تولد خاورمیانه جدید و الزامات راهبردی ایران
نویسنده: دکتر علی قلی جوکار|
جامعهشناس و کارشناس مسائل بینالمللی|
مقدمه و طرح مساله
ایالات متحده امریکای ترامپ حدود یک سال است که از توافق هستهای خارج شده، تحریمهای اقتصادی پیش از برجام را مجدداً برقرار کرده و به تبع آن خلیج فارس رو به نا امنی روزافزون به پیش رفته است. تقریبا ً به صورت هفتهای یک یا چند انفجار مهیب در افغانستان به گوش میرسد که حاصل آن ایجاد ناامنی و کشته و مجروح شدن دهها نفر از انسانهای بیگناه بوده است. هر روزه شاهد خبر درگیری میان گروههای مقاومت فلسطین و دولت اشغالگر فلسطین هستیم که در نتیجه آن و نتیجه حمله دولت اشغالگر به ساکنان محاصره شده غزه، خرابی منازل دهها فلسطینی و کشته و زخمی شدن دهها نفر دیگر است. هر از گاهی میان دولت اشغالگر و نیروهای مقاومت حزبالله لبنان درگیری به وجود میآید که خسارات و ناامنیهای فراوانی را در پی داشته است. اوضاع سوریه پساداعش هنوز مساعد نیست و با وجود شکست آن، اوضاع سوریه در اثر چالش نیروهای کرد و مساله ایجاد منطقه امن میان مرز ترکیه و کردهای سوریه و حمله ترکیه به مناطق شمالی سوریه و ادامه حضور برخی از گروههای تروریستی و همچنین حملههای پراکنده دولت اشغالگر فلسطین، همچنان نا امن و بیثبات است .
اخیراً پهپادهای ناشناس که به اسراییل نسبت داده میشوند به مراکز گروههای مقاومت در عراق حمله کردهاند. دولت حاکم بر هند خودمختاری مردم مسلمان منطقه کشمیر تحت کنترل دولت هند را لغو کرده و باعث تنشهایی میان هند و مردم آن منطقه و دولت همسایه آن یعنی پاکستان شده است. از همه مهمتر شاید وضعیت اسفبار مردم یمن است که هر روزه مورد تهاجم نیروهای هوایی و زمینی ارتش عربستان بودهاند. اخیراً شاهد تلافی سرسختانه نیروهای مقاومت مردمی و ارتش یمن به خصوص نیروهای مقاومت شیعی حوثی بودهایم که اخیرا شرکت بزرگ آرامکو متعلق به عربستان را در عمق خاک آن کشور مورد حمله قرار داده و باعث اُفت صدور حدود نیمی از صادرات نفت عربستان سعودی شدهاند که در این رابطه دولت ایالات متحده امریکا اتهاماتی را متوجه ایران کرده است. اینکه پیامد این وضعیت چه خواهد بود نیاز به بررسی بیشتری دارد که در مقال به علت محدودیت، نمیگنجد و الی آخر. این وضعیت آشفته خاور میانه است. حال سوال اصلی این است که دولت سیاستگذاران خارجی ما برای ایجاد امنیت و ثبات پایدار در کشور و گذار از وضعیت فعلی به آیندهای باثبات پایدار، و تولد خاورمیانهای جدید، چه سناریوها، استراتژیها و راهبردهایی مدنظر داشته و برای اجرای این استراتژیها، چه الزاماتی را در پیش رو خواهد داشت ؟ برای رسیدن به پاسخ به این سوال مهم به ناچار لازم است به بررسی وضعیت فعلی سیاستهای اقتصادی داخلی و خارجی کشور، بررسی پتانسیلها و ظرفیتهای اقتصادی (برای شناخت و برنامهریزی راهبردی روابط اقتصادی و ایجاد بازار مشترک و اتحادیههای اقتصادی منطقهای و…)، و الزامات ما برای استقبال و محوریت ایران در یک خاورمیانه جدید، بپردازیم .
