ترس بازارها از واژگونی منحنی نرخ بهره
گروه بورس|محمد امین خدابخش|
معاملات دومین هفته از ماه آگوست نیز روز گذشته در بازارهای جهانی خاتمه یافت و معاملهگران در حالی به انتظار فراز و فرود قیمتها در هفته پیش رو نشستند که اقتصاد جهانی از مخاطرات تشدید تنشهای تجاری میان امریکا و چین، جان به در برد. بر این اساس داد و ستدها در هفته گذشته در حالی آغاز شد که مخاطرات ناشی از اعمال تعرفه 10 درصدی بر 300 میلیارد دلار از کالاها و خدمات چینی وارداتی به خاک امریکا بازارها را در چهارگوشه دنیا به ترسی عمیق از رکود فرو برده بود. این امر به افت تقاضای بسیاری از کالاهای اساسی منتهی شد و به دنبال آن سرمایهگذاران در بورسهای عمده جهان را به عقب نشینی از موضع تقاضا وادار کرد و سبب شد تا شاهد چهارمین افت بزرگ شاخص صنعتی داوجونز در طول تاریخ باشیم.
کاهش بازدهی؛ دلیل سقوط آزاد داوجونز
داستان از آنجا شروع شد که افزایش اما و اگرها نسبت به آینده جنگ تجاری و تکیه کارشناسان بر قریب الوقوع بودن رکود موجب شد تا ریسک مورد انتظار برای فعالان بازار به خصوص در ایالات متحده افزایش پیدا کند. در پی همین رویداد بود که افزایش ریسک گریزی در میان فعالان بازار به رشد قیمت اونس جهانی طلا دامن زد و بهای آن را تا نزدیکی 1530 دلار افزایش داد. با این حال آنچه بازارهای مهم بین المللی به خصوص والاستریت را دچار شوکی عظیم کرد، بروز نشانههای ضعف در منحنی نرخ بهره اوراق خزانه دولتی در امریکا بود. این منحنی که در طول سالیان گذشته همواره به عنوان نماگری مهم در اظهار نظر تحلیلگران بازارهای جهانی نقش داشته در هفته اخیر علائم وارونگی از خود به نمایش گذاشت و بازارها را در ترس فرو برد. منحنی بازده معیار اوراق خزانه ده ساله امریکا در روز چهارشنبه از منحنی بازده دو ساله این اوراق عبور کرد و پس از مدتها گواهی جدی از افزایش احتمال رکود را در اختیار بازار گذاشت. به دنبال این اتفاق تنها طی یک روز S&P500 نزدیک به 100 واحد (2.5 درصد) افت کرد و به سطح 3 هزار و 848 واحد در چهاردهمین روز از ماه آگوست رسید. به دنبال انتشار اخبار مربوط به کاهش بازده اوراق دو ساله، تقاضا برای خرید اوراق 10 ساله و 30 ساله بیش از پیش افزایش یافت؛ عاملی که حکایت از بدبینی فعالان اقتصادی نسبت به آینده کوتاه مدت دارد. به واسطه این اتفاق قیمت سهام بانکهای امریکایی کاهش چشمگیری را تنها در یک روز تجربه کرد. بازار که تجربه تلخ فروپاشی بانکهای بزرگ در سال 2008 را شاهد بوده است، از ترس تکرار این رویداد اولین ضربه را به موسسات مالی و اعتباری زد که بیشترین اثر را از افت قیمت پول میپذیرند.
