برندگان بعدی اقتصاد جهان چه کسانی هستند
ترجمه: منصور بیطرف|
کشورهایی که زمانی دنیا را به سمت اقتصاد باز رهبری میکردند اکنون به حمایت گرایی عقبنشینی کردهاند. طی دو سال و نیم گذشته ایالات متحده از همکاریهای ترانس پاسیفیک کنار کشید و بر فولاد، آلومینیوم و طیف گستردهای از کالاهای چینی تعرفه بست . پادشاهی متحد در فرایند ترک بزرگترین حووزه تجاری آزاد در دنیا است
و بالا رفتن احساسات ملی گرایانه در نقاط دیگر دارد این کارکردهای خودتخریبی را تهدید میکند. دنیای ثروتمند دارد به درون خودش برمیگردد.
این اتفاق در بدترین زمان ممکن خود است . حتی همچنانکه منتقدان تجارت آزاد دست بالا را دارند، جهانی شدن طبق طبع کشورهای ثروتمند در حال پوست اندازی است . رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه سبب رونق تقاضا برای محصولات ساخته شده از کشورهای توسعه یافته است . تجارت خدمات رو به افزایش است بنگاهها دارند تولید را در مکانی نزدیکتر به مصرفکننده در میآورند بطوری که بتوانند سریع تر به تغییر تقاضا جواب دهند . اتوماسیون جستوجوی بیمحابا را برای افرادی که تمایل دارند برای دستمزدهای پایینتر کار کنند کاهش داده است . و پیچیدگی بزرگتر کالاهای مدرن به معنای آن است که تحقیقات، طراحی و نگهداری بیشتر از تولید دارد مهم میشود.
تمام این روندها دارند برای تقویت کشورهای توسعه یافته عمل میکنند، جایی که نیروی کار ماهر، کمیتهای بزرگ سرمایه، پایگاههای بزرگ مصرفکننده و بنگاههای زیاد «های تک » با هم ترکیب میشوند تا به اقتصاد مدرن قدرت ببخشند. شاید کشورهای با درآمد متوسط، مثل چین و مکزیک از عصر بعدی جهانی شدن بهره ببرند . فقیرترین کشورها، در همین حال، می بینند که مزیت اصلی خودشان یعنی نیروی کار ارزان دارد از اهمیت کمتری برخوردار میشود.
کشورهای ثروتمند زمان نامناسبی را برای نزدیک شدن به یکدیگر و دور شدن از تجارت، سرمایهگذاری و مهاجرت را انتخاب کردهاند. آنها به جای آنکه همزمان از مزایای جهانی شدنی که شروع به سرازیر شدن به کشورهای توسعه یافته کرده است بهره ببرند دارند پلها را بالا میبرند؛ آنها بهتر است بفهمند که چگونه میتوانند از این تغییرات الگوهای جهانی شدن امتیاز بگیرند. مطمئن شوند که هر کسی که بهره میبرد، نه فقط آنهایی که تقریبا موفق هستند، یک وظیفه دلهره آوری خواهند داشت. اما تنها راه برای کشورهای ثروتمند این است که همچنانکه آنها ارباب دنیای باز میشوند، مطمئن شوند هر کسی که میبازد از دنیای باز کنار گذاشته میشوند.
در دهه 1990 و اوایل سالهای این قرن، رشد تجاری به ویژه در کالاهای تولیدی و منابع طبیعی افزایش یافت . در سال 2001، ورود چین به سازمان جهاتی تجارت کمک کرد تا یک مرکز تولیدی وسیعی برای کالاهای کاربر ایجاد کنند. انقلاب دیجیتالی به بنگاههای چند ملیتی این امکان را داد تا زنجیره عرضه اشان را به اطراف جهان توسعه دهند و بخشی از سوخت جهانی شدن به خاطر تجارت کالاهای واسطهای بود از قبیل مواد خام و چیپهای کامپیوتری که ارزش اسمی تجارت را از 2.5 تریلیون دلار در سال 1995 به 7.5 تریلیون دلار در سال 2007 رساند . طی آن دوره ارزش کل تجارت کالا در سال بیش از دو برابر رشد جهانی جی دی پی بود .
