مردم، قدرت و منافع (8)
نویسنده: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
دوم، ما باید بفهمیم که ثروت ملل بر دو قطب قرار دارد . ملتها با مولدتر شدن ثروتمندتر میشوند - یعنی آنکه به استانداردهای زندگی بالاتر دست مییابند- و مهمترین منبع افزایش مولدبودن، افزایش در دانش است . پیشرفت در فناوری بر بنیادهای علمی قرار دارد که توسط تحقیقات اساسی که از سوی دولت تامین مالی میشوند، فراهم میگردد و ملتها در نتیجه سازماندهی سراسری خوب جامعه که به مردم این امکان را میدهد تا تعامل کنند، تجارت کنند و با امنیت سرمایهگذاری کنند ثروتمندتر رشد میکنند . طراحی یک سازمان اجتماعی خوب هم محصول دههها شور و منطق است، تحقیقات تجربی که سازمان بر چه مبنایی کار میکند یا عمل نمیکند. این تحقیقات منجر به نگاههایی درباره اهمیت دموکراسیهایی که دارای حکومت قانون، روند حقوقی، بررسی و توازن، و میزبان بودن نهایی که در کشور، ارزیابی و گفتن حقیقت دخیل هستند، شده است.
سوم، نباید ثروت یک ملت را با ثروت افراد مشخص در آن کشور قاطی کرد. برخی افراد و بنگاهها با محصولات تازهای که مصرفکنندگان میخواهند موفق میشوند. این راه خوبی برای ثروتمند شدن است. دیگران با استفاده از قدرت بازارشان برای استثمار از مصرفکنندگان یا کارگرانشان موفق میشوند. این چیزی بیش از توزیع مجدد درآمدها نیست؛ این ثروت کلی ملت را افزایش نمیدهد. واژه فنی در علم اقتصاد «رانت» است . رانتخواری به دنبال آن است تا سهم بیشتری از کیک اقتصاد ملت بگیرد، درست برخلاف خلق ثروت که سعی دارد اندازه کیک را بیشتر کند. سیاستگذاران باید رانت را در هر بازاری که در آن رانتهای بیش از اندازه است به صفر برسانند زیرا اینها علائمی هستند که اقتصاد میتواند موثرتر و کارآمدتر کار کند: فیالواقع بهرهبرداری ذاتی در رانتهای بیش از حد اقتصاد را تضعیف میسازد. یک نبرد موفق علیه رانت خواری به هدایت مجدد منابع به خلق ثروت میانجامد .
چهارم، جامعهای که کمتر دچار تفرقه شده باشد، اقتصادی که با برابری بیشتر باشد، بهتر کار میکند. علیالخصوص، نابرابری که برمبنای نژاد، جنسیت و قومیت باشد منزجرکننده است. این یک تغییر شکل از دیدگاهی بود که پیش از این بر علم اقتصاد مسلط بوده، دیدگاهی که معاوضه میکرد، دیدگاهی که میگفت یک نفر میتواند فقط در صورتی برابری بیشتر داشته باشد که رشد و بازدهی را قربانی کند. منافع حاصل از کاهش نابرابری
به ویژه در زمانی که نابرابری به غایت خودش که اکنون در امریکا است میرسد و در زمانی که از راههایی که مثلا از طریق استثمار قدرت بازار یا تبعیض نژادی حاصل میشود، بسیار زیاد است . بنابراین فقط با یک لایحه به هدف برابری بیشتری درآمدی دست نمییابیم.
ما همچنین باید از ایمان غلط به اقتصادی که میگفت اگر ثروتمندان ثروتمندتر شوند فقیران هم سود میبرند دستبرداریم، این ایمان که اگر اقتصاد رشد کند، همه نفع میبرند. این اعتقاد پایه و اساس سیاستهای اقتصادی جماح عرضه رییسان جمهوری حزب جمهوریخواه از زمان رونالد ریگان به بعد بوده است. آثار آن هم واضح است که منافع رشد به راحتی به پایینیها نمیرسد . به ردیفهای گسترده جمعیت در امریکا و نقاط دیگر دنیای پیشرفته که بعد از دههها درآمدهایشان که توسط سیاستهای جناح عرضه تقریبا ثابت و در رکود مانده، حتی با آنکه جی دی پی هم رشد یافته، نگاهی بیندازید که چطور در خشم و ناامیدی زندگی میکنند. بازارها به خودی خود لزوما به این مردم کمک نمیکنند بلکه این برنامههای دولت است که میتواند تفاوتی را ایجاد کند.
پنجم، برنامههای دولت برای دست یابی به رفاه مشترک نیاز به تمرکز بر توزیع درآمد بازار – آنچه که پیش از توزیع خوانده میشود – و توزیع مجدد دارد، درآمدهایی که افراد بعد از مالیات و انتقال از آن لذت میبرند. بازارها در خلأ وجود ندارند؛ آنها را باید ساخت و راهی که ما برای ساخت آن میرویم بر توزیع درآمد بازار و رشد و بازدهی اثر میگذارد. بنابراین، قوانینی که سوءاستفاده از قدرت انحصاری شرکتها را اجازه میدهد یا آنکه رییسان هیاتمدیره را قادر میسازد تا برای خودشان سهم بزرگی از درآمد شان شرکت را بردارند، منجر به نابرابری بیشتر و رشد کمتر میشود . دستیابی به یک جامعه عادلانهتر نیازمند برابری فرصتها است اما این هم به نوبه خود نیازمند برابری بیشتر درآمدها و ثروت است. همیشه برخی از مزیتها در بین نسلها منتقل میشود به همین ترتیب نابرابریهای بیش از حد درآمدی و ثروت در یک نسل به سطوح بالاتر نابرابری در نسل بعد تفسیر میشود.بخشی از این راهحل آموزش است اما فقط بخشی . در ایالات متحده فرصت نابرابری آموزشی بیش از هر کشور دیگری است و فراهم کردن آموزش بهتر برای تمامی افراد میتواند نابرابری را کاهش و عملکرد اقتصادی را افزایش دهد. ترکیب اثرات نابرابری در فرصتهای آموزشی، مالیاتهای بهشدت پایین که از گذشته باقی مانده به معنای آن است که ایالات متحده در حال خلق یک حکومت ارثی توانگر است .