درآمدزایی امریکا از بحران‌آفرینی در خلیج فارس

۱۳۹۸/۰۴/۰۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۷۴۱۰

عباس پرورده| کارشناس مسائل خاورمیانه|

هنوز سرو صداهای رسانه‌ای ساقط شدن پرنده جاسوس امریکایی توسط ایران فروکش نکرده، مقامات کاخ سفید بلافاصله در حال چیدن میوه‌های بحران تازه در خلیج فارس شدند. متعاقب دور تازه فعالیت‌های منطقه‌ای حلقه اطرافیان ترامپ از جمله سفر پمپئو به ریاض، خود وی به محمد بن سلمان گفته «این عملیات بسیار گرانی است و شما و دیگر کشورهایی که از آنها محافظت می‌کنیم، باید پول بدهید». ترامپ رییس‌جمهوری است که با صدای بلند فکر می‌کند و از اینکه بدون توسل به بهانه‌های حقوق بشری یا ادعای گسترش دموکراسی و آزادی در جهان از منافع ایالات متحده دفاع کند، ابایی ندارد. وی همین چند روز پیش حقیقت بسیار مهمی را گفت که چندان هم مورد توجه تحلیلگران قرار نگرفت. ترامپ به عنوان اولین مقام ارشد امریکا اظهار داشت «خلیج فارس اهمیت گذشته را برای امریکا ندارد». این گفته ریشه در تحولاتی دارد که طی سه دهه گذشته به خاطر استخراج نفت شیل، تنوع بخشی به منابع انرژی با هدف کاهش وابستگی به نفت و همچنین جابه‌جایی وابستگی امریکا و چین در سال‌های اخیر به نفت خاورمیانه صورت گرفته است. واقعیت این است که امریکایی‌ها مثل دهه هفتاد و هشتاد میلادی نگران قطع جریان نفت از خلیج فارس نیستند و به جای آن امروز دنبال دریافت پول نقد از کشورهای نفت خیز منطقه هستند.  اما پس از هدف قرار گرفتن پهپاد امریکایی، در میان گلایه‌گذاری‌های سعودی‌ها از اینکه چرا امریکا یک تهاجم نظامی جانانه علیه ایران انجام نداده، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا در چارچوب تلاش کشورش برای تشکیل ائتلاف علیه ایران، دوشنبه سوم تیرماه با هدف گفت‌وگو با شاه سلمان و ولی‌عهدش وارد عربستان شد. اگرچه نمی‌توان باور کرد که پمپئو برای ایجاد اجماع علیه تهران به ریاض سفر کرده، چون ریاض که در دشمنی با ایران سنگ تمام گذاشته و نیازی به تشویق و ترغیب ندارد، بلکه بیشتر به نظر می‌رسد وزیر امور خارجه امریکا برای دلجویی از عدم واکنش نظامی علیه ایران که به‌شدت سعودی‌ها خواستار آن بودند، به عربستان سفر کرده است. متعاقب آن هم ترامپ در رسانه‌ها به ذکر محتوای گفت‌وگوی تلفنی‌اش با محمد بن سلمان پرداخت که گفته بود «این عملیات بسیار گرانی است و شما و دیگر کشورهایی که از آنها محافظت می‌کنیم، باید پول بدهید...» و او، ولیعهد هم پاسخ داد «بله.» رییس‌جمهوری صریح‌اللهجه امریکا در این مصاحبه که با شبکه ان‌بی‌سی انجام شده بود، محافظت از عربستان سعودی در ازای دریافت پول را یکی از دلایل حضور امریکا در غرب آسیا برشمرد و گفت بر خلاف گذشته که واشنگتن در قبال این حفاظت چیزی دریافت نمی‌کرد، حالا از این محافظت منفعت مالی می‌برد و عربستان چهارصد میلیارد دلار از ما خرید می‌کند. اینها شواهدی هستند از اینکه امریکایی‌ها بیش از آنکه نگران گسترش قدرت ایران باشند، درصدد افزایش ایران هراسی و دوشیدن مالکان چاه‌های نفت خلیج فارس هستند و در واقع، چه جنگ شود و چه نشود تنها بازندگان بازی بحران در خلیج فارس، بر طبق چیدمان امریکا همان کشورهای این منطقه هستند و امریکایی‌ها فقط میوه چینان بحرانند. تحریم‌ها از نظر امریکایی‌ها یک بازی برد برد است، چون از طرفی اقتصاد ایران را هدف می‌گیرند و از طرف دیگر با بالا گرفتن بحران، پول بیشتری از اعراب منطقه بابت خرید سلاح و سایر مبادلات تحمیلی به جیب واشنگتن می‌رود. در صورت جنگ هم ایالات متحده فقط چند ناو جنگی و پایگاه نظامی دارد که برای همین جنگ ساخته شده‌اند و بقیه چیزهایی که نابود خواهند شد، زیرساخت‌های اقتصادی و عمرانی کشورهای منطقه هستند که تازه نابودی آنها هم به سود امریکا و متحدانش تمام خواهد شد، چون در نهایت این شرکت‌های غربی هستند که برای بازسازی پس از ویرانی قرارداد‌های کلان خواهند بست.

امریکایی‌ها البته از چاشنی ایران‌هراسی برای افزایش فایده و کاهش هزینه استفاده ابزاری می‌کنند. مهم‌ترین شرکایی که واشنگتن تاکنون توانسته علیه ایران رسما بسیج کند، عربستان و امارات با همراهی نتانیاهو هستند که در دشمنی دیرینه با تهران انگشت‌نما هستند و فعلا اتحاد با آنان علیه ایران در افکار عمومی بین‌المللی چندان دندان‌گیر نیست. پس باید به نقش دیپلماسی چند‌ساله ایران پس از برجام و آنچه ایران تحت عنوان صبر استراتژیک می‌داند، در ناکامی امریکایی‌ها جدی‌تر نگاه کرد. دستاورد آن هم اینکه امریکا، انگلستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در بیانیه‌ای مشترک ایران را به برهم زدن ثبات منطقه متهم می‌کنند و حوثی‌های یمن را به توقف حملات به عربستان سعودی فرا‌می‌خوانند.

در نهایت آنچه از تحریم و تهدیدهای زیگزاگی ترامپ و اطرافیانش می‌توان فهمید، اینکه دشمنی با ایران را باید از نگاهی دیگر هم بررسی کرد. با تحولات بین‌المللی در حوزه انرژی و کاهش اهمیت تولید و انتقال نفت در خلیج فارس برای ایالات متحده، نگاه واشنگتن به رقابت‌های درون منطقه‌ای کشورها نیز تغییر کرده و امریکایی‌ها بدون نگرانی خاصی از تشدید تنش در منطقه، به دنبال کسب سودهای کلان هستند. امریکایی‌ها بر خلاف آنچه در ظاهر که خود را مقید به حفظ امنیت خطوط عبوری انرژی از منطقه نشان می‌دهند، اما به دلیل اینکه دیگر چندان وابستگی استراتژیک به منابع انرژی خلیج فارس احساس نمی‌کنند، به عنوان بازیگری فرامنطقه‌ای درصدد سوءاستفاده از رفتارهای رقابت‌آمیز بازیگران منطقه‌ای هستند. منبع: ‌دیپلماسی ایرانی