مردم، قدرت و منافع (45)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
مهار قدرت بازار: به روز کردن قوانین ضد انحصار برای قرن بیست و یکم
در اواخر قرن نوزدهم، ایالات متحده با وضعیتی مشابه با امروز روبرو بود، قدرت بازار رو به رشد و افزایش نابرابری . کنگره برای محدود کردن قدرت بازار و سوءاستفادههای آن به این شرایط، مجموعهای از قوانین سفت و سخت را تصویب کرد و قانون ضد انحصار شرمن را در سال 1890 از تصویب گذراند. این قوانین با دیگر قوانینی که طی بیست و پنج سال آینده از تصویب گذشت سعی داشت تا رقابت را در مکان بازار تضمین سازد. مهمتر از آن، این قوانین بر این اعتقاد بنا شده بود که تمرکز قدرت اقتصادی در نهایت به تمرکز در قدرت سیاسی منجر میشود. سیاست ضد انحصار بر جزییات خیلی دقیق تحلیلهای اقتصادی قرار نگرفته بود. آن سیاست در واقع درباره طبیعت جامعه و دموکراسی ما بود.قوانین ضد انحصار برای مدت کوتاهی کار کرد. انحصارات بزرگ شکسته شدند. ادغامهایی که از انحصارات تازه منتج شده بودند مهار شدند. اما در دهههای بعد، ارتشی از وکلا و اقتصاددانان محافظهکار که قلمرو ضدانحصار را کوچک کرده بودند، قوانین ضد انحصار را در دست گرفتند. آنها نگران پیامدهای گستردهتر قدرت بازار چه برای اقتصاد و چه برای دموکراسی ما نبودند. آنها به راحتی میخواستند تا افسار منافع تجارت و شرکتها آزاد باشد.برخی از اقتصاددانان دانشگاهی سعی بر این داشتند تا برای این قدرت محض یک دفاع روشنفکری بکنند. میلتون فریدمن در دانشگاه شیکاگو، دور خودش گروهی از اقتصاددانانی جمع کرد که میگفتند نباید نگران انحصار بود زیرا اقتصاد ذاتا رقابتی است. در اقتصادی که ابتکار و ابداع حاکم است، قدرت انحصاری موقتی خواهد بود و رقابت برای انحصارگری، مهمیز ابداع و رفاه مصرفکننده خواهد شد.فهم محوری آنها این بود که دولت بد است و بخش خصوصی خوب . دولت تلاش میکند تا برای کار عالی که بازار میکند اختلال ایجاد کند – حتی با ممانعت انحصارات – که این کار نه فقط ضرورتی ندارد بلکه ضدتولید هم هست. مکتب شیکاگو، بر سیاست و دادگاههای ما نفوذ نامناسبی گذاشت و منجر به تضعیف ضدانحصار شد زیرا دادگاهها به راحتی فرض میکردند که بازارها رقابتی و کارآمد هستند و هر رفتاری که به نظر ضدرقابتی میآید در حقیقت چیزی بیش از واکنشهای کارآمد به پیچیدگیهای بازار جدید نیست . انبوهی از مدارک اثباتی بر سر کسی که مدعی بود یک شرکت در اقدامات ضدرقابتی دخیل است، ریخته میشد. آنچنان که یک عضو سابق از کارکنان کمیسیون فدرال تجارت (آژانس دولتی که مسوول رقابتی کردن بازار است) چنین نوشته بود: «ما تمامی انرژی مان را بر سر این میگذاریم که ثابت کنیم آب خیس میکند، به همین خاطر ما برای حمله به مشکلات واقعی در رقابت منابعی در اختیار نداریم.»