سپس کسادی بزرگ رخ داد .تجارت جهانی در جریان افت قرار گرفت. بسیاری از تحلیلگران فرض کرده بودند زمانی که بهبود در مسیر اصلی خودش قرار گرفت، تجارت با جوش و خروش به حالت اولیه خود برمیگردد. اما آنها اشتباه میکردند . از سال 2007 تا 2017، صادرات از 28 درصد تولید ناخالص داخلی جهانی به 23 درصد کاهش یافت. این کاهش عمدتا در کالاهای تجاری سنگین با زنجیرههای ارزش پیچیده جهانی از قبیل رایانهها، الکترونیک، خودروها و مواد شیمیایی بود. یک دهه بعد از کسادی بزرگ، مشخص است که تجارت به نرخهای رشد قبلی خود بر نمیکردد.
تجارت خدمات سهم بیشتری از اقتصاد جهانی را دارد به خود اختصاص میدهد.
بخشی از آن به این خاطر است که اقتصاد جهانی به خاطر آنکه چین و دیگر کشورهای نوظهور که به مرحله بعدی توسعه رسیدهاند به توازن مجدد رسیده است. اقتصادهای نوظهور بعد از چندین دهه مشارکت در تجارت جهانی که اساسا به عنوان تولیدکننده بودهاند، موتورهای اصلی تقاضای جهانی شدهاند . در سال 2016، برای مثال، خودروسازان 40 درصد خودروی بیشتر در چین بیش از اروپا فروخته بودند. انتظار بر این است که تا سال 2025، بازارهای نوظهور، دوسوم کالاهای تولیدی جهان و تا سال 2030 بیش از نیمی از کالاهای جهانی را مصرف کنند.
تقاضای رشد چین به آن معنا است که بیشتر از آنچه در چین ساخته میشود در آنجا فروخته میشود. چین در سال 2007، 55 درصد از کالاهای برقی مصرف و 37 درصد از منسوجات تولید شده را صادر کرد و در سال 2017، این آمارها به ترتیب 29 درصد و 17 درصد بودند . دیگر اقتصادهای نوظهور نیز همین مسیر را طی کردهاند.
کشورهای در حال توسعه نیز اکنون کمتر به واردات کالاهای واسطهای وابسته هستند . چین در دهه 1990 در مرحله اول با واردات موادخام و قطعات و سپس با مونتاژ کردن آن به کالاهای پایان یافته برای صادرات در عرصه جهانی ظاهر شد . اما چیزها در چندین بخش عوض شد از جمله رایانهها، برقیها، خودروها و ماشین آلات . چین حالا فراتر از قطعات پیچیده تولید میکند و طیفی گستردهتر از انچه که یک دهه پیش انجام میداد، انجام میدهد.
تجارت در نواحی ویژه به ویژه در اروپا و آسیا متمرکزتر شده است . بخشی از آن ناشی از تقاضای داخلی بیشتر از کشورهای نوظهور است .نزدیکی به مصرفکنندگان این امکان را به بنگاهها میدهد تا سریعتر به تقاضای در حال تغیر و روندهای جدید پاسخ دهند . بسیاری از بنگاهها زنجیرههای عرضهای منطقهای در نزدیکی بازارهای اصلی خود ایجاد کردهاند.. برای مثال، آدیداس برای تولید کفشهای جدید به جای آنکه در مکانهای سنتی خودش در اندونزی کارخانههای اتوماتیک ایجاد کند آنها را در آلمان و ایالات متحده ساخته است . «زارا» که پیشتاز صنعت مد است، فروشگاههای خود را دو هفته یکبار بازیابی میکند. بیش از نیمی از هزاران بنگاه عرضهکننده در مراکش، پرتغال، اسپانیا و ترکیه مستقر هستند که میتوانند به بازارهای اروپایی و ایالات متحده خدمت کنند. زارا میتواند ظرف 25 روز از مرکز طراحی خود به یک فروشگاه در منهتن یک طراحی جدید و نو بدهد.
