ثبات تکراری قیمت سهام نشانگر چیست؟
گروه بورس |محمدامین خدابخش|
معاملات بازار سهام در نخستین روز هفته با رشد اندک شاخصها در بورس و فرابورس پی گرفته شد. با این حال افزایش سطح عمومی قیمتها در بازار سهام به حدی نبود که نشانههای بازگشت معاملات به رونق ماههای قبل را در خود داشته باشد. داد و ستدهای بورس تهران در روز گذشته و دو هفته پیشتر حاکی از آن بود که با وجود غلبه نسبی عرضه بر تقاضا در اکثر گروهها همچنان سرمایهگذاران آمادگی لازم را برای بازگشتن قیمتها به سطوح قبل و دنبال کردن معاملات با فشار تقاضا را ندارند. لازم به یادآوری است که ثبات نسبی قیمتها در بازار پس از آن ادامهدار شده که در ماههای قبل رشد شتابان قیمتها سبب شده تا شاخص بورس تهران طی بیش از 7 ماه بازدهی فراتر از 110 کسب کند.
نگاهی به دلایل رشد هفت ماهه
همانطور که در گزارشهای قبلی نیز به آن اشاره شد، در سال گذشته و پس از کاهش چشمگیر ارزش ریال چشمانداز بنیادی پیش روی شرکتها دچار تحول چشمگیری شد. از آنجا که در نیمه دوم سال 97 قیمت ارزهای خارجی تقریبا رشدی بیش از سه برابر را شاهد بودند، امیدها به افزایش قابل توجه سودسازی شرکتها در سال مالی 98 قوت بیشتری گرفت و سبب شد تا از ابتدای اسفندماه همان سال بازار با ارتقاع بهای سهام در اغلب گروههای بنیادی رو به رو شود؛ رونقی که در بهار سال بعد نیز تداوم یافت و با افزایش قابل توجه نقدینگی بازار به شکلی جدیتر تداوم یافت.
با این وجود بهبود ارزش معاملات و رشد ارقام تولید و فروش شرکتها فقط ناشی از رشد ارزش دلار نبود. اگرچه در سال مالی جاری بسیاری از شرکتها بهخصوص آنها که در زمینه صادرات کالاهای اساسی فعالیت داشتهاند از قبل رشد قیمت دلار، سود ریالی بسیار زیادی به دست آوردهاند با این حال عدم افزایش هزینههای ریالی هم جهت با رشد درآمد نیز عامل دیگری بوده که به حاشیه سود شرکت یاد شده افزوده است. به دنبال وقوع شرایط یاد شده نهتنها رشد شاخصهای بورس و فرابورس در سه ماهه بهار تداوم یافت بلکه گزارشهای سه ماهه خوب منتشر شده همزمان با فصل مجامع سبب شد تا رونق معاملات در بازار سهام نه تنها با افت مواجه نشود، بلکه دلگرمی به حرکت بیشتر نمادهای بازار بر ریل سودآوری به افزایش ورود پولهای جدید نیز بینجامد. از آن زمان تا میانه مهرماه بازار هیچ افت جدی و قابل توجهی نداشت، مگر در مسیر اصلاح قیمتها و برای میسر شدن رشدهای بیشتر.
تغییر جهت قیمتها در میانه مهرماه
اما در میانه مهرماه و درست چند روز پس از آنکه مصاحبهها و ابراز رضایتها از ورود موج نقدینگی به بازار تداوم روانه سایتهای خبری شده بود، عرضه یکباره سهام در برخی نمادها گریبان بازار را گرفت و همراهی سهامداران با قرمزپوشی قیمتها سبب شد تا موج سهمگین عرضههای هیجانی شاخصهای بورس و فرابورس را با افت قابل توجهی مواجه کند. به موجب همین تغییر جهت بود که تنها طی چند روز نماگر اصلی بورس از سقف 330 هزار واحدی تا کف کانال300 هزار واحدی افت کرد و طی چند روز 10 از ارزش بازار را کاهش داد. از آن زمان تاکنون افزایش اندک قیمتها در روزهایی مانند شنبه مقطعی و گذرا بودهاند و در روزهای منفی نیز دست فروشنده آنچنان قوی بوده که شاخص کل نتوانسته از سطح تقریبی 309هزار و 600 واحد فراتر برود.
