آینه سیاه سلبریتی مقابل سیاستمدار
سیاسیونِ امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر چهره خود در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی شدهاند؛ وضعیتی که هر چند مزیتهایی دارد اما میتواند به تقلیل نقش سیاستمدار به سلبریتی منتهی شود.
ایرنا، با بیان این مطلب در گزارشی افزود: «آینه سیاه» عنوان سریالی بریتانیایی است که از سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون در فصول مختلف تولید و پخش شده است.
این سریال که فصل پنجم آن اواسط ماه گذشته پخش شد وارد فاز تعامل با مخاطب خود شده است چنانکه به تماشاگر اجازه میدهد که در مقاطعی حساس به جای شخصیت اصلی داستان دست به انتخاب زده و با نتایج این انتخابهای کلیدی مواجه شود.
آنچه بیش از فرم باعث جذب مخاطب میشود، محتوایی است که به آیندهای نهچندان دور و شاید حال حاضر ما اختصاص مییابد؛ محتوایی که درگیری اعضای جامعه با پیامدهای دنیای دیجیتال را به تصویر میکشد و روایتگر سیطره شبکههای اجتماعی و سایر عناصر فناورانه بر زندگی شهروندان است.
این سیطره گاه آنچنان سنگین میشود که نتیجه آن نابودی است مانند اپیزودی که زنبورهای الکترونیکی در نقش قاتلهای حرفهای تحت کنترل یک هکر قرار میگیرند یا قسمتی که سگهای روبوتیک هر آنچه رنگ و بوی انسانی دارد از بین میبرند. در قسمتهای دیگر تراشههای الکترونیک در مغز و چشم و… انسانها قرار میگیرد و مهاردار آنان میشود.
یکی از قسمتهای نخست آینه سیاه، بخشی از حیات سیاسی نخست وزیر بریتانیا را در دورهای مجهول و نامشخص روایت میکند که حاضر میشود برای جلوگیری مرگ پرنسس جوان خاندان سلطنتی انگلیس تن به یک رسوایی خیرهکننده در انظار عمومی و پیش چشم دوربینهای زنده تلویزیونی بدهد.
آنچه از تسلیم نخستوزیر در برابر خواسته رباینده شاهزاده انگلیسی برمیآید نه تلاشی بشردوستانه که تقلایی برای جلوگیری از ریزش محبوبیت و در واقع آرای عمومی و در نهایت حفظ قدرت است که به اصرار مشاوران و اجبار سایر اعضای دولت و حزب و پیرامونیان قدرت صورت میگیرد.
مشابه اوضاع آینه سیاه را کم و بیش و با شدت و ضعف مختلف میتوان در دنیای واقع نیز مشاهده کرد. بسیاری از چهرههای سیاسی در سراسر جهان بهشدت درگیر آینه سیاه پیش روی خود شدهاند که تشبیهی از صفحه تیره کریستال مایع در صفحات تبلت، گوشیهای هوشمند و… است.
این وضعیت از دید کاربران دربردارنده مزیتهایی است از جمله اینکه سیاستمدار در رفتار و گفتار سیاسی میکوشد هنجارها، ارزشها و نیز مطالبات جامعه یا دست کم طیف وسیع کاربران فضای مجازی را رعایت کند و پیراسته و قاعده مند گام بردارد.
با این حال بسیاری میگویند این شرایط میتواند به سلبریتیزه شدن سیاسیون و بعضاً دولتمردان و مسوولان منتهی شود و حتی کارویژه این دو را با هم عوض کند.
چهبسا مسوولانی که نقش اصلی خود یعنی مدیریت حوزه مسوولیت را فروگذاشته و به جای آباد کردن خانههای از پایبست ویران یا حداقل ویران نکردن آن، تمام هم و غم خود را معطوف نقش ایوان ساختهاند.
اواسط هفته گذشته بود که رسانهها از کامنت شهردار تهران پای یکی از پستهای ایسنتاگرامی یکی از سلبریتیها خبر دادند.
«پیروز حناچی» شهردار تهران در واکنش به پست اینستاگرامی «کامبیز دیرباز» بازیگر سینما و تلویزیون در انتقاد به کار کودکان در تهران نوشت: سامانه ثبت اطلاعات پاکبانان و متولیان جمعآوری زباله راهاندازی شده که با ثبت چهره از فعالیت افراد زیر ۱۸ سال ممانعت به عمل میآید.
این سلبریتی روز قبل از آن در صفحه اینستاگرام خود نوشته بود: تهران شهر زندگی، شهر دوست داشتن و پایتخت جغرافیایی به نام ایران است که آن را به عنوان مهد فرهنگ و ادبیات میشناسند. شایسته این شهر نیست که در آن جان و جسم کودکان، قربانی سوداگری شود.
نکته قابل توجه اینکه گفتههای وی بر اساس یافتههای پژوهشی با عنوان «یغمای کودکی» صورت گرفت که در پوشش ضعیف اطلاعرسانی و کمتوجهی مسوولان شهری چند روز پیش رونمایی شد.
«کامیل احمدی» مردم شناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در صفحه اینستاگرام خود درباره این پژوهش نوشته است: در ششماه اخیر، افتخار سرپرستی پژوهشی کمنظیر را با عنوان یغمای کودکان داشتم. این پژوهش را بههمراه تیمی جوان و پرتلاش و مشترکاً با انجمن حمایت از حقوق کودکان انجام دادم و چه بسیار یاد گرفتم، متأثر شدم و در دل گریستم….
نکته قابل تامل اینکه شهردار تهران نه در مقابل پژوهشگران و فعالان و کارشناسان این حوزه که در برابر یک سلبریتی نهچندان مشهور با چند صد هزار فالوور خود را موظف به پاسخگویی و خبررسانی درباره راهاندازی سامانه مربوطه میداند. همچنین، برخی رسانهها اوایل ماه جاری از قول شهردار در همایش روز جهانی مقابله با کار کودک نوشتند شهرداری در این زمینه وظیفهای ندارد.
پاسخگویی شهردار تهران هرچند فی ذات امری مثبت است اما این پرسش را برمیانگیزد که نقش و جایگاه سلبریتی کجا است و شان و وظیفه مسوول چگونه تعریف میشود؟