمان، بریتانیا و سوئد برای کاهش گازهای گلخانهایشان باید ساعات کاری هر هفته را به میزان بسیار زیادی کم کنند.
مجید ابراهیمپور| میدان| در سال ۲۰۱۵ نمایندگان ۱۹۵ کشور جهان در پاریس دور هم جمع شدند تا ذیل «چارچوب پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم»، فکری به حال گرمشدن کره زمین بکنند. در این نشست کشورها متعهد شدند که با کاهش گازهای گلخانهای نگذارند دمای کره زمین نسبت به انقلاب صنعتی در اواسط قرن هجدهم بیشتر از ۲ درجه سانتیگراد افزایش یابد. به عنوان مثال، طبق این توافق آلمان، سوئد و بریتانیا به ترتیب متعهد شدند که از سال ۲۰۲۰ میزان گازهای گلخانهای خود را به ترتیب ۲/۵۶، ۰/۱۵ و ۱/۵۵ درصد کاهش دهند.
در حال حاضر میانگین دمای کره زمین نسبت به قرن هجدهم یک و نیم درجه بالاتر رفته است و پژوهشها نشان میدهد که اگر به همین منوال ادامه پیدا کند دمای کره زمین چهار و نیم درجه افزایش خواهد یافت و نتایج آن از بین رفتن صخرههای مرجانی، آب شدن یخهای قطب شمال و بیخانمانی بسیاری از افراد ناشی از مد فزاینده است. اما این تعهدات نیازمند برنامههای جدی بلندمدت است و ارتباط مستقیمی با بهرهوری صنعتی و تولید دارد که کار و ساعات کاری با آن ارتباط مستقیمی دارد. در حقیقت به مدد تکنولوژی و کار است که بهرهوری بالا میرود و بالا رفتن بهرهوری ناچار به تولید بیشتر گازهای گلخانهای است.
اخیرا در این خصوص یک موسسه تحقیقاتی اروپایی مطالعاتی در خصوص ساعات کاری و بحران اقلیمی انجام داده است. این گزارش بر اساس دادههای سازمان ملل و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) درباره آلایندههای گازهای گلخانهای تنظیم شده است و سه کشور بریتانیا، سوئد و آلمان را مورد بررسی قرار میدهد. دادهها حاکی از این است که این سه کشور برای کربنزدایی از اقتصاد خود برای جلوگیری از آسیبهای اقلیمی نیازمند کاهش قابلتوجه ساعات کاری و تلاش برای کارآیی بیشتر در حوزههای دیگر هستند.
این موسسه تحقیقاتی میگوید که با تراکم کربن موجود اقتصاد و میزان بهرهوری، بریتانیا برای عمل به تعهدات خود باید ساعات کاری در هفته را به ۹ ساعت کاهش دهد تا بتواند میزان افزایش گرمای زمین را زیر ۲ درجه نگه دارد. برای دستیابی به این هدف در سوئد ساعات کاری باید به ۱۲ ساعت در هفته و در آلمان فقط به ۶ ساعت در هفته کاهش پیدا کند و کاهش ساعات کاری مثلا یک روز در هفته کمکی به کاهش آلایندههای کربنی به میزانی پایدار نمیکند. این توصیه را پیشتر با «در ستایش تنآسایی» میشناختهایم. موضوعی که پیش از این اشخاصی نظیر پل لافارگ مطرح کردند که برای زیست بهتر بشر، ساعات کاری باید به شیفتهای سهساعته و ۱۵ ساعت کار در هفته کاهش پیدا کند. به عبارت دیگر اگر پایداری اکولوژیک نیازمند کاهش مصرف مادی است بنابراین افزایش اوقات فراغت نه شرایطی لوکس بلکه شرایطی مبرم است و هر چه وضعیت اقلیمی بدتر میشود اقداماتی که برای رفع آن نیازمند است وسیعتر و رادیکالتر خواهد شد. در این گزارش آمده است که محدود کردن گرمای زمین به یک و نیم درجه نیازمند تغییرات بزرگ، زودبازده و سریع در تمامی عرصههای اجتماعی است. پیش از این در کشورهای به اصطلاح توسعهیافته بحث کاهش ساعت کاری به منظور بهبود بهرهوری وجود داشت اما کم کردن ساعت کاری به منظور کاهش فعالیت اقتصادی موضوعی بسیار ریشهایتر است.
در بریتانیا جرمی کوربین لزوم بازگشت به کار چهار روز در هفته را گوشزد کرده بود و این گزارش برای آنها فرصتی است که میتواند اجماع جهانی را برای ضرورت این موضوع به همراه آورد. به گفته اما ویلیامز که کمپین چهار روز کار در هفته را به راه انداخته است نتایج این مطالعات این موضوع را گوشزد میکند که ما چارهای جز اعمال تغییرات اساسی در جامعه نداریم تا بتوانیم با توجه به محدودیتهای سیارهمان به زیست خود ادامه دهیم. بنابراین علاوه بر بهبود رفاه، ارتقای برابری جنسیتی و بهبود بهرهوری موضوع تغییرات اقلیمی دلیل دیگری است که ما باید کمتر کار کنیم و بیشتر تنآسا باشیم. این میتواند مبنایی برای سیاستگذاران و مطالبهای برای فعالان اجتماعی باشد.
شاید کم کم باید به فکر این بود که برای ادامه حیات ضرورت دارد همین متنی هم که پیش روی شماست نوشته نشود و انرژی و زمان نوشتن و خواندن آن به دورهمنشینی دوستانه سپری شود.