هزینه تحریم برای امریکا چقدر است؟
گروه انرژی| نادی صبوری|
هر روز صبح در امریکا شماری از مردم وقتی از خواب بیدار میشوند یک وظیفه دارند؛ اینکه مطمئن باشند تحریمهایی که امریکا علیه کشورهایی در دنیا اعمال کرده دارد کار میکند. فرقی نمىکند پای ایران وسط است یا کره شمالی یا کنگو؛ «تحریم اقتصادی» یکی از ابزارهایی است که ایالات متحده تقریبا همیشه برای پیشبرد اهدافش در سیاست بینالملل از آن استفاده کرده است. امریکا با وضع این تحریمها که اغلب با یک جریان وسیع تبلیغاتی هم همراه مىشوند سعی مىکند کشور مقصد را به جهتی که امنیت ملی این کشور را تامین کند سوق بدهد. در این بین «انرژی» و «نفت» وقت و پول قابل توجهی از امریکاییها گرفته است که اغلب کمتر به آن توجه میشود.
دیروز خبری منتشر شد که مایک پمپئو وزیر امور خارجه امریکا اعلام کرده است که شرکت نفتی ژوهی ژنرانگ چین به دلیل معامله با ایران تحریم میشود. این اظهارنظر پمئو با سخنان ریک پری وزیر انرژی امریکا در که در یک نشست خبری مطرح شده همزمان شده بود که در آن پری بخش قابل ملاحظهای از صحبتهایش را به لزوم کاهش نفوذ ایران در بازار نفت و بهطور کلی نقش ایران در بازار نفت که حالا از نظر او به نسبت گذشته کمرنگ شده اختصاص داشت.
قطعا پمپئو و پری که شاید بتوانیم به آنها هم «گروه پ» بگوییم مشغلههای دیگری هم در ادارههای خودشان دارند، اما اگر برایتان سوال است که چرا باید کسی در حد و اندازه وزیر امور خارجه یک کشور خبری در سطح تحریم یک شرکت نفتی چینی را اعلام کند، خوب است بدانید که استفاده از ابزار «تحریم اقتصادی» را میشود یکی از مهمترین سنگبناهای کل اقتصاد و امور بینالملل امریکا دانست؛ این روزها هم طبیعتا «تحریم نفتی ایران» وقت خیلی زیادی از آنها میگیرد. حتما یک ساختار بروکراتیک وجود دارد که دیروز نام این شرکت چینی روی یکی از نامههایش نقش بسته و از این اتاق به آن اتاق رفته است.
در مورد اینکه در ایالات متحده دقیقا چند نفر در کارهایی مشغول هستند که تحریم اقتصادی ایران بطور عام و تحریم فروش نفت را بطور خاص رصد میکنند آمار دقیقی وجود ندارد. مقامات ایالات متحده بارها تکرار کردهاند که از طریق افراد مختلف تردد نفتکشها را زیرنظر دارند تا تحریم دور زده نشود. ایران از این طرف اعلام میکند راههایی دارد که با آنها تحریم را دور میزند. پس قاعدتا نفرات قابل توجهی در ایالات متحده هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند و پشت میزشان مىنشینند کارشان این است که مراقب شوند ایران به کشوری نفت نفروخته باشد.
البته امریکا برای این هدفش دلارهای قابل توجهی هم خرج میکند. کافی است به وب سایت کاخ سفید برویم و بودجه 2020 که روی این سایت قرار دارد و در صفحه اولش با فونت درشتی نوشته شده است «بودجهای برای یک امریکای بهتر» باز کنیم. وقتی کلمه تحریم یا sanction را در این فایل 148 صفحهای جستوجو کنید در صفحه 82 به بودجه درخواستی برای TFI برخورد میکنید. TFI دفتر تروریسم و اطلاعات مالی ایالات متحده است که همان اوفک معروفی که هر از چند گاهی لیست شرکتها و افراد ایرانی را منتشر میکند مرتبط با آن است. بودجه درخواست شده TFI برای سال 2020 در این گزارش 160 میلیون دلار عنوان شده است.
حالا میتوانیم به سراغ بودجه خود دفتر ترویسم و اطلاعات مالی ایالات متحده برویم تا بدانیم این رقم 160 میلیون دلاری صرف چه چیزی میشود. این دفتر ماموریت خودش را «تقویت امنیت ملی از طریق ابرازهای مالی هدفمند برای مقابله با تهدیدها» اعلام کرده است.
اگر اسم ایران را در گزارش درخواست بودجه این دفتر جستوجو کنید مشاهده میکنید که در آن 20 بار به اسم ایران ارجاع داده شده که در مواردی کنار روسیه و کره شمالی و در مواردی به صورت تک اسم بوده است.
مقامات دولت ترامپ بارها اعلام کردهاند که سیاستشان فشار حداکثری بر ایران است و ابزار مهمشان برای رسیدن به این هدف «به صفر رساندن صادرات نفت خام ایران». پس واضح است که تمرکز اصلی افسرانی که در دفتر TFI و همینطور OFAC کار میکنند، ایجاد اخلال در فروش نفت ایران باشد.
