قتل میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل
سوم تیر 1287، میرزا جهانگیرخان شیرازی مدیر روزنامه صوراسرافیل و از مبارزان مشروطه در جریان به توپ بستن مجلس شورای ملی، به وسیله نیروهای قزاق به قتل رسید. وی پس از آنکه قزاقها مجلس را اشغال کردند با به همراه گروهی از یارانش به دستور محمدعلی شاه قاجار دستگیر شده بود. یکی از روزنامههای صدر مشروطیت، صوراسرافیل به مدیریت میرزا جهانگیرخان شیرازی بود که به سبب انتشار این روزنامه به صوراسرافیل معروف شد. او پسر آقا رجبعلی، در سال 1292 هجری در یک خانواده فقیر شیرازی متولد شد. نخستین شماره صوراسرافیل پنجشنبه 17 ربیع الثانی 1325 هجری قمری و آخرین شماره آن، که در حقیقت سی و دومین شماره محسوب میشد، در 21 جمادی الاول 1326 هجری سه روز پیش از بمباران مجلس شورای ملی و چهار روز قبل از اعدام میرزا جهانگیرخان شیرازی منتشر شد. این روزنامه در هشت صفحه و به قطع وزیری و با چاپ سربی در چاپخانه سنگی پارسیان به طبع میرسید . سر لوحه روزنامه صوراسرافیل به خط نسخ درشت نوشته میشد و با خط ریز کلمه صوراسرافیل، تصویر فرشته آزادی بود که در صور میدمید و گروهی او را به یکدیگر نشان میدادند و در بالا و پایین آن دو آیه از قرآن کریم از سوره یس، و مومنون نوشته شده بود. در همان زمان که مشیر السلطنه نخستوزیر مشروطه بود مجلس به دستور محمد علی شاه و توسط لیاخوف گلوله باران شد، عدهای از نمایندگان مجلس و آزادیخواهان و ارباب جراید، از جمله میرزا جهانگیرخان شیرازی وملک المتکلمین، از طریق بهارستان مخفیانه به پارک امینالدوله چهارراه فخرآباد پناه بردند. میرزا محسن خان امینالدوله شوهر خانم فخر الدوله موضوع پناهندگی صوراسرافیل و عدهای دیگر را تلفنی در باغشاه به اطلاع محمدعلی شاه رسانید و چند ساعت بعد میرزا جهانگیر خان شیرازی، ملکالمتکلمین و سلطانالعلمای خراسانی مدیر روحالقدس را محاکمه کردند.
رییس دادگاه محسن صدرالاشراف بود که با نهایت بیرحمی و برای خوشایند محمدعلی شاه در بازجویی به دستگیرشدگان بسیار سخت میگرفت. بالاخره در سوم تیر ماه 1287 شمسی میرزا جهانگیرخان و ملکالمتکلمین و مدیر روحالقدس به گردنشان طناب انداخته شد و آنها را خفه کردند. محمدعلی شاه ناظر خفه کردن آنها بود. موقع طناب انداختن ملکالمتکلمین خود را باخته و تقاضایی داشته، اما صوراسرافیل به او نهیب زده و گفته بود: «ای ملک از پسر» «امالخاقان» تقاضای رحم داشتن بیجاست. صور اسرافیل هنگام طناب انداختن گفت: «زندهباد مشروطه» و اشاره به زمین کرد و گفت: «ای خاک، ما برای تو کشته شدیم.»