چرا مذاکره نشد؟
حسامالدین آشنا مشاور رییسجمهور پس از بازگشت از سفر نیویورک در گفتوگو با علی درستکار به این سوال پاسخ میدهد که چرا در حاشیه سفر هیات ایرانی به نشست مجمع عمومی سازمان ملل، مذاکرهای بین ایران و امریکا صورت نگرفت.
منظور امریکاییها از اصطلاح فشار حداکثری
هدف امریکاییها از بیان اصطلاح «فشار حداکثری» بسیار روشن است؛ محرومیت ایران از فروش نفت و از دریافت پولهایش، خالی شدن بازار ایران از کالاهای خارجی و بالعکس آن، بازارهای جهان از کالاهای ایرانی، تحریم پتروشیمی و غیره. در حقیقت استفاده امریکا از تمام امکاناتی که دارد و میتواند توسط آن بر اقتصاد و جامعه ایران فشار وارد کند. البته با استفاده از همه تجربیاتش؛ بهویژه تجربیات قبلی که در زمینه تحریم داشته است. هماینک آن تجربیات توسط امریکا بازنگری، بازسازی و به روز شده است. در کنار اینها امکانات نرمافزاری و انسانی امریکا هم افزایش پیدا کرده است و این یعنی تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران، جامعه ایران و دولت ایران.
هدف امریکا از تحت فشار قرار دادن ایران
امریکا با تحت فشار قرار دادن ایران به دنبال دو هدف عمده است: تغییر رفتار یا فروپاشی ایران. تعبیر آنها از این یعنی تغییر رفتار ایران چه در منطقه و چه در ارتباط با امریکا. اینکه ایران از قدرت دفاعیاش کوتاه آمده و در یک کلام، با سیاستهای امریکا در منطقه همراه شود (عادیسازی ایران).
چرا ایران در دید آنها غیرعادی است؟
در نگاه آنان، ایران کشوری غیرعادی است، چون توانسته برخلاف میل آنها بدون استفاده از خرید هرگونه سلاحی، توان دفاعیاش را افزایش دهد. عربستان، صدها میلیارد دلار هزینه کرده است تا به این توان نظامی فعلیاش رسیده است. توان نظامی که بسیار گران برای آنها تمام شده است. از سوی دیگر، کشوری در این منطقه است، که یک ریال خرید خارجی نکرده است و توان اقتصادی شرکتهای تولید سلاح را افزایش نداده است. این کشور چیزی ساخته است که نمیدانند چیست ولی میتواند، پهباد گلوبال هاک را بزند.
مذاکره ایران و امریکا یا کشورهای 1+5؟
در ارتباط با مذاکره، قبل هر چیز باید یادآور شد که اولاً ایران اصلاً رابطهای با امریکا ندارد و اینکه اساساً ایران با امریکا مذاکره کند یا نکند یک بحث است و اینکه آنان بعد از خروج امریکا از برجام 11 تعهد به ما دادهاند، اما سوال این است که سرنوشت این 11 تعهد چه شد؟ ابتدا جواب این تعهدات را بدهند.
نتیجه پافشاری روحانی
آقای روحانی از شخصی که سایر سران کشورها قصد بدهکار کردن ایشان را داشتند، به شخصی تبدیل شد که طلب کار و مطالبهگر سنگین است. نتیجهاش هم ایجاد توازن در مذاکرات بود. از این منظر خندهها، لبخندها و شوخیها همه در جهت توازن نمادین است.
پیامهایی که در نیویورک تبادل شد
مجموعهای از پیامها بین ایران و سران سه کشور مبادله شد. خلاصه آن پیامها این بود که شما، مذاکره کنید، ما روی تحریمها فکر یا کار میکنیم. اگر بخواهم یک کلمه برای ملت ایران بگویم، در ادامه کمپین «فشار حداکثری» به «التماس حداکثری» تبدیل شد.
تصمیمی که ترامپ نتوانست بگیرد!
آقای ترامپ در آخرین صحبتش به روشنی بیان کرده است که دعوا سر این بود که ما تحریمها را لغو کنیم و به جلسه برویم یا برویم در جلسه و بعد ببینیم تحریمها را لغو کنیم یا نه. ترامپ نتوانست تصمیم بگیرد. شجاعت این تصمیم را نداشت که بگوید: «من تحریمها را خودم گذاشتهام و خودم هم بر میدارم و برویم برای مذاکره».
مذاکره سر چه چیزی و برای چه؟!
