پدر خوب و موضوعات حیاتی
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
دولت تدبیر و امید تلاش زیادی داشت که نقش پدر خوب را در کشور ایفا کند. محبوبیت ابتدایی دولت باعث شد که انتقادهایی درست از سیاستهای قبلی توسط مسوولان در دولت یازدهم مطرح شود. با وجود این عملکرد دولت به سمتی پیش رفت که در انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری، راهی جز دو قطبی کردن برای جلب اعتماد مردم وجود نداشت. با وجود این باز هم دولت تلاش کرد مانند پدری مهربان اجازه ندهد مردم متوجه مشکلات ریشهای اقتصاد کشور شوند. اما همیشه پدر خوب نمیتواند باعث بهبود شرایط شود و بالاخره یک جا مشکلات خود را نشان میدهند. داستان شخصی که برای جرم خود میتوانست میان تنبیههای خوردن پیاز، تحمل شلاق یا جریمه نقدی انتخاب کند را همه شنیدهاند. داستان تصمیم دولتی درباره قیمتها هم همین داستان است. دولت تصمیم داشت اجازه ندهد قیمتهایی که مردم روی آن حساس هستند افزایش پیدا کند و حتی روی این موضوع مانور زیادی داد و از سیاستهای دولتیهای قبلی انتقاد کرد. اما تثبیت قیمت در بلندمدت در شرایط فعلی امکانپذیر نبود. نتیجه این شد که سال 96 و 97 جهش ارزی را به بدترین شکل تجربه کردیم و امسال بنزین 200 درصد افزایش داشته باشد.
اگر دولت تصمیم نداشت این نقش را بپذیرد باید در سیاستی غیرپوپولیستی ولی منطقی؛ قیمتها را به اندازهای قابل قبول افزایش میداد. فرض کنید دولت از سال 94 تنها 15 درصد قیمت بنزین را افزایش میداد، با درآمد آزاد شده از منابع بنزینی امکان کنترل بسیاری از هزینهها وجود داشت و در عین حال قیمت بنزین به صورت پلکانی به رقم قابل قبولی میرسید. فرض کنیم دولت هر سال تفاضل تورم داخل و خارج را به قیمت ارز از سال 92 اضافه میکرد. سال 97 به هیچوجه شوک ارزی رخ نمیداد و شرایط بسیار طبیعیتر پیش میرفت. اما مشکل درباره گذشته نیست و هنوز هم این شرایط ادامه دارد. برای مثال همین ماجرا درباره گازوئیل کماکان ادامه پیدا کرده است. دولت نمیخواهد به دلیل هزینه حمل و نقل قیمت کالاها افزایش یابد به همین دلیل قیمت گازوئیل ثابت مانده است. این در حالی است که بیشترین قاچاق سوخت کشور نه بنزین بلکه گازوئیل است و اهدافی که دولت برای افزایش قیمت سوخت به منظور جلوگیری از جهش قیمتی ذکر میکرد امروز در گازوئیل نقض میشود. مثالهای بسیار زیاد دیگری وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد که در آینده نهچندان دور به چالش کشور بدل میشود. تولید بسیاری از کالاها به دلیل قیمتگذاری از صرفه خارج میشود و در سالهای بعد شاهد واردات هستیم یا رانتهای عجیبی در اقتصاد ایجاد میشود.
در حقیقت مساله در نوع نگاه دولت و دولتمردان به اقتصاد است. دولت در زمان آرام بودن اقتصاد بحث از اقتصاد آزاد میکند و میخواهد همهچیز را به بازار بسپارد. اما در عمل و تفکرات واقعی چندان به یک دست نامرئی که همهچیز را تنظیم کند اعتقاد ندارد و با کوچکترین التهابی تلاش میکند همهچیز را به شکل دولتی کنترل کند. نتیجه یک بام و دو هوا میشود. نمیتوان همزمان به اقتصاد دولتی اعتقاد داشت و شعار اقتصاد آزاد داد.
بحث بر سر اتفاقات رخ داده تا امروز نیست بلکه مساله این است که از اینجا به بعد دولتها چگونه رفتار خواهند کرد. شوک قیمتی در حال حاضر اجتنابناپذیر بود و هست و طرحهایی مانند عدم افزایش قیمت بنزین ممکن نیست. اما میتوان با طرحی منطقی از سوی مجلس، دولتها را موظف کرد که هر سال به صورت پلکانی و آرام قیمت کالاهایی که توسط دولت تعیین میشود افزایش یابد تا در سالهای بعد شاهد شوکهای اینچنینی به اقتصاد نباشیم.