رقیبی به نام فضای مجازی
یکی از عمدهترین چالشهایی که فضای مجازی و رسانههای غیررسمی در فضای اطلاعاتی ایجاد کردهاند، کاهش اثربخشی و کمرنگسازی نقش رسانههای رسمی است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیرا در نشستی بیان داشته بود که در انتخابات سال 96 که رسانههای رسمی به اندازه رسانهها و فضای مجازی موثر نبوده یا سهم آنها کمتر بوده است.
تلاش برای بهبود عملکرد رسانهای و انطباق با شرایط جدید البته مساله جدیدی نیست و تقریبا در تمامی کشورها و به موازات پیشرفت فناوریهای نوین و شیوع استفاده از ابزارهایی چون تلفنهای هوشمند، رخ داده است. برخی نتوانستهاند تا به خوبی بر این موج سوار شده و قدرت اثرگذاری بالایی با اتکا به شیوهای نوین داشته باشند و برخی هم هنوز آنچنان که باید و شاید توانایی تشخیص سره و ناسره در بمباران اطلاعاتی را ندارند.
کشور ما را شاید بتوان در یک وضعیت بینابینی تصور کرد؛ جامعهای که از طرفی با گسترش زیرساختهای ارتباطی و رواج گوشیهای هوشمند توانایی برقراری ارتباط با دنیا را به سرعت پیدا کرده اما به دلیل مشکلات تاخر فرهنگی هنوز به یک سواد رسانهای قدرتمند از باب اثرگذاری و تشخیص اثرپذیری نرسیده است.
«علیرضا شریفی یزدی» جامعه شناس و عضو هیات علمی پژوهشکده خانواده در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا، ضمن تایید کلیت سخنان صالحی بیان داشت: کلیت حرف وزیر درست است چرا که بعد از آمدن اینترنت و بعد از مقوله شبکههای اجتماعی (social media) یک تحول جدید را در حوزه رسانه شاهد هستیم که رسانههای کلاسیک و سنتیتر کم کم یا باید به نحوی کارکردهایشان را عوض کنند یا جای خودشان را به موقعیت جدید بدهند و غیر از این هم نمیشود کاری کرد.
«در دورهای، مرکز تلگراف یا تلگراف خانه، مرکز خبر بود و مردم به آن هجوم میبردند و از آنجا اطلاعات را میگرفتند و این داستانها در تاریخ دوره مشروطه هست؛ ولی امروز تلگراف معنایی ندارد چرا که شرایط تغییر کرده است و فناوریهای دیگری جایگزین آن شدهاند. در نتیجه با توجه به شرایط جدید اصحاب رسانههای کلاسیک یا رسمی (رسانههای نوپدید هم میتوانند رسانه رسمی باشند) حتما باید تجدید نظری در ویژگیهایشان کنند.»
وی افزود: اگر بخواهیم بگوییم آیا روند این تغییرات مثبت است یا خیر، به شخصه آن را مثبت میپندارم؛ به دلیل اینکه به گردش سریعتر و دقیقتر اطلاعات کمک میکند و جنبه بزرگ مثبتی است اما جنبه منفی هم دارد؛ جنبه منفی این است که چون مردم هنوز سواد رسانه (مخصوصا رسانههای نوپدید) را به حد کافی ندارند، هر خبر اطلاعی یا انتقال دادهای که از این طریق صورت میگیرد را متاسفانه پذیرا هستند و قبول میکنند و این یک آسیب است؛ اما سرعت و حجم گردش اطلاعات و امکان اینکه آدمها خودشان گروههای مخاطب و امثالهم را انتخاب کنند، جزو محاسن رسانههای نوپدید است.
شریفی یزدی در تبیین بهبود عملکرد رسانههای رسمی نسبت به رسانههای مجازی و غیررسمی خاطرنشان ساخت: خبرگزاریها، صدا و سیما، روزنامهها و دستگاههای رسمی ما بایداز این فضا استفاده کنند، چرا که این فضا یک ابزار است و الزما خودش محتوا نیست و میشود از آن بهره برد؛ امروز میبینیم که اکثر رسانهها در دنیا مولتی مدیا (چند رسانهای) شدهاند.
او افزود: معتقدم باید از اپلیکیشنهای پرمخاطب هم استفاده کنیم، ضمن اینکه اپلیکیشنهای داخلی را تا حد ممکن تقویت کنیم. اما اینکه چه چیزی را در آنجا مطرح کنیم، چند نکته دارد. وقتی خبری را تولید و آن را پخش میکنید، اولین کار باید مقوله مخاطبشناسی باشد. بسیاری از اوقات اخبار ما مخاطبشناسی ندارد و صرف تولید خبر است؛ دومین نکته این است که نیاز مخاطب ما چه چیزی است. بسیاری از نیازهایی که مخاطبین ما دارند با چیزهایی که در خبرگزاریهای رسمی ما میچرخد، با هم فاصله دارند.مثلا امروز بیشتر مسائل اقتصادی برای مردم مطرح است و در برهه دیگری مسائل اجتماعی و... این مخاطبشناسی میتواند به خبرگزاریها کمک کند تا احیایی در شرایط جدید کاری شان داشته باشند.
وی افزود: کار دیگر خبرگزاریها پیوست است؛ یعنی وقتی خبری میآید باید بر حسب نیاز مردم و با یک سازماندهی منظم و طبق یک چارچوب (برای مهندسی کردن خبر در این جهت که برای افکار عمومی تنویر یابد و روشنتر شود) خبر را تحلیل و این تحلیلها را در یک جایی به خبر پیوست کرد؛ و از آن مهمتر مقوله استفاده از اصحاب فن و متخصصین است. شاید یکی از کارهای خیلی خوب این است که تضارب آراء وجود داشته باشد و نظریات مختلف راجع به یک خبر مهم که آن ویژگیهای اول را دارد (یعنی مورد نیاز و مورد علاقه مردم است، کشش و جذابیت عمومی به سمت آن وجود دارد) جمع شود. اینها کمک میکند به اینکه خبرگزاریها بتوانند کاری را انجام بدهند که اپلیکیشنها نمیتوانند یا اینترنت در معنای یک سایت به تنهایی قادر به انجام آن نیست.