رشد فناوریهای جدید از قبیل ارتباطات اینترنتی و هوش مصنوعی الگوهای تجاری را تغییر دادهاند . ازسال 2005 تا 2017، مقدار دادههایی که از مرزها فراتر میرود در هر ثانیه با ضریب 148 رشد میکند. ارزان بودن ارتباطات و سرعت دیجیتالی آن تجارت را رونق داده است. اینترنت چیزها – محصولات هر روزه با ارتباطات اینترنتی – به بنگاهها این امکان را داده که حمل و نقل را در اطراف جهان رصد و زنجیرههای خود را تحت نظر بگیرند .
با این حال، تمام فناوریهای جدید منجر به تجارت بیشتر شده است . برخی از این فناوریها مانند روباتها، اتوماسیون، هوش مصنوعی و چاپ سه بعدی، طبیعت تجاری پیش رو را تغییر میدهند اما مقدار کلی تجارت را رونق نمیدهند. کارخانجات برای دهها سال است که از روبات استفاده میکنند اما فقط برای وظایف تکراری . حالا، پیشرفتهای فناوری از قبیل بنگاههای هوش مصنوعی، درک زبان و مهارتهای موتوری، به روباتها این امکان را داده تا وظایف اجرایی که زمانی دور از دسترس بودهاند را انجام دهند . آنها میتوانند قطعات پیچیده را سر هم کنند و با مواد ظریف از قبیل منسوجات کار کنند.
ظهور اتوماسیون به این معنا است که بنگاهها دیگر مجبور نیستند که به آن اندازه که در دهههای اخیر نگران هزنیه نیروی کار بودند بطوری که دغدغه سرمایهگذاری در مکان را داشتند، بدنبال کارگران ارزان قیمت بگردند حتی اگر ساخت ساختمانها طول بگشد، نگران باشند. دیگر آن مدل، مدل حاکم نیست، امروزه فقط 18 درصدکل تجارت در کالاها درگیر صادرات از یک کشور کمتر دستمزد به کشورهای دستمزد بالا است . عوامل دیگر از قبیل دسترسی به منابع، سرعتی که شرکتهای متوانند محصولات شان را به دست مصرفکننده برسانند و مهارهای
دردسترس در نیروی کار بسیار مهم هستند . بنگاهها در حال ساختن کارخانجات کاملا اتوماتیک هستند تا منسوجات، لباس، کفش و اسباب بازی تولید بکنند- صادرات از کشورهای با دستمزد کمتر به کشورهای با دستمزد بالاتر از 55 درصد کل صادرات در سال 2007 به 43 درصد در سال 2017 رسیده است .
شاید تجارت کالاها نسبت به کل رشد اقتصادی کاهش یافتته باشد اما تجارت خدمات این طور نیست. از سال 2007 تجارت جهانی خدمات بیش از 60 درصد سریعتر از تجارت جهانی کالا رشد کرده است . تجارت در برخی از بخشها از جمله ارتباطات، فناوری اطلاعات، خدمات تجاری و مالکیت معنوی دو تا سه برابر سریعتر از تجارت کالا بوده است. در سال 2017 تجارت جهانی در خدمات در مجموع 5.1 تریلیون دلار بوده کمتر از تجارت 17.3 تریلیون دلاری کالا در جهان است . اما این اعداد اندازه تجارت خدمات را دستکم گرفته است . برای مثال حسابهای ملی هزینههای تحقیق و توسعه، طراحی، فروش و بازاریابی و خدمات پشتیبانی را از تولید فیزیکی کالاها جدا میسازند. به حساب آوردن این عناصر و خدمات تقریبا یک سوم ارزش کالاهای ساخته شده تجاری ایجاد میشود. و بنگاهها بیشتر و بیشتر به فراهم آوردگان خارجی آن خدمات روی میآورند. هر چند که خدمات فقط 23 درصد کل تجارت را در برمیگیرد اما خدمات اکنون 45 درصد ارزش افزوده کلاهای تجاری را دربرمیگیرد.