حالا مذاکره یعنی چه؟ اینکه مذاکره میکنیم یعنی چه؟ سر چه چیزی قرار است مذاکره کنیم؟ یک فرض این است که مردم بگویند خب اینها اگر تحریمها را بردارند، مذاکرهای نخواهد ماند. نه، ترامپ گفته است که میخواهد مطمئن شود ایران قصد ساختن سلاح هستهای را ندارد. گفته من یک خواسته از ایران بیشتر ندارم. پیششرط هم نمیخواهم بگذارم. آقای روحانی هم گفته است: پس شما پیششرط نمیخواهید بگذارید، ما هم نمیخواهیم پیششرط بگذاریم. بدون پیششرط، در مقابل بدون پیششرط. اما یک سوال، این تحریمهایی که شما کردهاید، پیششرط هست یا نیست؟! نمیشود که تحریمهای شما سر جایشان باشد و بعد بگویید که من پیششرط ندارم. خب این خودش پیششرط عملی است. ایشان گفتند شما این تحریمها رابردارید، در آن صورت است که طرفین بدون پیششرط آماده مذاکره هستند. مساله بعدی که از این مهمتر است، این است که راجع به چه چیزی حرف میزنیم. شما میخواهید مطمئن شوید که ما سلاح هستهای نمیسازیم؟ ما که فتوای رهبری را داریم. ما که نظارت آژانس را داریم. پروتکل الحاقی را هم به صورت اختیاری انجام میدهیم. آخرش این است که ما پروتکل الحاقی را به مثابه یک لایحه مجلس میبریم. هر وقت مجلس تصویب کرد، این قانون میشود. دیگر چه میخواهید. شما هم از آن سمت، تعهداتی که به ما دادهاید، تعهدات را به کنگره ببرید. این میشود مذاکره بالاتر از برجام. ولی آیا شما از روح برجام خارج میشوید؟ نه. روح برجام هم این است که ایران سلاح هستهای نمیخواهد داشته باشد.
آنچه امریکا میخواهد در مذاکرات
دربارهاش صحبت کند
امریکا میخواهد راجع به این منطقه و موشک صحبت کند. حرف آقای روحانی هم این بود که اگر قرار به صحبت درباره موشک باشد و شما قصد صحبت در این زمینه را داشته باشید، بدهکار میشوید. بهتر است صحبت نکنید. اگر میخواهید صحبت کنید، ما فهرست مطالبات مان را اول اعلام میکنیم. فهرست مطالبات ما چیست؟ میشود همه کشورهایی که دشمنی با ایران دارند یا اینکه پایگاه امریکا هستند، همه اینها موشکهایشان به طرف ایران نشانهگیری شده باشد و ایران موشک نداشته باشد؟!
چقدر ترامپ و امریکا قابل اعتمادند؟!
به نظرم اتفاقی که در این سفر افتاد و باید دید و به آن توجه کرد، این است که ملت ایران، چون احساس میکند که حرف حق میزند، از مذاکره هیچ هراسی ندارد. اما اطمینان ندارد. چرا باید اطمینان داشته باشد. ترامپ یک بار زیر قرارداد زده است. چرا باید دوباره به آن اطمینان کرد؟! اینبار او نقد بدهد. اگر توانست چنین کاری کند، راه برای مذاکره باز شده است. نتوانست چنین کاری کند، باید برود مشکلی که خودش ایجاد کرده است را خودش حل کند.
به سرانجام نرسیدن انزوای ایران با فشار حداکثری
هدف اصلی فشار حداکثری توسط امریکا، انزوای ایران بوده است. این انزوا در جلسات و دیدارهای دو جانبه شکسته شد. هیچ ملاقات دو جانبهای نبود که رهبران، ذرهای خروج امریکا از برجام را تأیید کنند. تماماً این کار امریکا را رد میکردند. همه میگفتند که ما میخواهیم با ایران همکاری کنیم. وقتی شما، از جهت منطقی، حرف درست میزنید و از جهت اخلاقی، رفتار وفادارانه و تعهدمندانه کردهاید، رهبران دیگر کشورها با اینکه دست شان بسته است، اما کاملاً این آمادگی را دارند که با ایران همراهی کنند. این آمادگی ذهنی، در موقع خودش، به آمادگی عینی تبدیل میشود. و به عمل تبدیل میشود. این موضوع بسیار متفاوت از آن است که همه کشورهای دنیا این تصور را داشت باشند ایران قابل کار کردن نیست!
منبع: شمس