دلیل ترس از وارونگی چه بود؟
اما چرا وارونگی منحنی بازده و کمتر شدن بازده اوراق دو سال نسبت به ده ساله تا این حد بازارها را ترسانده است؟ بدون شک برای بررسی این امر باید به دادههای تاریخی رجوع کرد. آخرین باری که این اتفاق در اختلاف بازدهی این دو اوراق مشاهده شد، دسامبر سال 2005 بود، درست دو سال پس از این اتفاق بود که رکود اقتصادی در سال 2007 آغاز شد و تا آنجا پیش رفت که در سال 2008 ضمن تبدیل شدن به یک بحران به تعطیلی بسیاری از شرکتها در امریکا و جهان انجامید. با این حال این تنها تجربه ایالات متحده از وارونگی بازده اوراق دو ساله و کمتر شدن آن نسبت به اوراق خزانه دولتی نبوده است. با نگاهی دقیقتر در آمار و ارقام در مییابیم که از سال 1978 تاکنون هر پنج باری که این اتفاق افتاده، اقتصاد امریکا پس از یک بازه حدودا 22 ماهه، شاهد رکود بوده است. بنابراین دور از ذهن نخواهد بود که فعالان اقتصادی در سراسر جهان آن را به مثابه هشداری جدی در روند کسب و کار خود تلقی کنند و به سمت داراییهایی بروند که نگهداری آنها از ریسک کمتری برخوردار است، به خصوص آنکه هرگونه رکودی در ایالات متحده به دلیل در هم تنیدگی اقتصادهای مطرح جهان، میتواند زیانی سنگین به سایر کشورها وارد کند.
عقب نشینی ترامپ و اصلاح قیمتها
دلیل شرایطی که تا روز چهارشنبه تمامی بازارها بهخصوص بازارهای امریکا را متاثر کرده بود چیزی جز بازتاب زیادهخواهی رییسجمهور امریکا و ترس فعالان اقتصادی نبود. همین امر موجب شد تا رییسجمهور قدرتمندترین اقتصاد جهان که همیشه به غیر قابل پیشبینی بودن معروف است، طی یک تصمیم غیر منتظره دیگر، از موضع خود عقب نشینی کند و ضمن تعلیق 4ماهه تعرفهها به رشد قیمت داراییهایی نظیر سهام و شاخصهای کالایی در سراسر جهان کمک کند. بنابراین رویداد هفته گذشته که با افت و تنش قیمتها ادامه یافته بود در حالی به روزهای پایانی هفته رسید که خبر فروکش کردن جنگ تجاری و اظهارات رییس جمهور امریکا برای مکالمه با رییس جمهور چین توانست به کمک بازار ها بیاید و شاخصهای سهام را سبزپوش کند. همین امر سبب شد تا در روز جمعه شاهد آخر هفتهای آرام باشیم و بورسهای شرق آسیا با افزایش اندک مواجه شوند و آنهایی هم که افت کردند، کاهش چندانی را تجربه نکنند.
اوضاع خوب فلزات گرانبها
همان طور که پیشتر نیز اشاره شد، این روزها حال طلا خوب است. طلا که در هفتههای اخیر به رکوردهای قابل توجهی دست یافته و در 12 هفته گذشته بیش از 300 دلار رشد قیمت را شاهد بوده همچنان به لطف تیرگی چشم انداز اقتصاد جهانی سرمایههای جدا شده از بازارهای موازی را به خود جلب میکند. همین امر موجب شد تا در هفته اخیر قیمت این فلز تا حوالی 1530 دلار در هر اونس برود و نقره که تا چندی پیش در قعر کانال 14 دلاری بی حرکت مانده بود به 17.4 دلار در هر اونس برسد. قرینگی بسیار مشابه قیمت اونس طلا در ماههای اخیر با اوراق خزانه 10 ساله امریکا، حکایت از آن دارد که حداقل در ذهن بسیاری از تحلیلگران اقتصادی که نظرشان وزنی مهم در خرید و فروشهای بازیگران مطرح دارد، ریسکهای پیش رو تا حد زیادی افزایش پیدا کرده است.
