مردم، قدرت و منافع (93)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
در این فصل من میخواهم نیاز به کنش جمعی و محدودیتهای کنش جمعی را کند و کاو کنم. فصلهای پیشین توضیح داده بودند که چه اشتباهاتی بر سر جهانیسازی و مالیسازی رخ داد. ما پیامدهای قدرت رو به رشد شرکتها و تضعیف وضعیت کارگران را شرح دادیم. ما دیدیم که چگونه اینها به رشد کندتر همراه با نابرابری رو به افزایش و بخشهای بزرگی از جمعیت که فیالواقع در طول زمان کارهای بدتری انجام میدهند شده است. و ما دیدیم که چگونه پیشرفتهای فناوری این قدرت بالقوه را دارند تا موضوعات را هنوز بدتر کنند. اما ما گفتیم که همه اینها اجتنابپذیر است. این تغییرات را میتوان بهطور متفاوت مدیریت کرد چون آنها بهطور متفاوت مدیریت شدهاند در آنجا برندگان بیشتر و بازندگان کمتری بودهاند. بازارها به تنهایی آنچه را که قواعد بازی به آنها اجازه میداده و انچه را که قواعد به آنها انگیزه برای کار میداده، انجام دادهاند. آنچه که مورد نیاز است قواعد متفاوت بازی است – ما کنش دستهجمعی را برای اصلاح اقتصاد بازار خودمان میخواهیم. هر کدام از این فصول پیشنهادات مشخصی را ارایه کردهاند. این فصل تلاش دارد تا تمام اینها را با دستهبندی کردن مجموعهای از اصول که ما را به فکر کردن درباره نقش کنش دست جمعی هدایت کند، به هم دیگر متصل کند. بعد از تنظیم کردن اصول عمومی ما خواهیم دید که در اقتصاد رو به تحول ما، به جای عقبنشینی که بسیاری در جناح راست آن را میجویند، یک نیاز رو به فزایندهای برای دولت وجود دارد.