با ارزهای دیجیتال چه کنیم؟
مایکل رابرتز|
ترجمه: احمد سیف|
نقد اقتصاد سیاسی: لیبرا نامی است که فیسبوک - این کمپانی عظیم شبکه اجتماعی - بر روی ارز دیجیتالی خود که برنامه دارد ایجاد کند گذاشته است. هدف فیسبوک از این واحد پولی دیجیتالی چیست؟
بهگفته فیسبوک، لیبرا «یک واحد پولی ساده جهانی است که باعث قدرتمندشدن میلیاردها انسان خواهد شد». در بیانیهای که منتشرشده این کمپانی میگوید که «دنیا بهواقع به یک واحد پولی دیجیتال قابلاعتماد و زیرساختی که بتواند به مقوله « پول اینترنتی» واقعیت ببخشد، نیازمند است. امنیت بخشیدن به دارایی مالیتان بر روی تلفن دستی باید ساده و بهسادگی قابل درک باشد. نقل و انتقال پول در جهان باید ساده و از نظر هزینه جذاب باشد و حتی باید از فرستادن یک متن یا عکس از طریق اینترنت، مستقل از اینکه در کجا زندگی میکنید یا چه میکنید، یا چه میزان درآمد دارید، امنتر باشد. ابداع محصولات تازه و واردین تازه به این نظام موجب میشود تا موانع دسترسی به آن و هزینه سرمایه برای همگان پایین بیاید و شرایط برای نظام پرداختی بدون درگیری برای تعداد بیشتری از مردم فراهم شود».
پس هدف اعلامشده این است که برای همگان یک واحد پولی ایجاد شود که از اینترنت استفاده میکنند تا با استفاده از آن درسرتاسر جهان بدون دردسر و با هزینه مبادله نزدیک به صفر کالا و خدمات خریداری کنند. به این ترتیب میتوان بانکهای بینالمللی و واحدهای پولی ملی را دور زد، و هزینههایی که باید بهازای استفاده از آنها پرداخت هم به پایان میرسد. بهعلاوه همه مبادلات کاملاً خصوصی خواهد بود و قابلرویت مسوولان و بانکها نخواهد بود. از سوی دیگر حدود یک میلیارد و نیم آدمی که حسابهای بانکی ندارند میتوانند با استفاده از تلفن دستی و لپتاپشان بدون استفاده از پول نقد به مبادلات جهانی دست بزنند.
به شیوهای که لیبرا عمل خواهد کرد، قرار است مبادلات بینالمللی اندکی تسریع شوند، ولی با این همه نه به سرعتی که شیوههای سنتی مبادله عمل میکند. به نظر میرسد که با استفاده از لیبرا میتوان در هرثانیه 1000 مبادله را سازمان داد ولی یک نظام سنتی مبادله، برای نمونه ویزا – درهرثانیه 3000 مبادله انجام میدهد.
از نظر اصولی، واحدهای پول دیجیتالی باید پرداخت برای کالاها و خدمات را سادهتر و ارزانتر کند چون لازم نیست که مقادیر زیادی نقد را با خودتان در چمدان حمل کنید. به نظر میرسد که یک واحد پول دیجیتالی دورنمای مبادلات در قرن بیستویکم باشد ولی بلافاصله باید به مسائلی که پیش میآید پرداخت. چهکسی این واحد پولی را کنترل میکند یا در کورد کسانی که همچنان میخواهند دارایی خود را به صورت نقد داشته باشند و نمیخواهند مجبور باشند که یک حساب بانکی داشته یا « کیف پولی پر از لیبرا» داشته باشند تا با آن خرید کنند، تکلیف آنها چه میشود؟
فیسبوک در این جا آغازگر این فرایند نیست. تا به همینجا در چین ما نظام پرداخت دیجیتالی «وی چت» و «علی پی» را داریم. ولی نکته این است که اگر لیبرا اجرایی شود حوزه فعالیت جهانیاش بسیار گسترده است. فیسبوک میلیاردها کاربر اینترنتی دارد و شماری از شرکتهای فراملیتی بزرگ هم وعده دادهاند که از لیبرا- این واحد پولی تازه- استفاده کنند.
لیبرا واژهای لاتین برای اندازه یک پوند (وزن) طلا یا نقره است. در رم قدیم یک واحد اندازهگیری ارزش بود. ولی لیبرای فیسبوک چنین چیزی نیست. برخلاف ادعا این یک واحد پولی مردمی که از سوی مردم کنترل میشود هم نیست. این یک واحد پولی خصوصیشده برای منافع بازرگانی فیسبوک و بانکداران سرمایهای حامی آن است. این واحد پولی تازه در مالکیت و کنترل هیاتی از سرمایهگذاران شرکتهای فراملیتی خواهد بود که برای ادامه کار در آن سرمایهگذاری خواهند کرد.
