مردم، قدرت و منافع (38)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
قدرت بازار به روشهای دیگری غیر از قیمتهای بالاتر و سود خود را نشان میدهند، از جمله اینها روشی است که بنگاهها با مشتریان خودشان رفتار میکنند. برای مثال، بسیاری از بنگاهها به مشتریان خود فشار وارد میکنند تا از سیستم حقوقی عمومی برای داوری یا دعوا کار خود را فراموش کنند – حقی که هر فرد در یک جامعه دمکراتیک از آن برخوردار است – و در عوض از هیات داوری مخفی که به نفع بنگاهها شکل گرفته استفاده کنند. در واقع، اکثر ما در زمانی که کارت اعتباری را قبول میکنیم، یا زمانی که یک ارایهدهنده تلکام را انتخاب میکنیم که مجازا شروط مشابهی را تحمیل میکنند، ناخودآگاه از حقوق مان دست میکشیم . فضیلت اقتصاد بازار رقابتی فرض را بر این میگذارد که یک حق انتخاب میدهد. در حقیقت، در این حوزه و حوزههای بسیاری دیگر، هیچ انتخاب موثری وجود ندارد . با اینحال هنوز نمونههای بروز دیگری از قدرت موجود بازار و عمق آن وجود دارد . در یک بازار رقابتی، یک شرکت نمیتواند مشتریان متفاوت را با قیمتهای متفاوت برای یک کالای مشابه جریمه کند- قیمت توسط هزینه (حاشیه) تولید تعیین میشود نه توسط ارزش مکانهای مشتریان کالا . با اینحال چنین تبعیض قیمتی در اقتصاد دیجیتالی ما عمومی شده است که در فصل ششم آن را بحث خواهیم کرد.
ابتکار در ایجاد قدرت بازار
تردیدی نمیتوان داشت که قدرت بازار رو به افزایش است . در این صورت سوال این است که چرا؟ من پیش از این دیدگاه وارن بافت که بهترین تضمین برای نگهداری منفعت برای شرکتها را این میدانست که اطراف خودشان را با حفر خندقهایی که مانع ورود تازه واردها شوند را شرح دادم تا مانع کسب سود این تازه واردها در رقابتی که به وجود میآورند، شوند . در میان ابتکارهای اخیر بسیار سود آورد در ایالات متحده آن دسته از ابتکارهایی است که توانایی برای حفر و عریض کردن این خندقها و توانایی برای بهرهبرداری از قدرت بازار را تقویت میکنند.
در مدلهای اقتصادی استاندارد، خلق یک محصول بهتر به معنای تضمین سود پایدار نیست. شاید دیگران وارد شوند و رقابت آن سودها را از دسترس خارج کند. زمانی که گرد و غبارها فرونشست، شرکتها فقط نرخ بازگشت سرمایهشان را میگیرند، فقط آن نرخی که برای جبران خسارت برای استفاده از پولشان و ریسکی که متحمل شدهاند لازم است . نرخ مازادی وجود نخواهد داشت . تعجبی ندارد که این نتیجهای است که خوشایند شرکتها نیست . بنابراین یک بخش اساسی از استراتژی شرکتهای مبدع این است که موانعی را برای ورود خلق کنند – چیزی که وارن بافت آن را خندق نامیده است – بهطوری که دیگران وارد بازار نشوند و رقابت هم سودشان را نبرد.
شرکتهایی مانند مایکروسافت در ابداع شکل جدید موانع ورود نقش رهبری را ایفا کرد و هوشمندانه رقبای موجود را که اواخر قرن بیستم ساختمانهای پیشرفت بر شانههای غولهای ضد رقابتی که پیش از آنها جلو رفته بودند قرار داشت، کنار زد . افسانه جنگهای بروز اینترنت در دهه 1990 آموزنده است . در آن دوران، نت اسکپ یکی از مبتکران شجاع در این بخش بود . مایکروسافت نگران از اینکه بنگاه تازه به دوران رسیده شاید به طریقی انحصارش را در سیستمهای عامل برای کامپیوترهای شخصی به مخمصه بیندازد بهدنبال راهی برای بیرون راندن آن بود. شرکت، چیزی را تولید کرده بود که بسیاری فکر میکردند یک محصول نامرغوبی است، یعنی اینترنت اکسپلورر. اینترنت اکسپلورر واقعا نمیتوانست شایستگی برد داشته باشد اما با قدرت موجودش در بازار سیستمهای عامل برای کامپیوترهای شخصی، مایکروسافت را میتوانست برای تقریبا هر کامپیوترهای شخصی در امریکا به مبارزه بطلبد. مایکروسافت بروزهای خود را با سیستمهای عاملش یکی کرد و آن را مجانی روانه بازار کرد. حال چگونه یک نفر میتواند با یک بروزری که به قیمت صفر ارایه میشود رقابت کند؟ اما این اقدام کافی نبود بنابراین مایکروسافت یک چیزی را درباره آنچه که میتواند مصایب همکاری با نت اسکپ را داشته باشد خلق کرد و آن FUD بود که مخفف ترس (fear)، عدم قطعیت (uncertainly) و تردید (doubt) بود. مایکروسافت با هشدار به کاربران آنها را نگران کرد که نصب نت اسکپ به کارکرد کامپیوترشان آسیب خواهد رساند. با اینحال مایکروسافت با این اقدام و دیگر اقدامات ضد رقابتی نت اسکپ را بیرون راند. نت اسکپ با شروع قرن بیست و یکم، کاملا شکست و از حیز انتفاع ساقط شده بود. حتی بعد از آنکه اقدامات ضد رقابتی مایکروسافت توسط مقامات سه قاره منع شده بود سلطه آن ادامه یافت تا آنکه در نهایت تازه واردان دیگری (از قبیل گوگل و فایرفاکس) بازار بروزر را شکستند.