جای خالی استارتآپها در شبکه توزیع
تعادل| نیلوفر جمالی|
شبکه توزیع سنتی که مشکلات خاص خود را برای دنیای پیشرفته امروز رقم میزند، میتواند در سایه استارتآپها از تردد در راهها و مسیرها، بکاهد و واسطههایی که بیش از هر فرد دیگری، از جابهجایی محصول نهایی نفع میبرند را حذف کند. اما چگونه میتوان از شبکه توزیع سنتی گذر کرد و از طریق کسب و کارهای جدید سیستم توزیع نوین را جایگزین کرد؟ برای پاسخ به این پرسش به سراغ صاحبان کسب وکاری نوین در کشور رفتیم. به گفته آنها با ورود سیستمهای نوین توزیع به بازارها، اطلاعات طبقهبندی شدهای از نیازهای مشتریان جامعه هدف به خوبی قابل شناسایی میشوند که با داشتن چنین اطلاعاتی است که مشخص میشود، هر محدوده جغرافیایی نیازمند چه محصولاتی است و شبکه توزیع در آن محدوده، محصولات مورد نیاز همان جغرافیا را پخش و از توزیع محصولاتی که طرفداری ندارند، خودداری میکنند. از سوی دیگر، با ظهور این نوع شبکههای توزیع؛ اگر هر تولیدکننده بخواهد برای توزیع محصولات خود در محدودههای جغرافیای متعدد تلاش کند، باید در هر یک از آنها انبارهای بزرگی برپا کند که خود هزینههای تمام شده محصول را افزایش میدهد؛ به همین دلیل جای خالی استارتآپهای لجستیک در شبکه توزیع کشور به خوبی احساس میشود. شکلگیری و رشد استارتآپهای لجستیک بزرگ در کشور نیاز روز جامعه است؛ چراکه با شکلگیری این شرکتهای نوآور، بخشی از بار زنجیره توزیع کشور کاسته شده و فشار کمتری به سیستم سنتی توزیع وارد میشود. همچنین آنها با حذف واسطهها، رابطه دراز مدتی با مصرفکننده نهایی برقرار میکنند که زنجیره تولید تا مصرف را مدیریت میکند.
کاهش هزینه توزیع در استارتآپها
کسب و کارهای نوین چه نقشی در تقویت شبکه توزیع دارند؟ فعالان این حوزه در گفتوگو با «تعادل» ضمن پاسخ به این پرسش مهم که این روزها اهمیت بالایی در توسعه اقتصادی کشور دارد، از جای خالی استارتآپها در صنعت لجستیک میگویند. در همین رابطه، یک عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در پاسخ به خبرنگار «تعادل» درباره نقش کسب و کارهای نوین در تقویت شبکه توزیع کشور میگوید: سیستم مویرگی توزیع توان جمعآوری اطلاعات دقیق از رفتار مصرفکننده را ندارد تا تولیدکنندگان بتوانند بر اساس آن تولید خود را با تقاضا هماهنگ کنند؛ اما استارتآپها میتوانند این اطلاعات را در اختیارشان قرار دهد تا بدانند در هر محدوده جغرافیایی چه محصولاتی با چه شرایطی قابل قبول و مورد استفاده است.
علیرضا کلاهیصمدی، با اشاره به گزارشهای اتاق بازرگانی تهران در زمینه توزیع میگوید: یکی از چالشهای اقتصادی ایران ناکارآمدی سیستم توزیع در کشور و هزینههای بالای آن است. با استناد به آمار ارایه شده در گزارش 2 سال گذشته کشور درباره قیمتها از نسبت قیمت کالا در کارخانه به قیمت مصرفکننده 48 به 100 را نشان میدهد که شاخص بسیار نامناسبی در مقایسه با کشورهای پیشرفته دنیا است. ورود شرکتهایی مانند دیجی کالا به حوزه کالاهای مصرفی به ویژه SMCGها (کالاهای کند مصرف با عمر مفید طولانیتر از یکسال) و FMCGها (کالای تندمصرف با عمر مفید کوتاهتر از یکسال) میتواند اتفاقی مثبت تلقی شود.