دلار امریکا در تملک دولت امریکاست و همین نکته درباره دیگر واحدهای پول ملی صادق است. براین مبنا، مقررات و قوانین مشخصی وجود دارد که واحدهای پول ملی چهگونه بهکار میافتند. ولی در مورد لیبرا هیچکدام از اینها وجود ندارد. کسانی که دارایی خود را به صورت لیبرا درمیآورند باید به فیسبوک و هیاتمدیره آن اعتماد کنند که داراییشان به هدر نمیرود و پای هیچ دولتی هم در میان نیست.
فیسبوک میگوید که از تکنولوژی بلاکچین استفاده خواهد کرد، یعنی یک نظام دیجیتال غیرمتمرکز پرداخت و دریافت که در واقع تکنولوژی مورد استفاده همه واحدهای پولی دیجیتالی از جمله بیتکوین است. هدف اصلی واحدهای پولی دیجیتالی با ارایه امکانات ارتباط مستقیم، حذف واسطههای مالی است. بلاکچین در واقع یک نظام حسابداری برای ثبت همه مبادلاتی است که با استفاده از واحد پولی انجام میگیرد. تفاوتی که با نظامهای حسابداری کنونی دارد این است که غیرمتمرکز است، یعنی هیچ مقام مرکزی وجود ندارد که سلامت این مبادلات را تأیید کند. درواقع این نظامِ تازه، از تأیید براساس سند اینترنتی استفاده میکند که هرده دقیقه کسانی که درگیر این مبادلات هستند آن را تأیید میکنند. انگیزه این هم پرداخت به صورت ارزهای دیجیتال «ضرب شده» برای اولین عضو است که آن را تأیید کند.
هدف از پول در یک اقتصاد سرمایهداری ابتدابهساکن این است که یک واحد سراسری پرداختهاست، سپس، یک معیار ذخیره ارزش است و درنهایت برای تدوین ترازنامه هم یک واحد حسابداری است. پولهای دیجیتال هیچکدام از این وظایف را انجام نمیدهند. عملکرد شان به عنوان یک واحد حسابداری یا به عنوان معیار ارزش بهسبب ماهیت سفتهبازانهاش بهشدت تضعیف میشود. ارزش بیتکوین بهشدت بالا و پایین میرود چون تنها سفتهبازها آن را خریدوفروش میکنند و عموم مردم یا شرکتها از آن برای مبادلات یا حفظ پسانداز مورد استفاده قرار نمیدهند.
حتی برخلاف بیتکوین، لیبرا نمیخواهد یک واحد پول دیجیتالی سراسری برای همه مردم باشد. درواقع یک واحد پولی خصوصی است که تنها برای گسترش و تعمیق کنترل فیسبوک بر قدرت خرید چهار میلیارد کاربر خود ابداع شده و هدفش کسب درآمد بیشتر است.
لیبرا اگر از زبان ادبیات مالی استفاده کنم یک «بنیاد مبادله ارزش مبادله » است که ارزش لیبرا بر یک سبد از واحدهای پولی ملی (دلار، یورو، ین، استرلینگ و فرانک سوییس) براساس یک ضریب تقسیمی استوار است. لیبرا یک واحد پولی دیجیتال بینالمللی واقعی نیست بلکه ارزشاش به تعییرات در ارزش این پنج واحد پول ملی پیوسته است. لیبرا یک واحد پول خصوصی برای کسانی است که از فیسبوک استفاده میکنند. درواقع شبیه به « حق برداشت ویژه» (SDR) صندوق بینالمللی پول است که برای تنظیم پرداختها و مبادلات بین صندوق و دولتها ملی مورد استفاده قرار میگیرد. ارزش حق برداشت ویژه هم به ارزش پولهای ملی مثل دلار پیوسته است.
هماینجاست که مشکلات بروز میکند. اگرشما لیبرا را خریداری کنید و در حساب لیبرایی خود در فیسبوک برای خریدهای خود در آینده نگاهدارید، به شما بهرهای پرداخت نخواهد شد درحالی که اگر داراییتان را به دلار نگاهدارید به شما بهره پرداخت خواهد شد. البته لیبرایی را که در حسابهای شما خوابیده، هیاتمدیره فراملیتی در داراییهای مالی سرمایهگذاری میکند تا برای آنها کسب درآمد کند. درواقع همه منافع به جیب کسانی میرود که مالک این واحد پولی خصوصی هستند. این امر خیلی شبیه «حقالضّرب» (Seignorage) است که دراختیار دولتها و بانکهای مرکزی است و وقتی که واحد پولی دولتها و بانکهای مرکزی مورد استفاده قرار میگیرد نصیب آنها میشود. همانطور که در اصل سند آمده است «بهرهای که از داراییهای ذخیرهشده به دست میآید برای تأمین مالی هزینههای اداره این نظام صرف میشود تا مطمئن باشیم که هزینه مبادلات به حداقل میرسد و بتوانیم به سرمایهگذارانی که درشروع کار سرمایهگذاری کردهاند، سود سهام بپردازیم و شرایط را برای رشد نظام مهیا کنیم. کسانی که از لیبرا استفاده میکنند از این ذخیرهها درآمدی نخواهند داشت».
