مردم، قدرت و منافع (47)

۱۳۹۸/۰۵/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۰۲۴۰
مردم، قدرت و منافع (47)

نوشته:  جوزف استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

   قدرت بازار چگونه خیز برمی‌دارد

 پس، آنچه که مورد نیاز است یک تعهد تجدید شده برای مهار کردن قدرت مازاد بازار است، هر جا که وجود دارند و خیز برمی‌دارند، تا تلاش برای احیای رقابت در اقتصاد صورت گیرد . دخالت در سوءاستفاده از قدرت بازار را، مهم نیست که چگونه این سوءاستفاده رخ می‌دهد، باید تخلف از قوانین ضدانحصار دانست. اقدامات ضد‌رقابتی را، حال می‌خواهد از قدرت تک خریدار برخیزد یا انحصار، باید غیرقانونی شود.  در ایالات متحده، شرکتی که سلطه مشروعیت بازار خود را به دست آورده، بدون اینکه در اقدامات ضدرقابتی دخیل باشد، در استفاده‌اش از قدرت بازار- نه فقط در تحمیل قیمت‌های بالاتر بلکه تحمیل قراردادهای ضد‌انحصار- آزادی عمل دارد. بر خلاف ایالات متحده، در اروپا یک چنین شرکتی را می‌توان متهم به سوءاستفاده از قدرت بازار کرد.

والنت، شرکت مهم دارویی، تنها تولید‌کننده‌ای که تایید «اف‌دی‌آ» را در تولید داروی سیپرین دارد، این دارو برای آنهایی که بیماری نادر کبدی به نام بیماری ویلسون دارند استفاده می‌شود، از قدرت بازار خود در سال 2015 استفاده کرد تا قیمت یک قرص را در برخی از کشورها تا یک دلار بالا برد بنابراین هزینه عرضه یک سال آن معادل 300 هزار دلار شد. این فقط یک قلم از لیست بلند‌بالایی است که فقط در این بخش به تنهایی سوءاستفاده می‌کند.  دکترین استاندارد ضدانحصار، همانطور که کامل می‌شود، نوعا با یک دورنمای کوتاه‌مدت بر مصرف‌کننده و نیز با یک پیش‌فرض قوی که بازارها طبیعتا رقابتی هستند، متمرکز است. بنابراین همانطور که دادگاه‌ها به کنش‌های غارتگری نگاه (مثبت) دارند، کنشی که رقبا را برای برقراری موقعیت مسلط بر اساس آنچه  شرکت‌های می‌توانند قیمت‌ها را بالا ببرند، بیرون می‌رانند، به منافع کوتاه‌مدت قیمت‌های پایین مصرف‌کننده هم، بدون آنکه کوچک‌ترین نگرانی نسبت به زیان‌ها وآسیب‌ها دراز مدت داشته باشند، نگاه می‌کنند. زمانی که این دورنمای کوتاه‌مدت مصرف‌کننده به تک خریدار برسد مشکلاتی را ایجاد می‌کند. اندازه وال مارت آنچنان نفوذی به آن می‌دهد که می‌تواند قیمت‌ها را تا حد عرضه‌کننده پایین بیاورد. به‌ویژه در آن نقاط از ایالات متحده که بیکاری بالا است و تعداد اندکی کارفرما وجود دارد، وال مارت قدرت آن را دارد تا دستمزدها و شرایط کاری خود را در سطحی پایین‌تر از آنچه که می‌توانست در یک اقتصاد رقابتی وجود داشته باشد، تنظیم کند. این برای اقتصاد بد است حتی اگر وال مارت برخی از آورده‌هایش را از قدرت بازار (تک خریدار) با مشتریانش سهیم کند. بنابراین، اگر به قدرت بازار فقط از چشمان «اثر بر مصرف‌کننده» نگاه کنیم غلط است. وال مارت دارد اقتصاد را با بی‌رحمانه‌ترین شیوه خواسته‌ای که برای منافع خود دنبال می‌کند، به انحراف می‌کشاند؛ و آنچه به دست می‌آورد (از جمله سهیم شدن با مشتریان) کمتر از آن چیزی است که بقیه اقتصاد از دست می‌دهند.