فرصت اروپا در شیب صعودی
عماد آبشناس|
هفت جولای را میتوان نقطه عطفی در ماجرای توافق هستهای و رویارویی ایران و ایالات متحده به حساب آورد روزی که ایران توانست بنبستی را که امریکا در این توافق بینالمللی ایجاد کرده بود ،بشکند.
حدود چهارده ماه پیش امریکا تصمیم گرفت از توافق هستهای خارج شود و رییسجمهوری آن جهت محقق کردن وعدههای خود و خواستههای اسراییل وعربستان سعودی از هیچ تلاشی جهت نابودی این توافق دریغ نکرد. از اعمال تحریمهای بیسابقه گرفته تا حتی سنگ اندازی در اجرای برجام.
در این میان ایران امیدوار بود ضامنین برجام یعنی پنج کشور دیگر، اتحادیه اروپا و شورای امنیت کاری انجام دهند اما دریغ از یک قدم.
ایرانیها یک سال صبر استراتژیک را اتخاذ کردند تا بتوانند مظلومیت خود را در جهان به اثبات برسانند و ثابت کنند که ایالات متحده کشور قابل اطمینانی نیست. اهمیت توافق هستهای برای جامعه بینالمللی مخصوصا اتحادیه اروپا و شورای امنیت در این بود و البته هست که این توافق اولین توافق کلان بینالمللی با رعایت اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم بوده، توافقی که اعتبار اتحادیه اروپا به آن وابسته است. همچنین اعتبار شورای امنیت به این توافق بند است.
در صورت شکست برجام در واقع دیگر هیچ کشوری نه اعتباری برای میانجیگری اتحادیه اروپا و نه ضمانت شورای امنیت قایل خواهد شد.
دلیل اینکه ایران به اروپا فشار میآورد این است که در این میان میتوان گفت فقط روسیه و چین بودند که به نوعی پایبند تعهدات خود طبق برجام بودند وکشورهای اروپایی به هیچوجه به تعهدات خود عمل نکردند.
آنها باور داشتند که ایران به هیچوجه شیب غنیسازی اورانیوم را نه از نظر کمی و نه از نظر کیفی افزایش نمیدهد اما ایران هفتم جولای نشان داد که هم شیب کمی و هم شیب کیفی تولید اورانیوم را افزایش میدهد و آنها جرات نمیکنند کاری در قبال ایران انجام دهند.
قبل از توافق هستهای ایران چیزی حدود 9 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده بعضا با غنای 20% در اختیار داشت یعنی توانایی این را داشت که حد اقل ده بمب هستهای تولید کند اما مشاهده کردیم که چون هدف ایران تولید تسلیحات هستهای نبود با وجود اینکه فناوری چرخه هستهای را در اختیار داشت این کار را انجام نداد.
بدیهی است امروزه هم ایران به دنبال توافق هستهای نیست ولی بهخوبی میداند که ماجرای هستهای یک بهانه بیش نیست و هدف اصلی تضعیف ایران است.
اروپاییها در چندین نوبت اظهار داشته بودند که هدفشان با هدف امریکا یکی است اما در مورد شگردها با هم اختلاف دارند.
آنها باور داشتند که از کانال توافق هستهای میتوانند آرام آرام ایران را به سمت وسوی مد نظر خود ببرند اما عملکرد امریکا منجر شد که نه فقط نتوانند ایران را به سمت و سوی نقشههای خود ببرند بلکه ایران حتی همین توافق را نیز در سراشیبی قرار دهد.
بر کسی پوشیده نیست که تماس شب گذشته رییسجمهوری فرانسه با روحانی تاثیر بسزایی در متن بیانیه ایران داشت و کاملا مشخص بود که بیانیه به گونهای طراحی شده بود که هم بر حق و حقوق ایران مبنی بر تعلیق بخشی از تعهدات خود در برجام طبق ماده 36 تاکید شود و هم راه برای اروپا باز بماند.
طبق شنیدهها مکرون یک مهلت ده روزه از روحانی جهت شروع انجام تعهدات اروپا و کسب نظر ایران تقاضا کرده بود و ایران هم فعلا این فرصت را در اختیار وی قرار داده چون هدف اصلی ایران این است که مشکل حل شود نه اینکه ماجرا پیچیدهتر شود.
به این ترتیب میتوان گفت که باز هم توپ در زمین اروپا قرار دارد اما اینبار اروپاییها مجبور هستند توپ را در شیب بالا ببرند.
اگر اروپاییها میخواهند وجهه و اعتبار بینالمللی خود را حفظ کنند قطعا مجبور هستند با چین و روسیه و ایران جهت مقابله با تحریمهای فرا قانونی ایالات متحده همکاری کنند و در آن شرایط میتوان گفت که ما به مرحله قبل از تحریمهای بینالمللی بر میگردیم یعنی زمانی که ایالات متحده به تنهایی ایران را تحریم کرده بود و ایران با دیگر کشورهای جهان تعامل داشت، یعنی فقط شرکتهای امریکایی حق تعامل با ایران را نداشتند.
ایالات متحده در سال 2011 میلادی قانون تحریمهای مرحله دوم را به اجرا گذاشت و طبق آن شرکتها و موسسات بینالمللیای که با ایران همکاری داشتند مورد مجازات امریکا قرار میگرفتند و در آن زمان به جای اینکه کشورهای جهان در مقابل ایالات متحده بایستند و به آن بفهمانند که حق ندارد قوانین داخلی خود را علیه دیگران تحمیل کند با آن همکاری کردند و چتر حمایتی برای شرکتهای خود ایجاد نکردند.
حال ایالات متحده احساس میکند از این ابزار میتواند علیه کلیه رقبای خود استفاده کند و به همین دلیل این ماجرا نیز دیگر از بحث ایران گذشته و مربوط به کل جهان شده.
با توجه به این شرایط امروزه مقاومت کشورهای جهان در مقابل این تروریسم اقتصادی ایالات متحده به نفع همه است و اگر اروپاییها با دیگر کشورها برای مبارزه با این تروریسم اقتصادی همراه نشوند احتمال موفقیت مبارزه با آن بسیار کم است اما در صورتی که اروپاییها همکاری کنند قطعا این تروریسم اقتصادی شکست خواهد خورد.
حال باید منتظر ماند و دید آیا اروپاییها تصمیم گرفتهاند که با این تروریسم اقتصادی که خود آنها را نیز در خطر قرار داده مقابله کنند یا نه؟
منبع: اسپوتنیک