به گفته کلاهیصمدی، ورود استارتآپها هم هزینههای توزیع و هم قیمت تمام شده برای مصرفکننده را کاهش میدهد که دلیلی بر افزایش قدرت خرید مصرفکننده خواهد شد. همچنین به تولیدکنندگان و برندها کمک میکند تا با دریافت اطلاعات مرتب از رفتار مشتریهایشان؛ رفتار خود را به سمت عملکرد مناسب هماهنگ کند. او معتقد است که طبیعتا نمیتوان در سیستم توزیع مویرگی و فروشگاههای کوچک محلی اطلاعات درستی جمعآوری کرد که بتوان بر اساس آن روند فعالیت تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی را متناسبسازی کرد. در این راستا، با فعالیت استارتآپها میتوان شاخصی را اندازه کرد و دید در این محدوده جغرافیایی نسبت قیمت کالا در کارخانه به قیمت مصرفکننده چقدر است.
این فعال اقتصادی، در بخش دیگری از صحبتهای خود، اظهار میکند: در حوزه استارتآپها درباره مشکلاتی که هکرها در سیستم فعالیت استارتآپها ایجاد میکنند و باعث ایجاد رعب و وحشت در میان مصرفکنندگان میشوند، متاسفانه این موضوع وجود دارد و طبیعی است و برای جلوگیری از به دام افتادن مصرفکنندگان باید دقت لازم در انتخاب وب سایتهای خرید خود را داشته باشند. او معتقد است که مشکلات کلاهبرداری تنها در این اکوسیستم وجود ندارد بلکه در بسیاری از رشتهها دچار تقلب و کم فروشی و ... هستیم.، اما کشورهای معتبر و بزرگ با فرهنگسازی درست و تبلیغات موثر خود توانستهاند رفتار مناسب برای خریدهای مجازی را به مصرفکننده آموزش دهند و اطمینان آنها را جلب کنند.
10 سال تا دستیابی به نوآوری در لجستیک
نائب رییس کمیسیون اقتصاد نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی تهران نیز درباره نقش کسب و کارهای نوین در تقویت شبکه توزیع کشور به خبرنگار «تعادل» میگوید: اکنون ما نیازمند گروههای خلاق و نوآوری هستیم تا بتوانند با حذف واسطهها، رابطه دراز مدتی با مصرفکننده نهایی در شهرهای بزرگ بسازند و این زنجیره را مدیریت کنند
فرزین فردیس با تاکید بر گزارشهای آسیبشناسی صورت گرفته در شبکه توزیع کشور به مشکلات این حوزه اشاره کرده و معتقد است: سه مشکل اصلی در شبکه توزیع ایران وجود دارد. به گفته او، اولین مشکل شبکه توزیع کشور وجود افراد واسطی است که قابلیت نظارت دقیق ندارند. به عنوان مثال، اگر یک کالای کشاورزی در منطقه جنوبی کرمان؛ مثل جیرفت تولید میشود؛ توسط بخشهای واسطی به شهرهای دیگر کشور میرسد که عملا هزینه تمام شده چند برابری برای آن کالا را ایجاد میکند. پس یکی از مشکلات اصلی وجود واسطهایی است که قابل کنترل و نظارت نیستد و حاشیه سود آنها به قدری بالاست که در مواردی از مکانیزم دلالی در آن استفاده میشود.
این عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران، مشکل دوم شبکه توزیع کشور را پراکندگی جغرافیایی و پیکهای مصرف متفاوت آنها دانسته و میگوید: ما در کشوری با جغرافیای بزرگ و پراکندگی بالا زندگی میکنیم و دچار پیک مصرفی جغرافیایی متفاوتی هستیم. پیکهای مصرفی جغرافیایی به این معنی است که نیاز به یک کالا در زمانهایی از سال در یک منطقه جغرافیایی بسیار بالا است؛ در صورتیکه آن منطقه جغرافیایی توان تولید آن کالا را ندارد. پس باید از یک جغرافیای دیگر وارد آن شود. این فاصله زمانی میان برداشت محصول یا ترخیص کالا یا به تولید رسیدن کالایی در یک کارخانه تا زمانی که در قفسههای فروشگاهها قرار میگیرد تا به دست مصرفکننده نهایی برسد، بسیار زیاد است. به گفته فردیس، مدیریت این بازه زمانی میتواند زمان رسیدن محصول نهایی را در پیک تقاضا به آن محدوده جغرافیایی کاهش دهد؛ چراکه ما نمیتوانیم در همه محدودههای جغرافیایی نزدیک مصرف انبارهای بزرگ داشته باشیم و انبارهای بزرگ هزینه تمام شده محصول را افزایش میدهد. نائب رییس کمیسیون اقتصاد نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی تهران به افزایش حجم دور ریز به واسطه عدم مدیریت زمان به عنوان مشکل سوم سیستم توزیع کشور اشاره و بیان میکند: به دلیل یاد شده مقداری از کالاهای ما که فساد پذیر هستند، از بین میروند و به همین دلیل نیازمند انبار کردن آنها هستیم و این نیاز باز هم به هزینه تمام شده محصول نهایی میافزاید.
