بازنگری امارات متحده عربی در اهداف سیاست خارجی
استرتفور|
امارات متحده عربی برای مدتی در صف جلویی کمپین علیه ایران بود و برای تشدید تحریمها نه تنها با هدف از بین بردن دایمی چشمانداز هستهای شدن ایران، بلکه برای مقابله با برنامه موشکی و کاهش نفوذ این کشور در خاورمیانه لابی میکرد چرا که تواناییهای اینچنینی ایران را تهدیدی برای خود میانگاشت. این کمپین بعضا امارات متحده عربی را به جنگ ائتلاف تحت فرمان عربستان سعودی در یمن کشاند، اما فشارهای بینالمللی به ویژه از سوی کنگره ایالات متحده که به تعلیق توافقهای تسلیحاتی با ریاض و ابوظبی تهدید کرده، از مخاطرات دیپلماتیک برای روابط اتحاد عربی با غرب حکایت دارد و حالا که ایران در آنسوی سواحل امارات شروع کرده به اعتراض فعالانه به تحریمهای ایالات متحده، ابوظبی درصدد تغییر رویکرد خود از رفتارهای تهاجمی برآمده تا مخاطرات پیش روی خود را کاهش دهد و روابط آسیب دیده را ترمیم کند. اما امارات متحده عربی در این شیوه جدیدی که در پیش گرفته، تمایلات خود مبنی بر کاهش قدرت ایران یا شکست دادن حوثیها در یمن را به کلی رها نکرده است، بلکه صرفا تاکتیکهایی را به کار میگیرد که مخاطرات کمتری برای آن دارد.
کنترل موارد قابل کنترل
بحران استراتژیک امارات متحده عربی به چندین دهه قبل بازمیگردد: امارات کشوری کوچک است که در میان و معرض قدرت بسیار بزرگتر و عمدتا غالب منطقهای قرار دارد. امارات متحده عربی برای مقابله با تهدیدات منطقهای و دفاع از خود در برابر همسایگانی که توانایی استفاده از قدرت برتر خود برای نفوذ یا حتی سلطه بر این کشور را دارند، به قدرتهای بزرگ خارجی (تا سال 1971 بریتانیا و پس از آن ایالات متحده) تکیه کرده است. از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، این کشور به بزرگترین تهدید برای امارات متحده عربی تبدیل شده است. دلیلش هم این است که ایران چندین جزیره مهم استراتژیک را تحت کنترل دارد که شاه در سال 1971 از امارات متحده گرفته بود. به علاوه، شمار قابل توجهی از ایرانیها و نسلهای ایرانی در امارات متحده عربی شرایط و فرصت لازم برای گسترش نفوذ تهران در امارات را فراهم میآورند. مساله ارتش ایران که از نظر شمار نیروها و توانایی بسیار بزرگتر از نیروهای نظامی امارات است نیز وجود دارد.
حمایت ایالات متحده از امارات متحده عربی برای چندین دهه این کشور را در سطح پایینی نگه داشته بود، اما این کشور واقع در حاشیه خلیج فارس میداند که باید ارزش استراتژیک خود را نشان دهد و تا زمانی که بخواهد تحت حمایت امریکا بماند، توانایی تبدیل شدن به یک ابرقدرت را نخواهد داشت. با این حال، امارات مجبور است در این زمینه کمال احتیاط را در نظر بگیرد: امارات متحده عربی مجبور است در حین اینکه تلاش میکند برای ایالات متحده مفید واقع شود، محتاط باشد تا به سکویی برای اقدامات منطقهای امریکا که میتواند آن را در معرض حمله قرار دهد، تبدیل نشود.