شنای نفت، برخلاف جریان بازار
آخر هفته و تحولاتش برای هر کالایی که خوب بوده باشد، مسلما برای نفت اینچنین نبوده است. طلای سیاه که چند وقتی است هر چه میشود با کاهش قیمت به معاملات خود ادامه میدهد، در هفته گذشته نیز نتوانست آنطور که باید روی آرامش را ببیند. دلیل این رویداد نیز اخبار منفی است که یکی پس از دیگری بر قیمت نفت سنگینی میکند. قیمت نفت که به رغم نوسانهای مثبت اما ضعیف خود از 23 آوریل سال جاری میلادی در مسیری نزولی قدم بر میدارد، هفتههای اخیر را تحت تاثیر کاهش تقاضای احتمالی به دلیل جنگ تجاری و انتظار افت رشد اقتصاد بین المللی با ضعف سپری کرد. ضعف یاد شده تا جایی ادامه یافت که پس از به تعویق افتادن تعرفههای 10 درصدی امریکا بر تولیدات چینی نیز نتوانست، به رشد تبدیل شود. این امر دلیلی به جز انتشار آمار ذخایر نفت ایالات متحده نداشت. تقریبا ساعتی پس از انتشار خبر فروکش کردن جنگ تجاری، اعلام میزان ذخایز نفت امریکا دلالت بر آن داشت که این کشور در روزهای اخیر ذخایر خود را افزایش داده است. دلیل این امر تلاش ترامپ برای بی نیاز شدن از منابع سوختهای فسیلی بیون ایالات متحده است که به خودکفایی این کشور در سالهای اخیر انجامیده است.
در آخرین روز هفته نیز گزارش اوپک نشانگر کاهش عرضه در بازار بود که به گفته این کارتل نفتی تا سال 2020 نیز ادامه خواهد داشت. بر این اساس افت تولید کشورهایی نظیر عربستان سعودی، ایران و ونزوئلا سبب شده تا اوپک ضمن کاهش 246 هزار بشکهای تولید، به کمترین میزان تولید خود در 60 ماهه گذشته برسد. بر اساس این گزارش بزرگترین اتحاد نفتی جهان هم اکنون در هر روز بیش از 209 میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید میکند.
اوضاع به نفع فلزات اساسی
در بازار فلزات اساسی، اما اوضاع بسیار بهتر از نفت است. کالاهایی نظیر مس، فولاد، آلومینیوم و روی که در دو هفته گذشته با افزایش بدبینی به آینده تولیدات صنعتی افت شدید قیمت را شاهد بودند، در پایان هفته گذشته بخش اندک از این کاهش قیمت را جبران کنند. با این حال تغییرات قیمت بازار فلزات اساسی نشانگر عدم اطمینان فعالان این بازار به آینده تقاضا است. آمار منتشر شده از انبار بورس فلزات لندن و شانگهای نشان میدهد که هر دوی این بازارها با افت ذخایر رو به رو هستند. این خبر اگرچه نقشی حمایتی برای فلزات یاد شده داشته، نتوانسته است منجر به افزایش قیمت این محصولات شود. در بازار فولاد نیز خبرها از کاهش تولید فولاد حکایت داشت و سبب شد تاتولید چین طبق آمار با 2.64 درصد کاهش به سطح 85 میلیون و 220 هزار تن برسد. البته باید خاطر نشان کرد که کاهش یاد شده نتوانسته تولید این محصول را نسبت به سال گذشته کم کند. لازم به ذکر است که چین در آگوست سال گذشته 81 میلیون تن فولاد تولید میکرده است.
کاهش تولید فولاد چین ناشی از افت مصرف تولیدکنندگانی است که از این محصول در تولیدات خود استفاده میکنند. با این حال اگر از تغییرات قیمت در بازارهای جهانی چشم پوشی کنیم، فروکش کردن جنگ تجاری حداقل برای نمادهای حاضر در بورس تهران بهتر از سایر بازارها میتواند باشد. این بازار که بیشتر نمادهای مهم آن در زمینه تولید کالاهای اساسی فعالیت دارند با کمتر شدن کشمکشهای تجاری در صحنه اقتصاد بین الملل، افق بهتری برای حفظ سطح فروش خود در بازارهای جهانی خواهد داشت. گفتنی است هر تن مس هماکنون در بازارهای بین المللی قیمتی برابر با 5743 دلار دارد، روی و سرب هر کدام به ترتیب در سطح قیمتی 2273 و 2036 دلار معامله میشوند و آلومینیوم نیز با بهای 1790 دلار داد و ستد میشود.