فردیس، در ادامه اما نقش استات آپها را در رفع دو مشکل سیستم توزیع موثر میداند و میگوید: اکنون استارتآپهایی داریم که در نقطه شروع هستند؛ اما به نظر میرسد، فعالیت خود را به خوبی انجام میدهند و کارشان حذف واسطهها از سیستم توزیع کشور است. به عنوان مثال اکنون استارتآپی وجود دارد که در زمینه زعفران ورود پیدا کردهاند و فعالیتشان در شبکه توزیع نیست. آنها سراغ کشاورزانی رفتهاند که زعفران را در منطقه قائنات خراسان جنوبی به عمل میآورند و به صورت تضمینی و با قیمت مناسبتری از واسطهها و دلالان محصولاتشان را از آنها خریداری میکنند. به البته بنابر توضیحات ارایه شده از سوی این فعال اقتصادی، این خرید تضمینی به صورت خریدهای دولتی نیست؛ چراکه آنجا قیمت تضمینی وجود دارد، اما در خرید این استارتآپ خرید تضمینی به این معنی است که کشاورز محصول را برای آنها نگه میدارد و در زمان خرید درباره قیمت با یکدیگر مذاکره میکنند تا به توافق برسند. او ادامه میدهد: از طرف دیگر این استارتآپ به کشاورزان آموزش میدهد که چگونه از آب کمتری برای کاشت محصولش استفاده کند. یعنی در این استارتآپ، دو هدف پیگیری میشود که یکی از آنها تجارت محصول و دیگری جلوگیری از تهدیدی بزرگ است؛ چراکه منابع سفرههای آب زیرزمینی این استان در حال تحلیل است و در دراز مدت آن کشاورزان دیگر توان کاشت آن میزان محصول را نخواهند داشت.
به گفته فردیس، در نتیجه فعالیت این استارتآپ هم از کشاورز خرید صورت میگیرد، هم آموزش میبیند که چگونه با مصرف آب کمتر به همین میزان کاشت محصول داشته باشد؛ پس حس خوبی در مشتری ایجاد میکند. او میگوید: از سوی دیگر برای جذب مصرفکننده نهایی، سیستم بستهبندی و سفارشگذاری، متنوعی ایجاد شده که نمونه آن را در فروشگاهها نمیتوان یافت و تنها از طریق وب سایت مجموعه قابل دسترسی است. در نتیجه این خلاقیت باعث شده تا تمایل مصرفکنندگان به خرید از این کشاورزها بیشتر شود، ضمن اینکه در بسته بندیها کشاورزی که محصول را تولید کرده، نیز معرفی شده است.
فردیس همچنین به استارتآپهای کوچکتری اشاره میکند که کمی عقبتر از فعالان بزرگ این حوزه هستند که سرمایهگذاران خوبی را جذب کردهاند. سرمایهگذارانی که روی استارتآپهایی مانند «اسنپ، دیجی کالا، کافه بازار و ...» سرمایهگذاری کردهاند. فعالیت استارتآپهای یاد شده این است که محصولات کشاورزی گیلان را خریداری کرده و پس از بستهبندی توسط تعاونیهای روستا به صورت مستقیم به دست مصرفکننده نهایی میرسانند. این موارد نمونههای کوچکی هستند که افراد دغدغه مند جامعه یا افرادی که مدل خرید اینترنتی دارند را هدف قرار میدهد.