آسیبشناسی وضعیت فعلی ما
مردم ایران هماکنون تحت سختترین فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمهای اقتصادی ایالات متحده امریکا قرار دارند. همچنین مردم ما طی چند سال گذشته با چند شوک بزرگ اقتصادی ناشی از نوسانات ارزی و کاهش ارزش پول ملی دست و پنجه نرم کردهاند. طی حدود 10 الی 15 سال اخیر، خشکسالی بخش عظیمی از مردم کشور ما را در بخشهای اقتصادکشاورزی، دامپروری، باغداری و… تحت شدیدترین فشارها قرار داده است و مهاجرت از روستا به مراکز شهری را افزایش داده است، که این خود پیامدهای مختلف و زیانباری را به همراه داشته و خواهد داشت. بخش اعظم سرزمین ما که در بخشهای مرکزی، شرق، جنوب و جنوب شرقی قرار دارد که متاسفانه یا شوره زار است یا در اثر نبود منابع آبی، به صورت لمیزرع باقی مانده است؛ در صورتی که با مدیریت صحیح میتوان از این مناطق در جهت تولید، اشتغال و کسب درآمد در جهت منافع ملی و رفاه اقتصادی مردم، استفاده بهینه کرد. وقوع زلزلههای پی درپی با ویرانیهایی که بعد از وقوع به جای گذاشتهاند باعث ویرانی خانههای بسیاری از مردم در مناطق زلزله خیز که کم هم نیستند شده، و باعث کشته یا مصدوم شدن بسیاری از هموطنان ما شده و خسارات بسیاری را بر آنها تحمیل نموده، و دولت را که همزمان مجبور بوده با پیامدهای شدید تحریم اقتصادی و کاهش فروش نفت و کاهش درآمدهای نفتی مقابله کند را در تنگنا قرار داده است .این وضعیت توقعات مردم صدمه دیده در مناطق زلزلهزده از دولت را روز به روز افزایش داده و باعث نارضایتی بسیاری از آنها شده است. اخیراً سیلهای سهمگین بسیاری از مناطق کشور منجمله غرب کشور (به خصوص استانهای خوزستان، ایلام، کهگیلویه و بویر احمد، لرستان و…) و شمال کشور (بهخصوص استانهای گلستان و مازندران) را در نوردیده و بسیاری از منازل مسکونی، زمینهای کشاورزی، باغات و بخش دامداری مردم را نابود کرده است. بنابراین ملاحظه میشود اقتصاد ما که اقتصادی دولتی و مبتنی بر اقتصاد تک محصولی و وابسته به اقتصاد نفت است با کاهش فروش نفت ناشی از تحریمهای اقتصادی امریکا، در وضعیت مناسب و مساعدی قرار ندارد. بخش خصوصی اقتصاد هم که به لطف حاکمیت اقتصاد دولتی قابل اعتنا نیست.
پتانسیلها و ظرفیتهای ما
اگرچه وضعیت اقتصادی کشور ما دچار دچار اُفت و خیزهای زیادی است و هر از چندی حوادث غیرمترقبه همچون سیل، زلزله و آفتهای مختلف دامان مردم ما را میگیرد، و اگرچه طی دهههای اخیر خشکسالی طولانی دامان مردم ما را گرفته است اما این وضعیت آب و هوایی برای همیشه چنین نخواهد ماند و ما به ثبات آب و هوایی خواهیم رسید. در یک وضعیت عادی سرزمین ما چهارفصل بوده و مستعد سرمایهگذاریها وظرفیتهای فراوانی در بخشهای مختلف اقتصاد کشاورزی، باغداری، دامداری، پرورش ماهی و خاویار، و سرمایهگذاریهای فراوان در سواحل دریایی بیحدِّ خود است. از طرفی کشور ما مستعد سرمایهگذاریهای اقتصادی و تجاری فراوان در بخشهای صنعتی، ماشینآلات، صنایع دستی و کالا و خدمات فرهنگی، صنعت گردشگری و توریسم، کشتیرانی و کشتیسازی، و… است.
مهمترین محورها، پتانسیلها و ظرفیتهای کشور ما برای پشتیبانی از یک بازار مشترک منطقهای و فرامنطقهای برای حمایت و پشتیبانی از سیاستها، استراتژیها و راهبردهای بلندمدت منطقهای و فرامنطقهای بهخصوص در «عصر خاورمیانه جدید»را میتوان عبارت از موارد زیر برشمرد .
1 - پتانسیلها و ظرفیتهای کشاورزی؛ کشور ما با توجه به چهارفصل بودن چنانچه برنامهریزی مناسبی داشته باشیم و مدیریت و کنترل مناسبی داشته باشیم و به کمک سرمایهگذاری بخش خصوصی میتواند در زمینه تولیدات کشاورزی، باغات میوه و تولید دام و طیور و گوشت، تقریبا تمام بازارهای کشورهای همسایه را پشتیبانی و تغذیه نماید. در صورت تحقق این امر منافع زیادی عاید بخش کثیری از مردم ما در بخش کشاورزی، دامداری و باغداری گردیده و ارز آوری مهمی را نصیب کشور نموده و کشور را از اقتصاد تک محصولی نجات دهد .
