مردم، قدرت و منافع (82)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل ششم
چالش فناوریهای نو
دادههای بزرگ و هدف گرفتن مشتری
از آنجا که هوش مصنوعی و دادههای بزرگ ارزیابی این موضوع را که تا چه اندازه هر فرد محصولات مختلف را ارزشگذاری میکند و بنابراین تمایل به خرید آن دارد بر عهده دارند، لذا به شرکتها این قدرت را میدهند که تبعیض قیمتی را روا دارند و به آن دسته از مشتریان که محصول را ارزش میگذارند یا آنهایی که گزینههای کمتری دارند، بیشتر شارژ کنند. تبعیض قیمتی نهتنها غیرعادلانه است بلکه کارآمدی اقتصادی را هم تضعیف میکند: فرضیه استاندارد علم اقتصاد بر نبود قیمتگذاری تبعیضآمیز استوار است. هر فرد یک قیمت را میپردازد. اما با هوش مصنوعی همراه با دادههای بزرگ، افراد مختلف میتوانند قیمتهای متفاوت را بپردازند.
بنابراین، هوش مصنوعی و دادههای بزرگ، شرکتهای فناوری را توانمند میسازند تا بخش بزرگ از ارزشی را که جامعه برای خودشان تولید میکند، استخراج کنند و موقعیت مابقی جامعه – مشتریان عادی – را در حالت بدتر باقی میگذارند. مثلا، شرکت استپلز، نشان داده که میداند کدام افرادی که در یک منطقه پستی مشخص زندگی میکنند چه فروشگاهی هست که در همان نزدیکی محصولات همانندی را به فروش میرساند؛ در غیر این صورت آنها میتوانند یک قیمت بالاتری را برای دستورات اینترنتی شارژ کنند. بنگاههای بیمه میدانند که مشتریانشان در کدام کدهای پستی زندگی میکنند و میتوانند بر همان اساس شارژ کنند – نه فقط بر اساس ریسکهایی که در آن کد پستی زندگی میکنند بلکه بر اساس قدرت بازار و توانایی آنها برای شارژ بیشتر. در عمل، در هر دو مثال، محصولات مشتری و بیمه، کدهای پستی که قیمتهای بالاتر شارژ شده بود عمدتا بر منازل اقلیتها است – بنابراین، هوش مصنوعی و دادههای بزرگ ثابت کردهاند که ابزارهای تازهای برای تبعیض نژادی هستند.
اقتصاد دیجیتالی قرن بیست و یکم توانایی شرکتها را برای هدف گرفتن آنهایی که میتوانند به روشهای دیگری از آنها مزیت گرفت را تقویت کرده است. آنها میتوانند نقاط ضعف افراد را طعمه کنند. هوش مصنوعی میتواند برای مثال فردی را با یک شخصیت عادت کرده را که میتواند به چنگال کازینوهای قمار بیفتد را ردیابی کند و او را برای رفتن به لاس وگاس یا نزدیکترین کازینو تحریک سازد. همانطور که زینب توفکچی، جامعهشناس نشان داده، هوش مصنوعی میتواند از هر نقطه ضعف ما، تمایل غیرمنطقی برای کفشهای جدید یا کیفهای دستی تازه یا سفر به سواحل دریایی گرم، بهرهبرداری کند و ما را با اطلاعاتی که تغذیه میکند به سمت اتلاف درآمدهایمان راهنمایی سازد و احساسات شخصی مان را بر خود مشورتی مان غالب کند. تحقیقاتی که توسط ریچارد تیلر، برنده جایزه نوبل، انجام شده، شرح جنگی که در درون بسیاری از افراد میان هویتهای متفاوتشان رخ میدهد و چه رویدادهایی را میشود در این جنگ دید را میدهد. این فناوریهای تازه در این جنگ به نفع خودهای کوچک مان دخالت میکنند. این ترس وجود دارد که دادههای بزرگ و هوش مصنوعی به این شرکتها اجازه دهند که بصیرت دقیقتری را به درون این پویاییها داشته باشند و کارکردهایشان را منطبق با به حداکثر رساندن منافع تطبیق دهند.