به گفته او، اما اصل ماجرا زمانی رخ میدهد، که بتوانیم گروههای بزرگ مصرف را به مصرفکننده اصلی وصل کنیم. به عنوان مثال عمده مصرف سبزیجات و صیفیجات در رستورانها است و ما نیازمند شکلگیری استارتآپهایی هستیم که بتواند این محصولات را برای مصرفکنندگان عمده و بزرگ ارسال کنند.
نائب رییس کمیسیون اقتصاد نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی تهران به حضور چندین هزار رستوران در تهران اشاره کرد که نیازمند محصولاتی از این دست در تمام فصول سال هستند و نیازشان محدود به یک پیک مصرف نیست. پس اکنون نیازمند گروههای خلاق و نوآوری هستیم که بتوانند با حذف واسطهها، رابطهای بلندمدت برای ارایه تضمینی کالاهایی با کیفیت خوب به مصرفکنندگان نهایی در شهرهای بزرگ بسازند و این زنجیره را مدیریت کنند.
اودر ادامه به جای خالی این استارتآپها در سیستم توزیع کشور اشاره و اظهار میکند: این شرکتهای نوآرو باید شکل گرفته و رشد کنند؛ چراکه با رشد آنها بخشی از بار زنجیره توزیع کشورمان کاسته شده و فشار کمتری به سیستم سنتی توزیع وارد میشود. به گفته فردیس، هرقدر این درصد بزرگتر باشد افرادی که در سیستم سنتی فعالیت میکنند، نیز مجبور خواهند شد، که حاشیه سود خود را کاهش داده و راندمانشان را افزایش دهند.
این فعال حوزه استارتآپی در ادامه میگوید: به عنوان مثال 5 سال پیش آمار زنجیره توزیع مدرن فروشگاههایی مانند فروشگاههای زنجیرهای یا فروشگاههای محلی افق کوروش، جامبو ... ایران زیر 2 تا 3 درصد حجم را نشان میداد و بیشتر فروش در امثال دریانیها و سوپر مارکتهای کوچک محلی صورت میگرفت؛ اما اکنون میبینیم که نسبت آنها به 12 تا 13 درصد رسیده است. او به نکات مثبت این فروشگاهها اشاره میکند و میگوید: با آغاز فعالیت این فروشگاهها چند اتفاق خوب رقم خورد؛ نخست اینکه برخی از مردم آموزش پیدا کردند که میتوانند خرید خود را به صورت یکجا در هفته انجام دهند. خرید عمده از فروشگاههای بزرگ مزایای از جمله وجود پارکینگ، تخفیفهای کوچک تنوع جنس بالاتر و ... را دارد که باعث میشود که از ترافیکهای بالا در زمان شلوغی شهر کاسته شود. نکته دوم اینکه سوپر مارکتهای کوچک محلی به تکاپو افتاده اند؛ چراکه یک گروه بزرگ شکل گرفته که کم کم حاشیه سود و میزان فروش آنها را کاهش میدهد؛ پس سوپر مارکتهای کوچکتر حذف میشوند و سوپر مارکتهای قویتر که رفتار حرفهایتری دارند، بر تنوع محصول و نوع ارتباط خود با مشتریان تمرکز کرده و سعی در ارایه خدمات بهتری میکنند. همه اینها در نهایت به نفع جامعه است؛ چه در کاهش هزینه، چه افزایش کیفیت خدماتی، چه کاسته شدن از میزان ترافیکی که در گذرگاههای باریک شهر وجود دارد و همچنین باعث میشود تا واسطههایی که اصل سود را از آن خود میکنند، نیز حذف شوند.
فردیس درباره زمان رسیدن به چنین لجستیکهایی در ایران میگوید: باید بگویم بیش از 10 سال زمان نیاز داریم تا مساله توزیع به این شکل در کشور حل شود. در واقع باید شرکتهای نوآوری ظهور کنند تا با حذف واسطهها از هزینهها بکاهند و باعث افزایش کارایی، تنوع شیوههای عرضه و خلاقیت شوند. او به رویکردی دیگری اشاره کرد که بر اساس آن فرد میتواند در هر جای ممکن سفارش خود را صورت دهد و کالای مورد نظرش را به فرد دیگری تحویل دهند؛ چراکه هنوز این سرویس در کشور وجود ندارد و کالا را تنها به فرد سفارش دهند، تحویل میدهند.