تاثیرگذاری عامل بهره مندی از همکاری و روابط بهینه با امریکاییها را به ویژه میتوان در تصمیمگیریهای امارات در رابطه با یمن مشاهده کرد. وقتی اماراتیها از برنامه خروج نسبی خود از یمن خبر دادند، بر این مساله تاکید کردند که نیروهای باقی مانده در این کشور به جنگ با القاعده و داعش ادامه خواهند داد تا بدینترتیب به ایالات متحده اطمینان دهند که یک شریک متعهد منطقهای هستند. با این حال، این تنها عاملی نیست که بر تصمیمگیری آنها تاثیر گذاشته است. امارات متحده عربی با اعلام برنامه عقبنشینی از جبهه جنگ با حوثیها همچنین سعی کرد برخی از فشارهای سیاسی موجود در واشنگتن از جمله تلاشهای کنگره در ماه جولای برای متوقف کردن فروش تسلیحات به ابوظبی و ریاض را خنثی کند. دشمنی در واشنگتن با پایتختهای عربی از نگرانیها درباره شرایط انساندوستانه جنگ یمن، اقدامات ائتلاف تحت فرمان سعودی در مداخله در یمن به ویژه در رابطه با تلفات غیرنظامیها، خشم شدید از عربستان در رابطه با قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار مخالف سعودی، و تمایل برخی در کنگره برای به دست آوردن قدرت قانونی بیشتر برای تاثیرگذاری در سیاست خارجی دولت، ناشی میشود. امارات امیدوار است بتواند با کاهش نقش خود در جنگ یمن که در کنگره بهشدت نامحبوب است، از بار مسوولیت خود بکاهد؛ به ویژه اینکه تنها مسالهای که تاکنون مانع از تغییر سیاست خارجی ایالات متحده در قبال امارات متحده عربی شده، دوستی با دونالد ترامپ و بهرمندی از وتوهای او بوده است. اما این شرایط تنها تا زمانی که ترامپ در قدرت باشد (نهایتا تا 2024) ادامه خواهد داشت و به همین دلیل، ابوظبی احساس میکند باید تا پیش از خروج رییسجمهوری محافظ خود از صحنه سیاسی درصدد ترمیم روابط خود با واشنگتن برآید. با این حال، با توجه به درخواستهای کنگره برای تغییرات گسترده در رویکرد واشنگتن در قبال ریاض و ابوظبی، بعید است که امارات در پیشبرد این خواسته خود به موفقیت قابل توجهی دست یابد. اما امارات دست کم با تمایل نشان دادن به پذیرش برخی از اهداف سیاستگذاری مورد توجه ایالات متحده میتواند به جای تحریک بیشتر کنگره و تبدیل آن به یک دشمن تمام عیار، به روابط آتی شکل بهتری دهد.
اما امارات متحده عربی جدای از احساس نیاز به بازسازی روابط با ایالات متحده، برای عقبنشینی از یمن یک سری دلایل و ملاحظات داخلی نیز داشته است. یکی از آنها این است که نیروها و تجهیزاتی که از یمن بازگردانده میشوند، در صورت وقوع یک جنگ منطقهای میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند. به علاوه، این تصمیم میزان قرارگیری نیروهای اماراتی در معرض آسیب را کاهش میدهد. در کشوری که پنهان کردن تلفات جنگی در آن به دلیل روابط نزدیک خانوادگی در میان جمعیت
غیر ممکن است، ممانعت از آسیب به نیروها عاملی مهم برای دولت امارات در حفظ حمایت عمومی به شمار میرود. نهایتا اینکه اگر یک درگیری منطقهای آغاز شود، امارات به حمایت شهروندانش از دفاع ملی نیاز دارد و این بدان معناست که باید در جهتی گام بردارد که جمعیت این کشور از جنگ گریزان باشند.
در عین حال، وقتی صحبت از احتمال رویارویی ایالات متحده و ایران به میان میآید، امارات متحده عربی تلاش میکند تا مانع از اقداماتی شود که میتوانند جرقهای برای ایجاد درگیری باشند. برای نمونه، میتوان به خودداری امارات از مقصر دانستن ایرانیها در حمله به تانکرهای نفتی در بندر فجیره اشاره کرد. ابوظبی به دلایل مشابه ارتباطاتی را در سطوح پایین با تهران برقرار و هدف از آنها را حفظ همکاری پایدار و عملی در رابطه با موضوعاتی مانند حقوق ماهیگیری و عملیات مقابله با دزدی دریایی عنوان کرده است تا از درگیری تصادفی بین کشتیهای اماراتی و ایرانی جلوگیری کند.
