غول نفتی امریکایی متهم به کلاهبرداری از محیط زیست
گروه انرژی|
به تازگی شرکت نفتی اگزونموبیل مورد اتهام قرار گرفته است که با وجود آنکه از سال 1977 درباره اثرگذاری انتشار دیاکسید کربن بر تغییرات اقلیمی اطلاع داشته، به عمد آن را نادیده گرفته و سودجویی خود از فروش سوختهای فسیلی را پیگیری کرده است. رابرت رپیر، تحلیلگر سایت تحلیلی «اویل پرایس» در مقالهای درباره چالش حقوقی شرکت اگزونموبیل درباره بحث اطلاع این کمپانی از اثرات مخرب انتشار دیاکسید کربن بر اقلیم کره زمین از دهه 70 میلادی و بیتوجهی عامدانه به این یافتهها، تلاش کرده است با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود از حضور در شرکتهای نفتی، نگاه بدبینانه و توأم با سوءظن به این کمپانی نفتی را تعدیل کند. از نظر وی اینکه یافتههای یک نفر در یک شرکت نشان از یک واقعیت باشد به معنای اطلاع داشتن کل آن شرکت از آن واقعیت نیست و اگر فضای رسانهای حاکم بر دهه 70 میلادی را که سرشار از هشدارها درباره سرد شدن زمین بوده است به تحلیل وارد کنیم، میتوانیم درک کنیم که چرا چنین یافتههایی مورد بیتوجهی قرار گرفته است. در ادامه مقاله «رابرت رپیر» را میخوانیم:
وقتی من برای صنعت نفت کار میکردم، شروع کردم که وقایع مختلف را از درون مشاهده کنم. تصویر ذهنیام از «نفت پرعظمت» بلافاصله با تجربیات شخصی به چالش کشیده شد و تا به امروز بسیاری از مسائل را کاملأ متفاوت از برخی میبینم که صنعت نفت را فقط از راه دور مشاهده میکنند. برای مثال متوجه شدم که بسیاری از متخصصان محیط زیست برای شرکتهای نفتی کار میکنند. ادارات محیط زیست در شرکتهای بزرگ نفتی پر از افرادی هستند که حرفه خود را به اطمینان یافتن از پیروی کردن این شرکتها از قوانین زیستمحیطی اختصاص دادهاند.
البته هنوز هم حوادثی رخ میدهد که بسیاری را به این نتیجه میرساند که شرکتهای نفتی به محیط زیست اهمیت نمیدهند. به هر حال آنها شرکتهای نفتی هستند، اما وقتی که از نزدیک نگاه کنید میبینید که زمان، زحمت و پول زیادی برای جلوگیری از حوادث صرف میشود. متوجه شدم که افرادی در شرکتهای نفتی مشغول به کار هستند که کل زمان خود را روی سوختهای جایگزین صرف میکنند و زمانی که خود من در کمپانی «کونوکوفیلیپس» کار میکردم، مشغول فعالیت در همین حوزه بودم.
من متوجه شدم که بسیاری از افراد در سیلوها کار میکنند. کسی که در پالایشگاه کار میکند احتمالا اطلاعات حداقلی درباره تولید نفت را هم نمیداند. همچنین کسی که در بخش تولید نفت کار میکند احتمالا نمیداند که بنزین چطور تولید میشود. یک کارگر شاغل در بخش خط لوله نیز احتمالا با عواملی که بر قیمت بنزین اثر میگذارد ناآشناست.
بنابراین، چیزهایی که من مشاهده کردهام عقایدم درباره تحقیقات فعلی درباره تغییرات اقلیمی و رابطه کمپانی «اگزونموبیل» با آن را شکل میدهد. برای یادآوری، این شرکت در چند ایالت زیر ذرهبین تحقیقات قرار دارد و از سوی ایالت نیویورک تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است. اتهامی که متوجه آن شده، «نقشه کلاهبردارانه طولانیمدت» درباره ریسکهای اقتصادی تغییرات اقلیمی است. نکته کلیدی دعوی در این است که در سال 1977 میلادی، جیمز بلک، محقق ارشد کمپانی اگزونموبیل (در آن زمان) هشدار داده بود که: «در وهله نخست، توافق علمی فراگیری وجود دارد که محتملترین راه تأثیر نوع بشر بر اقلیم جهانی از طریق انتشار دیاکسیدکربن به دلیل سوزاندن سوختهای فسیلی است.»
