مردم، قدرت و منافع (99)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
بازیابی مقررات، هم از لحاظ فردی و هم به عنوان یک اصل
هماکنون، اقتصاد ما به مقررات بیشتری نیاز دارد، حداقل در حوزههای کلیدی مشخص. اقتصاد ما به سرعت در حال تغییر است و مقررات ما باید همگام با آن شود. برای مثال، 20 سال پیش، ما درکی از خطری که توسط انتشار کربن رخ میداد نداشتیم؛ اما امروزه ما این درک را داریم و به مقرراتی نیاز داریم تا بازتاب این درک باشد. 20 سال پیش، چاقی مفرط، مثل امروزه مشکل نبود. حالا ما نیاز داریم تا کودکانمان را در برابر غذاهای شیرین و نمکدار که یک رویه اعتیادآور شده و اینکه به صورت اپیدمی درآمده محافظت کنیم. 20 سال پیش ما بحران مواد افیونی که بخشی از آن توسط صنعت دارویی تولید میشود نداشتیم. 20 سال پیش ما موسسات آموزشی که با استثمار دانشجویانشان و وامهای دولتی که به خاطر اینکه شایستگی آن را دارند میگیرند، حرص و جوش برای منافعشان میزنند، نداشتیم.
چالش بر سر بیطرف بودن محض، مثال بارزی از نیاز برای مقررات و نظارت بر راههایی که در آن منافع شرکتها، سیستم را به خاطر مزیت خودشان دستکاری میکنند، است.
بی طرف بودن محض میگوید که کنترلکنندگان اینترنت (در ایالات متحده سه تامینکننده اصلی اینترنت به نامهای «کامکست»، «چارتر» و «ایتی اند تی» وجود دارد و یک بازار بهشدت رقابتی است) باید با تمام آنهایی که میخواهند بهطور برابر از اینترنت استفاده کنند- و به ویژه آنهایی که مجاز نیستند که بر حسب سرعت اینترنت امتیازی بدهند - رفتار مشابهی داشته باشند. در سال 2015، زمانی که کمیسیون ارتباطات فدرال دستور اینترنت باز را صادر کرد که بر اساس آن اینترنت به عنوان یک ابزار عمومی در نظر گرفته شد و به همین خاطر نباید در میان کاربران تبعیض قایل شد، بیطرفی محض، قانون سرزمین شد. اما درست دو سال پس از آن، در دسامبر سال 2017، آجیت پای، رییس کمیسیون ارتباطات فدرال دولت ترامپ، دستور اینترنت باز را فسخ کرد. حالا، تامینکنندگان اینترنت هیچ محدودیت قانونی بر محدود کردن سرعتهایی که به کسب و کارهای آنلاین مختلف میدهند ندارند .
مرگ زودرس بیطرفی محض میتواند بگوید که پیامدهای آن چه خواهد بود. اما نگرانی این است - که بسیاری از مصرفکنندگان و اقتصاددانانی که اینترنت را یک ابزار اساسا عمومی میبینند در این نگرانی سهیم هستند - در قانون جنگل، قوی و پرزور، برنده است.
شرکتهای بزرگ، با تامینکنندگان اینترنت قراردادهای بهتری میبندند؛ و تامینکنندگان اینترنت هم به آنها امتیاز میدهند. آنها قدرت بازارشان را اهرم کنترل اینترنت میکنند تا محتوای اینترنت را متناسب با قدرت بازار خودشان فراهم کنند.