2 - سواحل فراوان و ظرفیتهای فراوان؛ گفته میشود ما بیش از 1400 کیلومتر ساحل فقط در جنوب کشور داریم که به علت عدم توجه دولتهای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بدون استفاده مانده است. این سواحل ظرفیت شهرسازیهای مدرن و براساس معماری ایرانی و اسلامی را داشته، باعث کاهش بار جمعیتی فراوان از کلانشهرهایی چون تهران و مراکز استانی میشود که بخش اعظم اقتصاد کشور را در خود میبلعد و در عین حال تولید پول و منافع اقتصادی شان برای کشور درخور توجه نیست. توسعه مناطق شهری در سواحل جنوبی کشور میتواند همراه با سرمایهگذاری بخش خصوصی داخلی و خارجی همراه بوده و بخش بسیار بزرگی از جوانان تحصیل کرده و بیکار کشور را جذب نماید. این سواحل ظرفیت ایجاد شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری در بورسهای نفتی، ایجاد شرکتهای بزرگ داخلی و منطقهای و بینالمللی در زمینه تولید کشتیهای تجاری- اقتصادی، کشتیهای غول پیکر، متوسط و سبک، کشتیهای نظامی و امنیتی و ناوهای هواپیمابر، توسعه صنایع دریایی و صنایع وابسته به بازارهای ساحلی، شرکتهای تجاری، ایجاد دفاتر شرکتهای تجاری و اقتصادی بینالمللی و بسیاری از زمینههای دیگر را، در خود دارند .
3 - ایجاد شبکه بازارهای مشترک و اتحادیههای اقتصادی و تجاری با همسایگان دور و نزدیک .
4 - برقراری روابط فرهنگی با همسایهها و تشکیل اتحادیههای فرهنگی و دوستی بر اساس اشتراکات فرهنگی، تاریخی، تمدنی، و دینی و…. با مردم کشورهای همسایه دور و نزدیک .
5 - ایجاد اتحادیههای امنیتی و نظامی در جهت منافع جمعی و منطقهای بر اساس اصل عدم مداخله در امور یکدیگر .
6 - مشارکت اقتصادی فعال و مستحکم با کشورهایی (چون سوریه، عراق، لبنان و یمن، افغانستان، و…) که کشور ما برای آنها و به خاطر آنها اقدام به سرمایهگذاریهای جانی و اقتصادی هنگفتی کرده است .
7- سایر موارد .
الزامات راهبردی ایران برای خاور میانه جدید
همانطور که بیان شد منطقه خاورمیانه هماکنون در وضعیت عدم ثبات قرار داشته و آبستن حوادث پیش بینی نشدهای است که بستگی به ایفای نقش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای موثر چون ما و دیگر بازیگران موثر در آن دارد. اگر این بازیگران با عقل و درایت و دوراندیشی به حمایت از منطقه خاورمیانه در گذار از این وضعیت بدون وقوع جنگی خانمانسوز بپردازند و این منطقه از جهان را که برای اقتصاد و امنیت جهانی دارای اهمیت بسیاری است به ثبات برسد، قطعاً برنده و پیروز واقعی در «خاورمیانه تازه متولد شده و جدید» ایران خواهد بود. اما برای تداوم این پیروزی و حفظ تفوُّق و برتری خویش نیاز به رعایت و رعایت الزاماتی دارد و گرنه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بیکار ننشسته و ممکن است فرصت مناسب ما را به تهدید برای ما تبدیل کنند. اما این الزامات راهبردی چیست؟ بدیهی است برای حفظ محوریت و تفوُّق کشور ما نیاز به اقتصادی پویا و قوی با پشتوانه اقتصاد توسعه یافته داخلی، آگاهی، حمایت و پایکاری مردم در حمایت از تصمیمات سیاستمداران، حفظ، تقویت هژمونی و نفوذ و برتری منطقهای ایران در منطقه خاور میانه و جهان و هوشمندی برنامهریزان و سیاستگذاران خارجی، و پویایی و تعامل روابط خارجی دوگانه، منطقهای و فرامنطقهای با جهان و شناخت بیشتر، رعایت حقوق و روابط بینالملل، و بازیگری فعال و پویا در صحنههای بینالمللی، داریم. برای نیل به این اهداف و راهبردهای بلندمدت ما در منطقه و جهان، دیگر بازیگران دست روی دست نخواهند گذاشت. برای بیاثر کردن اقدامات خلاف منافع ملی و علیه راهبردهای ما توسط بازیگران منطقه و فرامنطقهای، ما اقداماتی چند را باید در دستور کار خویش قرار دهیم .