این گزاره برای خیلی از مردم بهطور قطعی اثبات میکند که «اگزون میدانسته است.» اما همینجاست که نظرگاه درونی من معتقد است که موضوع به همین سادگی نیست. همیشه در هر برهه زمانی در هر شرکت نفتی تحقیقات بیشماری انجام میشود. من درگیر برخی از آنها بودهام و یافتههای خود را دقیقا همانند کاری که جیمز بلک انجام داد، به مدیریت ارایه میدادم. نکته اینجاست که مدیریت ممکن است که با این یافتهها موافق نباشد و این همان چیزی است که کمپانی «اگزونموبیل» استدلال کرده است. ممکن است این نظر مضحک به نظر برسد، اما توجه داشته باشید که در دهه 70 میلادی مردم با پیامهایی مبنی بر اینکه جهان در حال خنکتر شدن است، بمباران ذهنی میشدند. در سال 1970 واشینگتنپست گزارشی با این عنوان منتشر کرد: «زمستانهای سردتر یک عصر یخبندان جدید را ندا میدهند.» در سال 1974 روزنامه «تایم» نوشته: «عصر یخبندانی دیگر؟» و در سال 1975 در «نیوزویک» درج شد: «جهان در حال سرد شدن».
میتوان استدلال کرد که اگزونموبیل باید به اندازه کافی ذکاوت به خرج میداد و به پیشبینیهای جیمز بلک گوش میداد و نتیجه میگرفت که او درست میگوید. اما مطمئنأ مفهوم جهان در حال گرم شدن در آن زمان در محور نظرات علمی قرار نداشت. میتوان گفت که «آنها انگیزه اعتقاد نداشتن به یافتههای جیمز بلک را داشتند.»
و من درباره هیچ یک از این موارد بحث نمیکنم. اما در سال 1977 تقریبأ هیچ اتفاق نظری همانند آنچه امروزه درباره گرم شدن زمین وجود دارد، نبود و به همین دلیل فکر نمیکنم استدلال جیمز بلک آن مدرک متقنی نیست که برخی معتقدند. اینکه یک شخص در داخل یک شرکت نفتی درباره موضوعی هشدار میدهد بدین معنا نیست که حتمأ آن شرکت درباره آن موضوع اطلاع داشته است. من تحقیقاتی انجام دادهام که مورد قبول مدیریت قرار نگرفت. فکر میکردم که آنها اشتباه کردند. اما اگر بعدا ادعا کنم که «آن شرکت اطلاع داشت» خطایی از جانب من خواهد بود. زیرا بیشتر افراد آن شرکت چیزی درباره آن نشنیدهاند.
نکته دیگری که خاطرنشان میکنم این است که شرکتهای خصوصی معمولأ تحقیقات خود را به صورت عمومی منتشر نمیکنند. فارغ از حق معنوی که من از مقالاتم در زمان انجام کار در کمپانی «کونوکوفیلیپس» دارم، تحقیقات من همچنان در بایگانیهای این شرکت است. بعید است که مردم این مقالات را ببینند، چون کمپانیها با هم رقابت دارند. لزومأ اگزونموبیل نمیخواهد کمپانی «شورون» بداند که این شرکت روی چه موضوعی کار میکند.
در پایان ممکن است استدلال شود فارغ از آنکه اگزونموبیل درباره تقییرات اقلیمی اطلاع داشته یا نداشته، آنها سالها برای سازمانهای مخالف تغییرات اقلیمی سرمایه خرج کردهاند. من موافقم که این امر درست است. اما باز هم باید گفت که این امر لزومأ به معنای آن نیست که آنها سعی میکردند چیزی را از مردم پنهان کنند. بلکه به نظر من به این دلیل است که یک عدم اعتقاد عمومی درباره تغییرات اقلیمی در صنعت نفت وجود دارد (همچنین در طیف راست و محافظهکار سیاسی که بیشتر کارکنان صنعت نفت هوادار آن هستند) .
زمانی که من در سال 2002 برای نخستینبار در صنعت نفت مشغول به کار شدم، افراد زیادی بودند که فکر میکردند اگر سعی کنم درباره تغییرات اقلیمی صحبت کنم به معنی آن است که من عقلم را از دست دادهام. نوعی بیاعتقادی به علم در آنجا حاکم بود. برخی هنوز هم بیاعتقادی به علم را در خود حفظ کردهاند، اگرچه فکر میکنم این طرز فکر هر روز کمی تضعیف میشود.
اما اگر همه موارد گفته شده را کنار هم قرار دهیم، جای تعجب نیست که در سال 1977 مدیریت کمپانی اگزونموبیل احتمالأ هشدار یکی از دانشمندان خود را رد کند. هشداری با این مضمون که افزایش انتشار دیاکسیدکربن در حال درست کردن دردسر برای جهان است. مطمئنأ این ایده در آن زمان مورد استقبال گستردهای قرار نگرفت و ما اکنون در 40 سال بعد در پی منفعتجویی از آن هستیم. به همین دلیل است که هر زمان کسی میگوید «اگزونموبیل خبر داشت»، من پاسخ میدهم که «آیا او هم خبر داشته؟»