همچنانکه تولیدکنندگان و خردهفروشان مسیرهای تازه از ارایه خدمات را میدهند و نه فقط کالا به مصرف کننندگان، تجارت خدمات سهم بزرگتری از اقتصاد جهانی را خواهد گرفت. برای مثال، تولیدکنندگان خودرو و کامیون، با بنگاههایی که فناوری رانندگی خودکار را توسعه دادهاند یا خودرو اجاره میدهند شروع به همکاری کردهاند، زیرا آنها پیش بینی میکنند که یک جابهجایی از مدل سنتی خریدها خودروهای یک دفعهای رخ خواهد داد. محاسبههای «کلود» روشهای پرداخت را تغییر دادهاند و کاربران را از سرمایهگذاریهای سنگینی که در سخت افزار خود میکردهاند، رها ساختهاند. شبکههای فوق سرعت نسل پنجم به بنگاهها مسیرهای تازهای برای ارائه خدمات داده است از قبیل جراحیهایی که از راه دور و توسط روباتها صورت میگیرد کنترلهای از راه دور زیرساختاری این امکان را برای بازخلق مجازی سایت مورد سوال فراهم ساخته است .
برای دههها، شرکتهای صنعتی چیزهای فیزیکی میساختهاند . امروزه دیگر این کار انجام نمیشود. برخی از بنگاههای چند ملیتی از جمله اپل و بسیاری از تولیدکنندگان دارویی نگاه خودشان را به «تولیدکنندگان مجازی» – بنگاههایی که طراحی میکنند، بازاریابی میکنند و توزیع میکنند برگرداندهاند.
آن تغییرات یک جابهجایی گستردهتری را به سمت کالاهای ملموس منعکس میکند. در بسیاری از صنایع، تحقیق و توسعه، بازاریابی، توزیع و خدمات پس از فروش ارزش بیشتری نسبت به کالاهای فیزیکی خلق میکند و آنها سریعتر از هر چیزی رشد میکنند .. کارول کورادو، اقتصاددان نشان داده که سرمایهگذاری سالانه شرکتها در داراییهای ملموس از قبیل نرم افزار، برندها و مالکیت معنوی از سرمایهگذاری در ساختمانها، تجهیزات و دیگر داراییهای فیزیکی فراتر رفته است . بخشی از آن به خاطر این است که محصولات پیچیدهتر شدهاند . برای مثال، نرم افزار مسوول 10 درصد ارزش خودروهای تازه هست و مکنزی انتظار دارد که این سهم تا سال 2030 به 30 درصد برسد.
هنوز کالاها مهم هستند . بنگاهها هنوز مجبورند که کالاها را از مرزها عبور دهند حتی زمانی که خدمات نقش مهمی را در تولیدشان ایفا میکند. تعرفه بر کالاها این جریان را مختل و منحرف میکند و بهره وری را پایین میآورد . این به آن معناست که اعمال این تعرفههای بر خدمات میتواند آنها را هم درگیر سازد. تعرفه بر کالاهای واسطهای هزینههای تولید را بالا میبرد و درنتیجه نوعی مالیات مضاعف برای صادرات نهایی است . کوتاه سخن آنکه بحث بر سر تجارت آزاد امروزه به اندازه سه دهه پیش قوی است.
امریکایی و اروپاییهای طبقه متوسط به خاطر آخرین موج جهانی شدن ضربات از دست دادن شغل را متحمل شدند . به استثنای آلمان، اقتصادهای پیشرفته سقوط شدیدی را در اشتغال صنعتی در دو دهه گذشته تجربه کردهاند . در ایالات متحده، تعداد افرادی که در تولیدات صنعتی کار میکردهاند از 17.6 میلیمون نفر در سال 1997 به 11.5 میلیون نفر در سال 2010 رسیدند و اکنون این رقم اندکی بالا رفته و به 12.8 میلیون نفر رسیده است .
با این حال اقتصادهای پیشرفته از فصل بعدی جهانی شدن بهره میبرند . آیندهای که بر نوآوری، فناوری دیجیتالی، خدمات و مجاورت در خط مصرفکننده میچرخد در خط قوت آنها، نیروی کار ماهر، حمایت قوی برای مالیکت معنوی، بازارهای لوکس مصرف کنند ه و شرکتهای های تک و اکو سیستمهای استارتاپها قرار میگیرد. کشورهای توسعه یافتهای که از این شرایط مطلوب بهره ببرند رشد میکنند، آنهایی که بهره نمیبرند، میبازند .