رژیم صهیونیستی از بحران‌های منطقه بیشترین سود را می‌برد

۱۳۹۸/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۳۲۲۷

حمله پهپادی اخیر نیروهای انصارالله یمن به تاسیسات نفتی عربستان و اتهام زنی مقام‌های امریکایی به ایران در این ارتباط، یک بار دیگر به آتش تنش در خاورمیانه دامن زده است. برخی تحلیلگران در این چارچوب احتمال تشدید تنش میان ایران و امریکا را مطرح می‌سازند و گروهی هم در مورد تاثیر این رخداد بر جنگ یمن سخن می‌گویند. پژوهشگر ایرنا برای بررسی پیامدهای این حمله با «محمدصالح صدقیان» مدیر «مرکز عربی مطالعات ایرانی» گفت‌وگو کرده است.

   نیروهای انصارالله یمن مسوولیت حمله پهپادی به تاسیسات «آرامکو» در عربستان را بر عهده گرفته‌اند. با این حال امریکایی‌ها انگشت اتهام خود را به سوی ایران نشانه رفته‌اند. در این میان، مقام‌های سعودی با تحفظ بیشتری در این مورد اظهارنظر می‌کنند. با توجه به جمیع شرایط منطقه، از نظر شما چه کسی از حمله به تاسیسات نفتی عربستان نفع می‌برد؟

در شرایط کنونی عربستان سعودی در بن بست سیاسی، نظامی و امنیتی جدی به سر می‌برد. حدود ۵ سال است که سعودی‌ها جنگی تمام عیار را علیه یمن آغاز کرده‌اند و تاکنون به نتیجه مشخصی در این زمینه دست نیافته‌اند. به نظر من ادامه این جنگ و ادامه شرایط بحرانی در منطقه هم برای عربستان همچنان حاصلی نخواهد داشت و بیش از پیش این کشور را در بلاتکلیفی و بن بست نگه خواهد داشت. بنابراین عربستان منتفع این شرایط نیست.به نظر می‌رسد بازیگری که بیشترین استفاده را از این شرایط می‌برد، رژیم صهیونیستی باشد. چنانکه می‌بینیم در سال‌های گذشته به ویژه در ۲ سال اخیر رژیم صهیونیستی توانسته بین کشورهای خلیج فارس رسوخ کند و به شکلی غیرطبیعی مراوداتی را با این کشورها برقرار سازد. در این مدت هیات‌هایی از اسراییل به بحرین، عمان، امارات و حتی عربستان رفته‌اند و متقابلا سفرها و دیدارهایی انجام شده است. این مسائل و اهداف رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که تل آویو می‌خواهد از رویدادها و بحران‌های اینچنینی در منطقه به نفع خود بهره‌برداری کند.

عملیات خرابکارانه اخیر در نفتکش‌ها در دریای عمان و خلیج فارس را هم می‌توان در همین چارچوب تفسیر کرد. همان زمان تحلیلگران گفتند این اقدامات خرابکارانه به دست کسانی خارج از منطقه صورت گرفته است. از همان زمان به وضوح مشخص شد که رژیم صهیونیستی وارد چارچوب معادلات منطقه‌ای شده و می‌خواهد از بحران ایجاد شده در منطقه و موضع تقابلی ایجاد شده با تهران در ریاض سوء‌استفاده کند.همانطور که می‌دانیم رژیم صهیونیستی در سیاست «سوءاستفاده از اوضاع» بسیار ماهرانه عمل می‌کند، کنشگری رژیم صهیونیستی حتی در ارتباط با امریکا و کشورهای اروپایی هم از همین الگو پیروی می‌کند. در شرایط کنونی هم تل آویو در ارتباط با کشورهای منطقه و خلیج فارس از این سیاست بهره می‌برد. تل آویو نشان داده که می‌تواند خودش به بحرانی‌تر شدن اوضاع کمک کند و از این مساله برای برقراری روابط با برخی از کشورهای خلیج فارس استفاده کند.

