خیز جریان پوپولیستی راستی
استیو بنن سعی در ایجاد شبکهای متشکل از پوپولیستهای جناح راستی دارد و آن را «جنبش» میخواند و امیدوار است بتواند از شک و تردید ایجاد شده درباره اتحادیه اروپا استفاده و اسب تروای «جنبش» خود را به قلب اردوگاه دشمن وارد کند. این جنگ صلیبی بنن و جناح راست جدیدترین نمونه از تلاشها برای باقی نگه داشتن ایالات متحده و بخش گستردهای از یوروآسیا به عنوان سرزمینهای مسیحیت سفیدپوست به شمار میرود. در برابر این جنگ صلیبی، افراد خوشبین به تئوری پاندول در علوم سیاسی دل خوش کردهاند و معتقدند دموکراسی این شورش عظیم راستهای افراطی را دوام میآورد.
در ایالات متحده، نهادهایی همانند «اینویزیبل » که یک گروه ترقی خواه تاسیس شده توسط یک سری از اعضای پیشین کنگره در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 2016 است و اکنون 5 هزار بخش محلی دارد نیز هستند که منتظر بازگشت پاندول سیاسی نماندهاند. آنها همین حالا هم بهشدت تلاش میکنند تا سیاست را به سمت جناح چپ بازگردانند و تلاشها و برنامهریزیهای آنها نتیجه بخش و بر انتخابات میان دوره کنگره در سال 2018 تاثیرگذار بوده است؛ در این انتخابات دموکراتها موفق شدند کنترل مجلس نمایندگان را بازپس بگیرند.
اما انتخابات ریاستجمهوری 2020 مساله دیگری است. در حال حاضر ترامپ از یک مزیت قابل توجه سود میبرد و آن شرایط اقتصادی مطلوب در ایالات متحده است. در حقیقت برخی کارشناسان اقتصادی در پیش بینی چشمانداز سیاسی پیش رو گفتهاند تا زمانی که مشکل اقتصادی رخ ندهد، ترامپ به تاخت و تاز خود ادامه خواهد داد و احتمال پیروزی او در انتخابات زیاد خواهد بود. به علاوه، گروه رییسجمهوری از این مساله کسب اطمینان کردهاند مناطقی که او پایگاه قویتری در آنها دارد، اشتغال زایی بیشتری را در قیاس به پایگاههای سنتی دموکراتها شاهد باشند.
به علاوه، ترامپ و زیردستانش بهشدت در تلاش هستند تا پایه و اساس جامعه دموکراتیک را نابود سازند و از این رو در جهت ارایه وجههای شیطانی از رسانه، محدودسازی حضور مردمی در انتخابات، کاهش موانع بین کلیسا و دولت و پر کردن دادگاهها با ایدئولوگهایی که حامی دیدگاههای آنها هستند، اقدام کردهاند. اکثریت قریب به اتفاق گروههایی که برای شکست ترامپ در انتخابات 2020 فعالیت میکنند، همچنان از ابزارهای سنتی برای تحقق تغییرات سیاسی استفاده میکنند. اما ترامپ هم که از استادان پیشین پوپولیسم همچون اوربان و اردوغان درس گرفته، در کل درگیر تغییر زمین بازی است.
همین مساله است که شرایط سیاسی کنونی را متفاوت میکند. تئوری تغییرات سیاسی پاندولی تنها زمانی تحقق مییابد که بیشتر بازیکنان انتخاباتی با قوانین یکسان بازی کنند. اما پوپولیست جناح راستی در همه این مدت مشغول تغییر قوانین بازی بوده تا بتواند تا مدت زمان ممکن روی کار بماند و در همین حال، از شرایط موجود برای تقویت موضع خود استفاده کرده است. پوتین برای دو دهه بر روسیه فرمانروایی کرده و اردوغان هم برای 16 سال روی کار بوده است. اوربان هم به یک دهه فعالیت در صدر دولت نزدیک میشود. حتی در کشور غیردموکراتیک چین هم شی جین پینگ قوانین جانشینی را تغییر داده تا کسب اطمینان کند که برای همیشه در قدرت خواهد ماند. یک پاسخ محتمل و ممکن به پوپولیسم جناح راستی میتواند تقویت پوپولیسم جناح چپی باشد. این استراتژی در سال 2015 برای حزب سیاسی سیریزای یونان جواب داد و این حزب از آن زمان تاکنون دولت را حفظ کرده است. برنی سندرز هم با همین استراتژی به نامزدی ریاستجمهوری حزب دموکرات در انتخابات 2016 نزدیک شد.
اما پوپولیسم جناح چپی نمیتواند پاسخی دایمی به پوپولیسم جناح راستی جدید باشد. آنها یا همانند ژان لوک ملانشون در انتخابات شکست میخورند یا با «واقعیتهای اقتصادی» مشابه آنهایی مواجه میشوند که سیریزا را وادار به پذیرش ریاضتهای اقتصادی درخواستی بوروکراتها و بانکهای اروپایی کرد. این احتمال هم وجود دارد که همانند ایوو مورالس در بولیوی درست همانند همتایان جناح راستی خود اصول دموکراتیک را زیر پا بگذارند.
راست جدید به واکنش بهتری نیاز دارد. هر چه نباشد، همه عواملی که سبب این موج جدید پوپولیسم جناح راستی شدهاند، از جمله افزایش نابرابری اقتصادی، افزایش شمار مهاجران و ترکیدن حباب رسواییها هنوز وجود دارند. احزاب میانه همچنان بیاعتبار هستند و لیبرالها هم نتوانستهاند جایگزین قانعکنندهای برای سیاستها و نهادهای جهانیسازی ارایه کنند. تلاش برای خارج کردن پاندول سیاسی از منطقه فوریتی یک ضرورت است، اما کافی نخواهد بود. درست همانند آن است که انتظار داشته باشیم یک لایحه قانونی متعارف همانند اصلاح مالیات بر بنزین بتواند تغییر آب و هوا را متوقف کند. کارشناسان محیط زیست میدانند که تغییرات بیسابقه جوی به پاسخ بیسابقه نیاز دارند. بطور مشابه، برای مقابله با تهدید تغییرات آب و هوایی سیاسی نیز به یک رویکرد گسترده بینالمللی و اساسا جدید، نیاز است.
از این رو نمیشود منتظر حرکت پاندول سیاسی ماند؛ نمیتوان به محدودیت ناشی از محافظهای قانونی دل خوش کرد. اکنون زمان منتشر کردن مانیفست یا برنامه 10 مرحلهای نیست. زمان آن است که جنبش بنن با یک جنبش پاسخ داده شود؛ ائتلافی از مردم و سیاستمداران در اتحادی بینالمللی در برابر تهدیدهای جهانی از تغییرات آب و هوایی گرفته تا جنگهای بیپایان و نابرابری اقتصادی قد علم کنند. اگر چنین جنبشی تشکیل نشود، موج خروشان پوپولیسم جدید جناح راستی همه قایقهای نجات، جلیقهها و همهچیز را در خود فرو خواهد برد.
منبع: دیپلماسی ایرانی