امارات متحده عربی برای مدتی در کمپین علیه ایران بوده، اما فشارهای بینالمللی به ویژه از سوی کنگره ایالات متحده که به تعلیق توافقهای تسلیحاتی با ریاض و ابوظبی تهدید کرده، از مخاطرات دیپلماتیک برای روابط اتحاد عربی با غرب حکایت دارد. و حالا که ایران در آنسوی سواحل امارات شروع کرده به اعتراض فعالانه به تحریمهای ایالات متحده، ابوظبی درصدد تغییر رویکرد خود از رفتارهای تهاجمی برآمده تا مخاطرات پیش روی خود را کاهش دهد و روابط آسیب دیده را ترمیم کند.
تغییر استراتژی
تغییر رفتار امارات متحده عربی منعکسکننده تغییر دیدگاههای این کشور در رابطه با مخاطرات پیش روست، اما لزوما به معنای تغییرات اساسی در استراتژیهای این کشور نخواهد بود. برای نمونه، امارات از تلاشها برای افزایش نفوذ خود در یمن دست برنداشته است. نیروهای نیابتی ابوظبی همچون «نیروهای کمربند امنیتی» و «شورای انتقالی جنوبی» همچنان در یمن حضور دارند و اگرچه در نتیجه خروج نسبی نیروهای امارات متحمل شکستهایی شدهاند، اما همچنان برای مدت زمانی در آینده به منعکس کردن نفوذ امارات در یمن ادامه میدهند. در عین حال، عقبنشینی نیروهای اماراتی میتواند سبب شود که این نیروهای نیابتی احساس کنند میتوانند اهداف استراتژیک و محلی مختص خود را از جمله استقلال یمن جنوبی پیش ببرند که مغایر با حمایت رسمی ابوظبی از کشوری متحد تحت ریاستجمهوری عبد ربه منصور هادی است.
به علاوه، اماراتیها از امید به از بین بردن قدرت حوثیها دست نکشیدهاند. بالعکس، آنها استراتژی خود را از مواجهه نظامی به سمت مذاکرات تحت رهبری سازمان ملل متحد تغییر دادهاند. مسیر دیپلماتیک مخاطرات کمتری در بر دارد و اگر نهایت به نتیجه برسد، میتواند به تهدید حوثیها برای امارات متحده عربی و عربستان سعودی پایان دهد. اگر این مسیر دیپلماتیک از هم بپاشد هم اماراتیها با توجه به کاهش شمار نیروهای نظامی خود در یمن تا اندازه زیادی از انتقادهای بینالمللی مبنی بر تقصیرکار بودن در بینتیجه ماندن این روند، مصون میمانند. در هر دو حالت، امارات متحده عربی میتواند با به حداقل رساندن خطر استراتژی خود در یمن برای روابط خارجیاش و کاهش هزینههای داخلی ناشی از مداخله، ضرورتهای استراتژیک خود را برآورده سازد.
امارات سعی دارد بر مخالفت خود با راهحل نظامی برای مشکل ایران تاکید کند. برای اماراتیها دست کم در حال حاضر تنها اعمال فشار بر ایران از طریق تحریمها به شرط آنکه به درگیری نظامی منجر نشود، مطلوب است؛ به ویژه اینکه تنشهای منطقهای بهشدت بر مشکلات اقتصادی پیش روی دبی افزوده است. اگرچه امارات متحده موفق شد در مواجهه پیشین ایالات متحده با ایران از اتخاذ موضع رسمی در مخالفت با اقدام نظامی خودداری کند، اما اکنون که درگیری به یک احتمال قوی تبدیل شده، ابوظبی هم ضروریت ابراز نظر در این زمینه را حس کرده است. با این حال، امارات هنوز در صحنه منطقهای آنقدر بازیکن بزرگی نیست که بتواند از درگیری منطقهای یا کشیده شدن پای خودش به آن جلوگیری کند. در چنین شرایطی، اماراتیها یک قدم به عقب برمیدارند و آنچه در توان دارند با ابزاری که در اختیار دارند به کار میگیرند و منتظر میمانند تا ببینند شرایط پس از آنکه قدرتهای بزرگتر منطقه انتخابهای خود را انجام دادند، چگونه خواهد شد. منبع: دیپلماسی ایرانی