   با توجه به اتهام زنی‌های صریح و موکد مقام‌های امریکایی، آیا این روند به سمت جنگ و تقابل نظامی با ایران پیش می‌رود؟

در شرایط کنونی وقوع جنگ در منطقه بعید و دور از ذهن ارزیابی می‌شود. ولی کسانی در منطقه و خارج از منطقه وجود دارند که واقعا به دنبال جنگ هستند. چندی پیش سایه جنگ بر سر منطقه به‌شدت سنگینی می‌کرد. «جان بولتون» مشاور امنیت ملی امریکا که به تازگی برکنار شد، به معنای واقعی کلمه به دنبال وقوع جنگ بود. «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم جزو کسانی است که جنگ در منطقه را طلب می‌کند و می‌داند اگر این جنگ دربگیرد، می‌تواند بیشترین بهره را از آن ببرد.حتی عربستان به دنبال تقابل بیشتر میان ایران و امریکا است. زمانی که در سال ۲۰۱۷ ترامپ به ریاض سفر کرد و قرارداد ۴۶۰ میلیارد دلاری را با عربستان امضا کرد، این رقم به نوعی «پیش پرداخت» جنگ علیه ایران محسوب می‌شد. زمانی که ترامپ می‌خواست از برجام خارج شود، دقیقا این کلام را به کار برد که «من به عهدی که دادم، وفا کردم» البته نگفت عهد با عربستان، ولی خود این جمله گویا است. این نکته نخست بود. نکته دوم اینکه بولتون به کمتر از جنگ با ایران رضایت نمی‌داد. اختلاف نظر میان بولتون و ترامپ هم در نهایت موجب برکناری بولتون شد. ترامپ فکر تجاری دارد ولی مغز جان بولتون مغز جنگ است. او از سال ۲۰۰۳ که نماینده امریکا در سازمان ملل بود همراه با «دونالد رامسفلد» و دیگر محافظه‌کاران، دنبال جنگ با ایران بود و الان هم همین‌گونه است.

حمله به تاسیسات آرامکو موجب شده بسیاری از تحلیلگران قریب الوقوع بودن جنگ را پیش بینی کنند. ولی بنده این تحلیل که الان در شرف جنگ باشیم را دور از ذهن می‌دانم. امریکا در شرایط کنونی مهیای ورود به جنگ نیست. تا ورود به مرحله رقابت‌های انتخاباتی امریکا فقط چهار ماه زمان باقی مانده است و باز کردن جبهه جنگ در خاورمیانه در منطق سیاسی نمی‌گنجد.

   نیروهای انصارالله مسوولیت حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را بر عهده گرفته‌اند. عربستان در جنگ یمن به نوعی به بن بست رسیده و زیرساخت‌های خود را در معرض حمله موشک‌ها و پهپادهای یمنی قرار داده است. آیا این رخداد که در روند تولید و نفت عربستان اخلال ایجاد کرده می‌تواند پرونده جنگ یمن را از خود متاثر کند؟