مقدار هنگفت لیبرایی که در حسابهای کاربران فیسبوک انباشت میشود، درواقع در اختیار هیاتمدیره سفتهباز است تا در داراییهای مالی جهانی به سفتهبازی ادامه بدهند و درنتیجه بُعد تازهای برای ایجاد حبابهای اعتباری و سقوط مالی فراهم میشود که پیآمدهای زیان بارش نصیب میلیاردها کاربری میشود که از لیبرا استفاده کردهاند. تا به همین جا میدانیم که تنظیم بانکها و دیگر موسسات مالی درعمل موفق نبود و نتوانست از بروز بحران مالی جهانی جلوگیری کند. رشد چشمگیر بدهی بخش خصوصی درکنار رشد فوقالعاده بدهی بخش عمومی که در نتیجه نجات نظام بانکی جهانی ایجاد شد همچنان ادامه دارد. اگر لیبرا موفق شود لایه دیگری از بدهیهای تأمینشده با اعتبارات برای میلیاردها کاربر ایجاد میشود با این تفاوت که از سوی هیچ دولتی نظام بیمهای حفاظت از سپردهها وجود نخواهد داشت.
از منظر سرمایه جهانی این واهمه وجود دارد که اگر بخش بزرگی از جمعیت به جای استفاده از واحد پولی دولتی از لیبرا استفاده کنند، در آن صورت بانکهای مرکزی دیگر نمیتوانند و قدرت نخواهند داشت تا در زمان بروز بحران مالی از تبدیل سریع واحدهای پولی ملی به لیبرا جلوگیری کنند. ممکن است بگویید که خب اگر این برای سرمایه مناسب نباشد، ولی برای مردم خوب است. چون مردم باید بتوانند از کنترل بانک مرکزی، نظام بانکداری رسمی، و دولتها خارج شده و واحد پولی خودرا «آزاد» کنند و از هزینه مبادله بکاهند.
ولی لیبرا برای رسیدن به این اهداف مفید نخواهد بود. لیبرا مدعی است که واحد پولی به عنوان یک «کالای عمومی» و با «حاکمیت غیر متمرکز» اداره میشود ولی این ادعاها با واقعیت ساختار عملی غیرپاسخگو و بهشدت متمرکز شرکتهای جهانی مانند فیسبوک، اوبر و پیپل جمعشدنی نیست. درحالی که استفاده از پول نقد هر روزه کمتر میشود، تا به همین جا بیشتر از همیشه به تعداد اندکی از بانکهای بزرگ – برای نمونه بازار کارتهای اعتباری که در کنترل ویزا و مستر کارد است – برای مدیریت پول ما و تنظیم پرداختهایمان وابستهایم. در بازارهای بریتانیا، 98درصد از کارهای اعتباری بهوسیله ویزا صادر میشود. لیبرا درواقع بیانگر کوششی از سوی شرکتهاست تا کنترل بیشتری بر پولی که داریم اعمال کنند.
آن چه از یک واحد پولی دیجیتال انتظار داریم شفافیت در فعالیتها و تضمین امنیت اطلاعات شخصی ماست. لیبرایی که فیسبوک در حال صدور آن است درواقع نسخه معکوس این نیازهای ماست. آنچه در واقع ارزهای دیجیتالی نشان میدهند این است که کنترل بوروکراتیک، غیرکارآمد و خودسرانه پول ما بهوسیله دولت و نهادهای وابسته به آن اکنون در معرض تهدید کمپانیهای غولپیکر جهانی در زمینه تکنولوژی با استفاده از کنترلی است که بر ابزارهای ارتباطی اجتماعی دارند. از شوخی روزگار، این درست در شرایطی است که مدافعان نظریه مدرن پولی بهما میگویند که این دولتها هستند که پول را خلق و آن را کنترل میکنند، درنتیجه میتوانیم از دولت استفاده کنیم تا برای همگان شغل و درآمد ایجاد کنیم. ولی الان به نظر میرسد که شرکتهای غولپیکر انحصاری جهانی کنترل دولت را در این حوزهها به چالش کشیدهاند.
آنچه به واقع نیاز داریم کنترل دموکراتیک بر نهادهای مالی است و همچنین باید کمپانیهای غولپیکری چون فیسبوک، گوگل و آمازون را در اختیار بگیریم. دولتها باید از ابداعات تکنولوژیک برای ایجاد واحد پولی دیجیتالی که به نفع عموم ایجاد شده و بهوسیله آنها مدیریت میشود استفاده کنند. ولی برای ایجاد واحد پولی دیجیتال عمومی مالکیت اشتراکی و کنترل موسسات مالی و انحصارهای دیجیتالی ضروری است. فعلاً ولی یا دور دورِ دلار خواهد بود یا لیبرا.