هجوم پول به بازار ابهام

۱۳۹۸/۰۶/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۳۱۲۷
هجوم پول به بازار ابهام

گروه بورس|

 گذر بورس از مرز روانی 300 هزار واحدی، طی

روزهای اخیر، هیجان مضاعفی را به بازار القا کرد اما اتفاقاتی که در روزهای پس از فتح این کانال رخ داده، شبیهی به مشاهده نمایش خیمه شب بازی عروسک‌هایی است که یک روز بالا می روند و روز بعد به همان میزان پایین می آیند. به این پدیده که بازار طی روزهای متوالی به همان اندازه که رشد می کند، نزول می کند، اصطلاحا بازار الاکلنگی می گویند. شاید ریزش امروز بازار، به دلیل اعلام عدم مذاکره با امریکا باشد، اما فعالان حرفه ای بازار می گویند که این روزها، آنقدر پول به بازار آمده است که بعید نیست شاخص تا ارتفاع 500 هزار واحدی هم پرواز کند.

البته نقدینگی‌های سرکش اقتصاد ایران همواره به عنوان نوعی بیماری شناخته می شود که به هر سمتی می روند آن قسمت را دچار نوسان می کنند؛ در حالی که بهتر است این نقدینگی‌ها با کنترل و برنامه ریزی‌های لازم وارد بازار سرمایه شوند و در واقع بهتر است بگوییم که این روزها، بهترین روزهای هدایت نقدینگی است که به بورس روی آورده، به شرطی که آموزش‌های لازم در راستای ریسک و بازده بازار سهام و همچنین آشنایی با روش‌های

سرمایه گذاری غیرمستقیم مدنظر قرار بگیرد.

 پررنگ شدن  توده واری

توده واری در این روزها، بارزترین رفتاری است که توسط فعالان بازار سهام انجام می شود. وقتی که با یک خبر سیاسی، بازار مثبت می شود و با خبر سیاسی دیگری منفی می شود به این معناست که کارایی بازار در بازار از بین رفته است. در واقع توده‌واری عبارت است از پذیرش ریسک زیاد،‌ بدون اطلاعات کافی که می‌توان آن را قصد و نیت آشکار سرمایه‌گذار،‌ جهت کپی کردن رفتار سایر سرمایه‌گذاران و تبعیت از آنان تعریف کرد. رفتار توده‌وار، عمومی ترین پدیده شناخته شده در بازار‌های مالی در چارچوب علم روانشناسی است.

به عبارتی طبق بنیاد اصلی نظریه‌های مالی رفتاری، همه بازیگران اقتصادی در همه زمان‌ها نمی‌توانند تصمیمات عقلایی بگیرند. به همین دلیل چون یک فرد اقتصادی همیشه رفتاری عقلایی دارد این خود جای سوال است و این بحث نمی‌تواند مطرح شود. با این حال، این ایراد وارد است که ما نمی‌توانیم همیشه انتظار داشته باشیم که سرمایه گذاران تصمیم عقلایی بگیرند و در نتیجه مطلوبیت انتظاری خود را افزایش بدهند.

حال اگر در همین راستا، کارایی بازار افزایش پیدا کند، به این معنی که اخبار به درستی تاثیر خود را بر بازار بگذارند، به طور مثال اگر خبر می آید که یک شرکت افزایش سرمایه از محل آورده نقدی سهامداران دارد، رشد بیشتری نسبت به خبر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها داشته باشد یا بیان اخبار مربوط به کاهش تولید سنگ‌آهن چین، بتواند بیش از اخبار مربوط به جنگ تجاری چین و امریکا بر مثبت شدن سهام معدنی و فلزات اساسی اثر گذار باشد،

می‌توانیم ادعا کنیم که بازار در مسیر کارایی قرار دارد. در واقع بازاری کارا نامیده می شود که در آن قیمت‌ها، واقعیت‌های اقتصادی را بیان کنند.