در شرایط کنونی عربستان۲ گزینه پیش روی خود دارد.این کشور یا باید اعتراف کند راهی که در این پنج سال پیموده اشتباه بوده و باید روش کنشگری خود را از نظر سیاسی و نظامی تغییر دهد. جمهوری اسلامی ایران هم به عربستان گفته که من در این راه کمکت می‌کنم تا جنگ یمن خاتمه یابد. بقیه کشورها هم سیگنال‌هایی داده‌اند که حاضرند به خاتمه جنگ یمن کمک کنند.گزینه دومی هم وجود دارد و آن اصرار به تداوم سیاستی است که طی سال‌های گذشته اتخاذ کرده است. ولی طی پنج سال گذشته مشخص شده این راه، حاصل و نتیجه‌ای به دنبال نخواهد داشت. حتی جایی برای هدف قرار دادن در داخل یمن برای عربستان باقی نمانده است. مدارس، بیمارستان‌ها، پایگاه‌ها و... را با حملات هوایی زده‌اند. یمنی‌ها هم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و فقط دارند دفاع می‌کنند.بنابراین به نظرم گزینه دوم هیچ فایده‌ای برای عربستان ندارد. پوتین هم دیروز به عربستان گفت این جنگ نتیجه‌ای ندارد.عربستان اکنون در یک دوراهی بسیار خطرناکی قرار دارد و باید تصمیم بگیرد کدام گزینه را انتخاب کند. گزینه دوم به نفع عربستان و هیچ کشور دیگری در منطقه نیست، جز رژیم صهیونیستی.با این حال عربستان همچنان بر ادامه مسیری که طی پنج سال گذشته پیموده اصرار دارد و من بعید می‌دانم از جنگ یمن به نتیجه واضح و روشن برسد.

   آینده معادلات منطقه پس از حمله پهپادی یمن به تاسیسات نفتی عربستان را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

از ۲۰۱۱ تا الان یعنی نزدیک به ۹ سال، منطقه چند جنگ را از سر گذرانده است؛ جنگ داعش در عراق، سوریه، یمن، شمال آفریقا شامل لیبی و سودان و... در همه این بحران‌ها عربستان هم نقش داشت و اتفاقا در هیچکدام از آنها ریاض به نتیجه‌ای نرسید.در سال‌های گذشته مجموعه‌ای از اصلاحات در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی عربستان صورت گرفته است. ولی با وجود این تحول، هیچ اصلاحی در حوزه سیاست خارجی این کشور رخ نداده است. بنابراین با وجود این تحولات داخلی، روابط عربستان با کشورهای منطقه، کشورهای خلیج فارس، کشورهای غربی و امریکا هیچ تغییری به خود ندیده است.امریکا چیزی را که عربستان می‌خواست، به سعودی‌ها نداده است. ترامپ در قبال پولی که عربستان در سال ۲۰۱۷ به امریکا داد، برای ریاض کاری نکرده است. دیروز ترامپ توییتی منتشر کرد مبنی بر اینکه عربستان باید پول بیشتری پرداخت کند تا امریکا از این کشور دفاع کند. منظور از این توییت این بود که اگر می‌خواهید ما با ایران وارد جنگ شویم، ما این کار را نمی‌کنیم.طی این سال‌ها نه تنها روابط خارجی عربستان هیچ تغییری نکرده، بلکه حتی روابطش با بسیاری از کشورهای عربی هم مکدر شده است. امروز ریاض حتی با اردن هم روابط چندان قابل توجهی ندارد در حالی که اردن حامی عربستان بود. در مورد مراکش هم همینطور.وضع و روندهای منطقه به نفع عربستان پیش نمی‌رود. باید عربستان یاد بگیرد که میز مذاکره تنها راه‌حل برای ترمیم روابطش با کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران است.اصل مشکل و بحران کنونی منطقه را می‌توان در روابط ایران با عربستان جست‌وجو کرد. برای حل این بحران گزینه‌ای غیر از میز مذاکره وجود ندارد. اعتقادی ندارم که برای مذاکره باید همه مواضع ایران با عربستان یکی باشد، اختلافات متعددی میان طرفین وجود دارد، ولی بر سر میز مذاکره می‌توانیم به حداقل تفاهمات برسیم و منطقه را از این منابعی که هزینه می‌دهد و از خونی که در یمن و سوریه و... ریخته می‌شود، نجات بدهیم.تنها راه‌حل بحران منطقه میز مذاکره است. ما می‌گوییم اگر قرار است پنج سال یا ۱۰ سال دیگر به این نتیجه برسیم که میز مذاکره آخرین راه‌حل است، چرا امروز به این نتیجه نرسیم؟ درک این مساله برای عربستان و امنیت کل منطقه بسیار مهم و اساسی است.