1 – استمرار و توسعه بازدارندگی امنیتی منطقهای و فرامنطقه ای؛ در صحنههای بینالمللی تعارفی برای رقابت میان بازیگران موثر و تاثیرگذار برای کسب هرچه بیشتر منافع ملی وجود ندارد. ما برای نیل به اهداف و استراتژیهای خود در خاورمیانه جدید و برای توسعه گفتمان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خویش و بطور کلی برای توسعه همهجانبه خویش، نیاز به امنیت و ثبات پایدار داریم و در وضعیت کنونی جهان، امنیت به جز از راه ایجاد بازدارندگی امنیتی و نظامی تقریبا امکانپذیر نیست مگر آنکه جزو یکی از اقمار غربی یا شرقی و تحت حمایتهای نظامی وامنیتی این اقمار باشید که آن هم هزینههای خود را خواهد داشت .
2 –توسعه اقتصادی- تجاری داخلی در جهت پشتیبانی از توسعه تجارت و اقتصادی خارجی؛ که با توسعه صنعتی، ایجاد شرکتهای بزرگ بخش خصوصی و سرمایهگذاریهای بخش خصوصی داخلی و خارجی در بستر امنیت پایدار در زمینههای توسعه صنعت هواپیمایی، راه آهن، راهها، بزرگراهها، جادهها و ناوگان حمل و نقل اقتصادی- تجاری و صنعتی، توسعه صنعت کشتیسازی در زمینههای اقتصادی و صنعتی و امنیتی، توسعه صنعت زیردریاییهای متوسط و غول پیکر با سوختهای فسیلی و هستهای، توسعه سواحل دریایی و بندرسازی، توسعه اقتصاد دریا شامل پرورش ماهی و ماهیهای خاویار و اقتصاد ماهیگیری و… امکانپذیر میگردد.
3 – توسعه و گسترش اقتصاد بخش کشاورزی، باغداری و دامداری؛ با توجه به اینکه از دیرباز اقتصاد کشور ما مبتنی بر اقتصاد کشاورزی، باغداری و دامپروری بوده و دارای جغرافیا و اقلیمهایی چهار فصل هستیم، چنانچه بتوانیم منابع آبی و خاکی کشور را به صورت صحیح مدیریت، کنترل و نظارت کنیم، میتوانیم بخشی عظیمی از بازار بزرگ منطقه خاورمیانه را پاسخگو بوده و در اختیار داشته باشیم .
4 – توسعه صنعت خودروسازی؛ همانطور که ملاحظه میکنیم طی چهار دهه گذشته، صنعت خودروسازی در ایران نهتنها هرگز به رکود اقتصادی نرسیده بلکه همواره با توسعه و افزایش منافع همراه بوده و سود سرشاری را نصیب سرمایهگذاران این بخش نموده است. این صنعت خودروسازی در ایران بوده است که با وجود تلاش همه دولتها برای کاهش قیمت خودرو، هرگز موفق نبودهاند. بنابراین این صنعت چنانچه همراه با سرمایهگذاریهای بخش خصوصی داخلی و خارجی برای تولیدات خود در داخل و انتقال فناوریها و تکنولوژیهای بروز به داخل کشور باشند، میتواند ضمن تولید سرمایههای فراوان برای سرمایهگذاران، ارز آوری برای دولت، تنوع در تولیدات و کیفیت و ارزانتر تمام شدن محصولات خودرو برای مردم، زمینه ایجاد رقابت با تولیدکنندگان خارجی منطقهای و فرامنطقهای را فراهم آورده و علاوه بر بازارهای داخلی به دنبال راه یابی به بازارهای منطقهای و فرامنطقهای بوده وبرای بسیاری از افراد بیکار ایجاد اشتغال نماید .
5 – دیپلماسی فعال و پویا؛ وجود یک دستگاه و نهاد دیپلماسی فعال، پویا، تصمیم ساز و تصمیمگیر و قوی، علاوه بر سامان دادن توسعه تعاملات و روابط سیاسی و بینالمللی و جلب اعتماد واحدهای بینالمللی و اعتبار بخشی به نظام حاکم کشور و معقولانه و حکمت مدار نشان دادن رفتارهای حاکم بر کشور متبوع خود، میتواند برای نیل به همه راهبردهایی که در بالا در بخشی که نیاز به دسترسی به بازارها، ملتها و سازمانهای اقتصادی و مدنی بینالمللی در زمینههای اقتصادی- تجاری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی، و سایر زمینهها، دارد، بسیار مهم و از جایگاه و نقش بیبدیلی برخوردار باشد که نمیتوان نقش وجایگاه آن را در دنیای کنونی با هیچ نهادی جایگزین کرد . به نظر میرسد با در نظرداشت، رعایت و اجرای این الزامات، ما در آینده خاورمیانه برنده قطعی بوده و «خاورمیانه تازه متولد شده» بر«محور ایران» شکل خواهد گرفت، و این برای صلح پایدار و باثبات در منطقه، برای ما و برای جهان مفیدتر خواهد بود.
منبع: مرکز بینالمللی مطالعات صلح