رعایت سلیقه جامعه هدف شرط اول موفقیت استارت‌آپ‌ها

۱۳۹۸/۰۳/۱۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۵۶۷۸

شهاب جوانمردی |

 عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران|

ورود‌استارت‌آپ‌ها به عرصه فعالیت در فضای اقتصادی کشورها، به معنی این است که رفتار اقتصادی از صدر تا ذیل جامعه قرار است تغییر کند و این تغییرات به نوآوری در زمینه‌های کسب و کار نیاز دارد. بنابراین‌استارت‌آپ‌هایی می‌توانند در این زمینه موفقیت‌آمیز عمل کنند که به فراخور نیاز جامعه، به ارایه محصولات و خدمات نوآورانه بپردازند. حال اگر نگاه جزئی‌تر به‌استارت‌آپ‌ها داشته باشیم و فین تک‌ها را زیر ذره بین قرار دهیم، می‌بینیم که علت جدی شکست یا بهتر است بگوییم تقابل پیشرفت با فین تک‌ها در بازار مالی ایران در نگاه اول این است که بازار ها، آمادگی این حجم تغییر را نداشته و شاید در برخی از موارد هنوز هم نداشته باشند. بنابراین بهتر است که فین‌تک‌ها، موازی با تغییرات سلیقه‌ای و نیاز بازار هدف به فعالیت بپردازند. اگر یک‌استارت‌آپ یا یک ایده، در یک مختصات جغرافیایی خاص بتواند موفق عمل کند، دلیل بر این نیست که در سایر نقاط دنیا نیز موفقیت‌آمیز عمل می‌کند. بنابراین پس از شناخت نیاز و سلیقه بازار هدف، باید فرهنگ‌سازی و آموزش برای شناخت محصولات جدید صورت بگیرد که جامعه در مواجهه با آن، دچار سردرگمی نشود.  نگاه موردی به این موضوع، موفقیت نسبی‌استارت‌آپ‌های حوزه پرداخت را نشان می‌دهد. هنگامی که نیاز به پرداخت آنلاین در جامعه به وجود آمد تا زمانی که این نیاز تبدیل به تقاضا شد، زمانی بود که فرهنگ‌سازی در این بخش صورت گرفت. بنابراین فین تک‌های فعال در این حوزه توانستند با پاسخ دهی مناسب به این تقاضا، آینده فعالیت خود را بیمه کنند.اما نقطه مقابل آن، عدم توفیق‌استارت‌آپ‌های حوز‌ه تامین مالی جمعی است. صرف اینکه در دنیا‌استارت‌آپ‌های این حوزه موفقیت آمیز عمل کردند، دلیل بر این نیست که در ایران هم اقبال عمومی از این‌استارت‌آپ‌ها صورت بگیرد، در حالی که فرهنگ‌سازی درستی انجام نشده و در بخش قوانین و مقررات هم بازار سرمایه و بانک مرکزی، هنور نتوانستند قوانین این حوزه تامین مالی را به درستی تدوین کنند. ‌استارت‌آپ‌های بیمه‌ای اکنون عمده فعالیت خود را به صورت ارایه یک مجموعه خدمات بیمه‌ای ارایه می‌کنند. حال اگر مبنا را بر این موضوع قرار دهیم که‌استارت‌آپ‌ها باید به نوسازی و دگرگونی یک صنعت مبادرت کنند، مشاهده خواهیم کرد که در بخش بیمه، هنوز این دگرگونی ایجاد نشده است. در واقع این بخش از بازار مالی کشور از منظر‌استارت‌آپی تنها دسترسی‌های متفاوت را ارایه داده اما تحول صنعتی را در پی نداشته است. در حوزه‌استارت‌آپ‌های مربوط به بازار سرمایه نیز شاهد دگردیسی نبودیم زیرا در این حوزه، بسیاری از روند‌های نوآورانه با قوانین بازار سرمایه ناهمخوانی شدیدی دارد. به‌طور مثال همین الان که معاملات الگوریتمی در حال پیشرفت در این بازار هستند و سرویس‌های مشترک بانک - بازار سرمایه ارایه می‌شود، قوانین دست و پاگیر از سرعت حرکت آنها می‌کاهد. با این حال باید امید داشت که در این حوزه هم سرویس‌های جدیدی ارایه شود.  موضوع دیگری که باید به آن توجه کافی مبذول شود، مربوط به منطق کسب و کاری شرکت‌ها و فین‌تک‌هاست که در برخی از موارد کشش بیشتری دارند. مثلا در کشور ما، نظام کارمزدی چندان جا افتاده نیست و ارایه خدمات در بسیاری از حوزه‌های فین تکی رایگان است. بنابراین فین‌تک‌ها نمی‌توانند کسب و کار خود را شکل بدهند. بنابراین در وهله اول استارت‌آپ‌های حوزه فناوری‌های مالی ابتدا باید نیاز بازار هدف را بشناسند، مطابق با سلیقه و عادات مشتری به ارایه خدمات بپردازند، خود را با اشکال جدید و به روز شده قوانین و مقررات به روز کنند  سپس تمرکز خود را برای بقا مبنی بر کسب سرمایه جدید یا ادغام و جوینت شدن با شرکت‌های بزرگ‌تر بگذارند.