بررسی رفتار سرمایهگذاران در روزهای گذشته نشان میدهد که با وجود ارزندگی نسبی بسیاری از شرکتها در مقطع فعلی خروج سرمایهگذاران از موقعیت خرید دلایل دیگری دارد که روشن شدن ابهامات در مورد آنها ممکن است بازار را حداقل تا اواخر پاییز با رکود مواجه کند؛ رکودی که نه از عملکرد و صورتهای شرکتها ناشی میشود و نه ارتباط چندانی با متغیرهای جهانی در بازارهای بینالمللی دارد.
از پرواز دلاری تا فرود بر لبه تیغ ترس
همانطور که اشاره کردیم، سقوط یکباره قیمتها بازار را تا سطح 300 هزار واحدی شاخص کل بورس پایین آورد و ترس از تداوم آن جرات خرید بیشتر را از سهامداران گرفت. این ریزش که بخش بزرگی از آن به دلیل وارد نبود سهامداران خرد تازه وارد تشدید شده بود، سبب شد تا از مبنای منطقی معاملات کاسته شود و میل به حفظ سود یا اجتناب از زیان رفتاری تودهوار را در میان سهامداران پدید آورد. با این حال ثبات قیمتها در روزهای گذشته و احتیاطی که در خرید و فروشها دیده میشود، نشان از آن دارد که حالا نه تنها بازار منطقیتر از گذشته به قیمتها چشم دوخته است بلکه با جدیت به رصد متغیرهای کلانی پرداخته که بر روند آتی قیمتها بر بازار سهام اثر دارند. یکی از این عوامل نحوه تعریف منابعی است که برای تامین مصارف دولت در بودجه سال 99 منظور خواهد شد.
بازار در روزهای گذشته شایعه اعمال مالیات بر سودآوری سپردههای بانکی بازار را موقتا شوکه کرد و در بهت فرو برد، همین امر سبب شد تا مقامات مربوطه به سرعت این خبر را تکذیب کنند و از نبود تصمیم در این زمینه سخن بگویند.
از گذر سالها تا تداوم تکرارها
اما چرا اصلا این شایعه مطرح شد و چرا مورد توجه سهامداران قرار گرفت؟ چرا بازار که طی 7 ماه تقریبا بدون وقفه رشد کرده است باید از اعمال مالیات آنهم در کشوری که حرف و حدیث در مورد مالیات ستانی همواره به عنوان امری بیحاصل و دوری باطل بوده اینبار حساسترین بخش اذهان عمومی یعنی سرمایهگذاران را بترساند؟
جواب این سوال را شاید بتوان در بررسی تغییرات قیمت ارز در سالهای گذشته پیدا کرد. همانطور که میدانیم بازار ارز در تمامی ادوار و دولتها یک بار جهشی ارزی را تجربه کرده است که تقریبا تمامی آنها با یک فاز تاخیر به رشد تورمی شاخص کل بورس تهران منجر شده است.
در این روند تقریبا همواره جهش ارزی توانسته بهواسطه عواملی همچون خوشبینی به رشد ارزش جایگزینی و تطبیق آن با دلار و تاثیر رشد قیمت ارز بر صورتهای مالی شرکتها بهای سهام را با افزایش مواجه کند؛ عاملی که به شرکتهای صادراتمحور محدود نمانده و هر بار تحت تاثیر عواملی مانند اثر تورمی بر فروش شرکتهای غیر صادراتی، افزایش سرمایه ناشی از تجدید ارزیابی دارایی شرکتها و هجوم سرمایهگذاران تازه وارد به نمادهای غیر بنیادی، کلیت بازار سهام را دستخوش تغییر کرده است.
پس از این مرحله همواره رشد بازار تحت تاثیر تصمیمات کلان سیاستگذاران دچار تغییر شده و بازار حرکتی نزولی را در پیش گرفته است. نمونه این رویداد را در سالهای 92 -91 شاهد بودیم که رویکردهایی مانند رشد نرخ خوراک پتروشیمیها موجب شد تا بازار به کلی از تغییر صعودی قیمت صرف نظر کند و به دنبال راهی برای خروج سرمایه از چرخه معاملات شود.
اکنون نیز به نظر میآید که بازار خود را برای تکرار تاریخ آماده کرده است و بیشتر فعالان بازار آماده هستند تا در صورت کاهش سود شرکتها در بهارستان سرمایه خود را از بازار خارج کنند.