 چرا کارایی بازار سهام ایران کم است؟

در بازار سرمایه ایران نهادهای دولتی و شبه‌دولتی بسیاری فعال هستند که حجم بالایی از معاملات را به خود اختصاص می‌دهند. این نهادها دارای رانت‌های اطلاعاتی و منابع عظیم مالی هستند. این مساله خود عاملی است برای برتری اطلاعاتی برخی از سرمایه‌گذاران نسبت به برخی دیگر؛ زیرا یکی از شرایط رسیدن به کارایی این است که معامله‌گران و سرمایه‌گذارانی که در بازار به لحاظ حجم مبادلات موثر باشند وجود نداشته باشند. هرچند در سال‌های اخیر، و پس از تصویب قانون بازار اوراق بهادار تلاش‌های بسیاری برای فراهم کردن زیرساخت‌های قانونی شده است، اما عدم اجرای این قوانین نیز عامل موثر دیگری برای ناکارایی اطلاعاتی بازار ایران است.

    دست پنهان کمبود دانش

کمبود دانش یا به عبارت بهتر عدم استفاده از افراد متخصص در شرکت‌ها هم به مساله عدم تقارن اطلاعاتی دامن می‌زند. موضوعی که البته مورد توجه مسوولان سازمان بورس و اوراق بهادار هم بوده است؛ اما به‌دلایل بسیاری از اجرای بدیهیات در این حوزه‌ها جامانده است. برای مثال شرکت‌هایی که به عنوان عرضه اولیه وارد بازار می‌شوند، مدیران مالی آگاه به قوانین بازار سرمایه ندارند؛ چون بورس هم می‌خواهد یا مجبور است به سرعت نمادهای جدیدی را وارد بازار کند، ابتدای امر با اطلاعات ناقص آنها را پذیرش می‌کند و پس از مدت زمان اندکی به بهانه گزارش‌های شفاف‌سازی اطلاعاتی، نماد را به مدت زیادی می‌بندد و سهامداران را بلاتکلیف می‌گذارد.

   زخم کلان بر تن بورس

 یکی از مهم‌ترین دلایل ناکارایی اطلاعاتی در بازار سرمایه ایران، عدم شفافیت اطلاعاتی در سایر بخش‌های اقتصاد هم هست. ناگفته پیداست که بازار سرمایه یک کشور از اقتصاد آن متاثر است. زمانی که اطلاعات کافی درباره حجم ذخایر ارزی، عوارض گمرکی، سیاست‌های پولی و... وجود ندارد، تحلیلگر چاره‌ای جز متوسل شدن به اطلاعات پنهان و حدس و گمان نخواهد داشت. به بیان دیگر نوع اقتصادی که بازار سرمایه ایران را دربرگرفته است، بسیاری از فعالان را رانت‌جو کرده است. البته می‌توان راهکارهای بسیاری پیشنهاد داد که عدم تقارن‌های اطلاعاتی را کم کند. برخی از این راهکارها طی سال‌های گذشته اجرایی هم شده‌اند. تشکیل نهادهای مالی مثل تامین سرمایه‌ها و مشاوران سرمایه‌گذاری و توسعه صندوق‌های سرمایه‌گذاری از این دست است. برخی دیگر از راهکارها هم در دست اقدام هستند که از آن ‌جمله می‌توان به طراحی ابزارهای مالی جدید اشاره کرد. اما توجه به این نکته ضروری است که تا محیط پیرامونی بازار سرمایه شفاف نشود، نهادهای دولتی و شبه‌دولتی از دست‌اندازی در قیمت‌ها منع نشوند، مدیران بازار سرمایه خود در خرید و فروش‌ها دخالت نکنند، قوانین بازار فقط برای معامله‌گران خرد و نهادهای کوچک نباشد و... همه این راهکارها عقیم خواهند ماند؛ خود همان نهادهای جدید به رانت‌جویی خواهند پرداخت و قیمت‌گذاری ابزارهای جدید هم دستخوش دست‌اندازی خواهد شد. البته ایجاد حس اعتماد در سرمایه‌گذاران (داخلی و خارجی) این‌گونه ایجاد خواهد شد که سرمایه‌گذار بداند از نداشتن اطلاعات محرمانه زیان نخواهد کرد. شاید نتوانیم تقارن کامل اطلاعاتی ایجاد کنیم اما می‌توانیم اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کنیم. این مسیر هم تنها از دل قوانین و بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌ها عبور نخواهد کرد؛ بلکه باید عزم و خواستی جدی وجود داشته باشد. بدون این خواست قوانین و دستورالعمل‌ها تنها بروکراسی را زیادتر خواهد کرد و چه بسا اعتماد سرمایه‌های خرد را کاهش هم خواهد داد.