TFI در بخشی از گزارش درخواست بودجهاش به صورت اختصاصی به سیاست «فشار حداکثری بر ایران» اشاره کرده و مینویسد که این دفتر علاوه بر تحریم از ابزارهای دیگری هم برای نائل شدن به این هدف استفاده میکند در توضیح یکی از این ابزارها عنوان شده است که افسران دفتر ترویسم و اطلاعات مالی ایالات متحده در ماههای اخیر در سال 2019 به سرتاسر جهان سفر کردهاند تا با مقامات کشورهای مختلف دیدار کنند تا به آنها درباره همکاری با ایران هشدار بدهند و برای ایالات متحده حمایت بگیرند.
پس علاوه بر کسانی که صبح از خواب بیدار میشوند تا نفتکشها را رصد کنند که نفت ایران را جابهجا نکند، گروهی نیز صبح از خواب بیدار میشوند به فرودگاه میروند سوار هواپیما میشوند و با طی کیلومترها به مقامات کشورهای دیگر هشدار میدهند مبادا از ایران نفت بخرند.
بودجه 167 میلیوندلاری TFI سادهترین و بارزترین هزینهای است که امریکا روی تحریم اقتصادی به ویژه ایران میکند.
بخش مهمی از این سرمایهگذاریها میتواند از طریق تبادلات مالی با کشورهایی باشد در جهت ترغیب آنها به قطع خرید نفت خام از ایران.
اگر در اینجا بخواهیم به صحبتهای دیروز ریکپری وزیر انرژی امریکا در یک نشست خبری نگاه کنیم، میتوانیم سرنخی مهم از هزینههای هنگفت دیگری که این کشور باز هم در جهت تحریم نفتی اما شاید با شکلی غیر مستقیم اعمال میکند پیدا کنیم. فارس به نقل از رویترز مینویسد که آقای پری در این برنامه گفته وضعیت اکنون با گذشته فرق کرده و عرضهکنندگان نفت کمک کردهاند عرضه با ثبات بیشتری در نفت داشته باشیم و در نتیجه نفوذ نفت ایران در بازار کم شود. با صرف نظر از صحت این ادعا، کلیت آن به خوبی نشان میدهد که کاهش نفوذ نفت ایران در سیاستگذاریهای انرژی امریکا نیز نقش دارد.
در اینجاست که درخواست بودجه کلان 2.3 میلیارد دلاری برای توسعه فناوریها در صنعت انرژی و نفت امریکا خود را نشان میدهد. امریکا مانند کشورهای خاورمیانه به ذخایر متعارف نفت خام دسترسی کافی ندارد و بخش مهمی از تولیدات نفتش تولیدات نفت شیل است، تولیدی هزینهبر که به سطوح بالای قیمت نفت خام هم نیازمند است. حال امریکا میتواند مانند خیلی از کشورهای دنیا از خاورمیانه نفت خامش را تامین کند که از نظر گفتمان هزینه و فایده هم اقتصادیتر است، اما نه، آنها حاضرند 2.3 میلیارد دلار صرف این بکنند که بتوانند در نهایت برداشت از ذخایر نفت شیل را با هزینه کمتری جلو ببرند.
فارغ از تعداد نفراتی که هر روز در ایالات متحده و دفاتر مرتبط با تحریمش در سراسر جهان، به کسب و کار تحریم مشغول هستند و وقت و هزینهای که در آن صرف میشود، امریکا خود به وضوح به اینکه تحریم اقتصادی برای ساختار اقتصادی این کشور مضراتی دارد واقف است. برای اثبات این ادعا نگاهی به بخشی از گزارشی که در سال 2017 در وبسایت دولت امریکا بخش دفتر «سیاستها و اعمال تحریم اقتصادی» نوشته شده است نگاهی بیندازیم. وظیفه این دفتر سیاستهای کلان در زمینه تحریم است و یکی از بخشهای آن موسوم به SPI این ماموریت را دارد که مطمئن شود از یکسو سیاستهای تحریمی وضع شده روی نقطههای هدف اثر «حداکثری» دارد و آسیب آن برای اقتصاد امریکا «حداقلی» است. این جمله به صورت پیشفرض وجود آسیب برای اقتصاد امریکا از تحریم را میپذیرد و هدف را «حداقلی» کردن آن عنوان میکند.
برای مثال در دورهای که شرکتهای مختلف اروپایی و شرقی به ایران هجوم آورده بودند تا در مناقصههای توسعه میادین نفتی و گازی شرکت کنند، اینسو و آنسو گزارشهایی از این منتشر میشد که شرکتهای امریکایی چون اکسونموبیل که مثلا در عراق فعال هستند از اینکه در صنعت نفت ایران سهمی ندارند خرسند نیستند.