در واقع مالیات و آثار مخرب آن بر بازار سرمایه اینبار مهمترین عامل روانی است که ذهن سرمایهگذاران را به خود مشغول کرده و آنها را واداشته تا به جای تسریع خرید و فروشهای خود در شرایط فعلی به دنبال نشانههایی از نحوه شناسایی درآمد پیش روی دولت در روند اخبار باشند. چرا که شرایط نبود درآمد سهل الوصول نفتی از یک سو سابقه ناخوشانید خصوصیسازی دست دولت را از فروش داراییهای خود بسته و از سویی دیگر نبود بازار بدهی قدرتمند و قابل اتکا قوه مجریه را از تامین مالی مستقیم از بازار سرمایه بازداشته است.
افزایش قیمت حاملهای انرژی و کاهش یارانه نهان در این بخش نیز حداقل در وضعیت فعلی میسر به نظر نمیرسد. بنابر این طبیعی است که ترس از افزایش مالیات آنها در وضعیت کنونی مهمترین دلیل ترس ذی نفعان بازار باشد. به همین منظور و برای بررسی بهتر شرایط بازار «تعادل» به گفتوگو با روزبه شریعتی پرداخت و نظر وی را در مورد هفتههای پیش روی بازار سرمایه جویا شد.
مدیر معاملات کارگزاری اقتصاد بیدار در خصوص تداوم رخوت فعلی معاملات گفت: در حال حاضر بهنظر میرسد که بازار انگیزه لازم برای تداوم صعود ماههای اخیر را حداقل در روزهای پیش رو ندارد. از جمله عواملی که به چنین شرایطی منجر شده میتوان به شرایط بودجه دولت اشاره کرد. از آنجایی که انتظار میرود در سال پیش رو دولت تاثیر درآمد نفتی را بر بودجه به حداقل برساند، انتظار میرود که توجه به مالیات و تغییر میزان آن بطور جدی در دستورکار دولت قرار گیرد.
این امر سبب میشود تا تردیدها نسبت به سودسازی نمادهای بورسی در سال 99 افزایش یابد. در شرایط فعلی دور از انتظار نیست که کسری بودجه دولت از راههایی نظیر اعمال عوارض صادرات، افزایش بهای انرژی صنعتی، افزایش مالیات به طرق جدید یا حذف معافیتهای مالیاتی در برخی از صنایع دنبال شود.
وی ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که تاثیر گزارشهای 6 ماهه و گزارشهای ماهانه مهرماه که نسبت به 6 ماهه نخست بهتر بودند نیز نتوانسته نظر بازار نسبت به ریسکهای بلندمدت را کاهش دهد. از این رو هم به قیمت بودن اغلب شرکتهای بنیادی شرایط بیتصمیمی را به وجود آورده است. از این رو هم خریداران در موقعیتی هستند که برای خرید بیشتر مجبور به روشن شدن وضعیت بودجه شدهاند و هم خریداران انگیزه لازم برای فروش بیشتر را ندارند.
روزبه شریعتی گفت: با شرایط فعلی میتوان گفت که بازار در هفتههای آتی بازار شایعهها خواهد بود و از حواشی این مساله تاثیر زیادی میپذیرد. در صورتی که مقوله مالیات بر خلاف رویکرد بازار نباشد از این جهت آسیبی به قیمتها وارد نخواهد شد و میتوانیم این انتظار را داشته باشیم که با فرارسیدن گزارشهای 9 ماهه استراحت قیمتها نیز به اتمام برسند.
وی در خصوص تاثیر منفی اعمال مالیات بیشتر و اثرپذیری بازار از آن گفت: در صورتی که اخبار مخابره شده از بهارستان به نفع درآمدزایی شرکتهای بورسی در سال آینده نباشد، ممکن است شاخص کل بورس حتی از 300 هزار واحد نیز پایینتر بیاید و شاهد تداوم معاملات در سطوحی مانند 280 هزار واحد شاخص باشیم.
شریعتی خاطرنشان کرد: از آنجایی که در مقطع کنونی ارزیابی دقیقی از تغییرات احتمالی نداریم، نمیتوانیم به درستی اثرات احتمالی آن را در صورتهای مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار دهیم. در حال حاضر کاهش ارزش معاملات به حدود هزار و 800 میلیاردتومان در هر دو بازار فرابورس و بورس رسیده که نسبت به سقف آن در ماههای اخیر کاهش بسیاری را نشان میدهد. بنابر این میتوان گفت که بازار حداقل در برخی صنایع وارد رکود شده و برای برونرفت از آن نیازمند خبرهایی است که افقی روشن را پیش روی تداوم فعالیت شرکتهای حاضر در این صنایع بگشاید. بنابراین بازار هفتههای پیش رو بیشتر از آنکه به گزارشهای ماهانه توجه کند، به خبرها حساس خواهد بود.