مردم، قدرت و منافع (50)
سرمایهداری پیشرفته در عصر نارضایتی
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
گسترش دسترسی ضدانحصار: قدرت بازار ورای محصولات – بازار ایده هازمانی که تمرکز بازار را بررسی میکنیم، رسانه بخشی است که مستحق بررسی ویژه است. از لحاظ سنتی، تاثیر تمرکز رسانه را توسط قدرت بازار که غالبا در بازارهای تبلیغات تعریف میشود، اندازهگیری میکنند. ادغامهایی که در میان رسانهها صورت میگیرد (میان ایستگاههای تلویزیونی و روزنامهها) منجر به این میشود که دسترسی به دیدگاههای متفاوتی که میتوانند جامعه را به جلو بکشانند، کاهش مییابد و دلیل آن هم بسیار ساده است چون در بازارهای «مرتبط» برای تبلیغات رقابت وجود دارد.اما این دیدگاه غلط است. یک شهروند مطلع برای یک دموکراسی کارآمد، واجب است. رسانهای که فقط توسط تعداد اندکی بنگاه یا افراد ثروتمند کنترل میشود، دیدگاههای مسلط شان را بر گفتمان ملی بسط میدهند.
بخش اعظمی از انتخابکنندگان، اطلاعات سیاسیشان را از تعداد اندکی منابع خبری، عمدتا شبکههای تلویزیونی میگیرند.امروزه در بسیاری از انجمنهای سراسر کشور، دورنمای به غایت محافظهکارانهای بر رسانهها مسلط هستند.
رقابت، تفاوت ایجاد میکند. یک روزنامه آلترناتیو در یک شهر میتواند هم شورای شهر را و هم روزنامه مسلط را به ارزیابی بگذارد. علاوه بر این، افراد ثروتمند میتوانند به آسانی یک رسانه تلفیقی را در اختیار بگیرند. بر همین اساس، ادغامهای بنگاه رسانهای و سوءاستفادهکنندگان از قدرت بازار نیاز به استاندارد بالاتری از دیگر افراد در بخشهای دیگر دارند.
نمونه بسیار منزجرکننده قدرت بازار، انحصار چند نفره در انتشارات مباحث علمی است. در فصل اول نقش محوری دانش در افزایش رفاه را برجسته کردیم .به نوبه خود، پیشرفت در دانش نیازمند نشر ایدهها است. اما در اقتصاد بازار محوری ما، این امر به بازار واگذار شده است و شکلی که پیدا کرده بهشدت متمرکز و بهشدت برای الیگوپولی (انحصار چند نفره) منفعت طلبانه شده است، آن هم با 5 ناشر که مسوول بیش از نیمی از مقالات انتشار یافته که درصد آنها در علوم اجتماعیاند، هستند. طنز ماجرا این است که ناشران مقالات را مجانی میگیرند (در برخی موارد آنها حتی برای نشر این مقالات به ناشران پول میدهند)، تحقیقات نوعا توسط دولت حمایت مالی میشود، ناشران، از دانشگاهیان بهطور مجانی برای اکثر کار تحریریه استفاده میکنند (بازنگری مقالات) و نهادهای آموزشی و کتابخانهها (عمدتا از سوی دولت تامین مالی میشوند) سپس به ناشران پرداخت میکنند. قیمت بالای آنها و منافع مازادشان، به این معنی است که پول کمتری برای منابع صندوق تحقیقات وجود دارد.