چرخشی در دفاع از دموکراسی تا استبدادگرایی

۱۳۹۸/۰۸/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۷۲۱۶
چرخشی در دفاع از دموکراسی تا استبدادگرایی

نویسنده: پائول لندوای، فارن افرز | مترجم: طلا تسلیمی|

روند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان سلطه و تمرکز آن بر اروپای شرقی در سال 1989 آغاز شد؛ اما در مجارستان هنوز نشانه‌ای از این مساله دیده نمی‌شد. مسکو هنوز حدود 70 هزار سرباز، هزار تانک و هزار و 500 خودروی زرهی داشت. یانوش کادار که در مجارستان رژیم  سرکوبگر متحد شوروی را تشکیل داده بود، پس از سه دهه حکومت، سال پیش از این تحولات در میانه وخامت شرایط اقتصادی و به دلیل مبتلا شدن به سرطان، کناره‌گیری کرده بود. اما رژیمی که با مرکزیت حزب کارگران سوسیالیست مجارستان کادار تشکیل شده بود، همچنان با تکیه بر یک دستگاه امنیتی عظیم و شبکه‌ای از شبه نظامیان مسلح در قدرت ماند.

با این حال، زمان با گروه‌های مخالف که به دنبال بهره‌برداری از فروپاشی شوروی بودند، یار بود. آنها 16 ژوئن تظاهرات گسترده‌ای در میدان قهرمانان در مرکز بوداپست برگزار کردند. در این گردهمایی که هم مراسم یادبود بود و هم تجمعی اعتراض‌‌آمیز، حدود 250 هزار نفر حضور داشتند. در وسط میدان یک بنای یادبود وجود داشت که6 تابوت روی پله‌های آن گذاشته بودند. 5 تای آنها حاوی بقایای اجساد رهبران اصلی قیام علیه شوروی در 1956 بودند که در جریان محاکمه‌های پنهانی به اعدام محکوم شدند. تابوت ششم خالی و نمادی از 300 نفر دیگری بود که به دلیل ایفای نقش در قیام اعدام شدند. مردم در ادامه گردهمایی تابوت‌ها را دفن کردند تا آرامگاهی که شوروی از این افراد دریغ کرده بود را به آنها بدهند.  این گردهمایی که به‌طور زنده از تلویزیون مجارستان پخش می‌شد، با شش سخنرانی به پایان رسید. آخرین سخنرانی را ویکتور اوربان، یک فعال نسبتا ناشناس 26 ساله با ریش نامرتب، انجام داد. این سخنرانی تنها 7 دقیقه طول کشید، اما جمعیت حاضر در میدان و بیننده‌های تلویزیونی را به هیجان آورد. اوربان که سال پیش از این مراسم به تاسیس اتحاد دموکرات‌های جوان (فیدس) کمک کرده بود، گفت: «اگر به قدرت خود اعتماد داشته باشیم، می‌توانیم به دیکتاتوری کمونیستی پایان دهیم.» اگر به اندازه کافی مصمم باشیم، می‌توانیم حزب حاکم را به مواجهه با انتخابات آزاد وادار کنیم. اگر ایده‌های سال 1956 را فراموش نکنیم، به دولتی رای خواهیم داد که بلافاصله مذاکره درباره خروج فوری نیروهای روسی را آغاز کند. اگر به اندازه کافی شجاعت داشته باشیم، تنها در آن زمان خواهیم توانست با اراده، انقلاب خود را تحقق بخشیم.

در مجارستان آن زمان چنین مخالفت صریحی با شوروی غیرعادی بود. این سخنرانی سبب شد که اوربان در داخل مجارستان مشهور شود و در خارج مورد توجه قرار بگیرد. در آن دوران  به‌نظر می‌رسید که او نوید آینده روشن و دمکراتیک مجارستان را می‌دهد. اما اکنون که 30 سال از آن روز گذشته، تحولی عجیب رخ داده و اوربان از یکی از امیدوارکننده‌ترین مدافعان دموکراسی مجارستان به فرشته مرگ آن تبدیل شده است. اوربان در 10 سال گذشته در مقام نخست وزیر مجارستان به‌طور سیستماتیک نهادهای دموکراتیک این کشور را برچیده، حاکمیت قانون را تضعیف کرده، نظارت‌های قانونی را از بین برده، رسانه‌های مستقل را تحت فشار گذاشته و نظام دزدسالاری را بنا نهاده که به رفقا پاداش می‌دهد و منتقدان را مجازات می‌کند. دولت او بر سرکوب‌های آشکار متکی نیست. در مقابل، او با افزایش شمار جیره خورهای بی‌خاصیت، ارتشی از افراد وفادار را گرد خود جمع آورده که خیلی فراتر از دولت، پلیس، خدمات امنیتی و ارتش فعالیت می‌کنند. مجارستان امروزی را در بهترین حالت می‌توان «دموکراسی غیرلیبرال» توصیف کرد؛ اوربان خود برای توضیح دیدگاهش از کشور از این واژه استفاده کرده است. اما دیگران بر این باورند که کشور دولت دموکراتیک را به کلی پشت سر گذاشته و اکنون یک حکومت استبدادی تمام عیار دارد. به نظر می‌رسد جوانی که با لفاظی‌های پرشور خود مجارستانی‌ها را در سال 1989 برانگیخت، ایده آل گرا نبود؛ یک فرصت‌طلب بود که داشت طعم قدرت را می‌چشید. هیچ ناراحتی روحی یا تحولی نمی‌تواند چرخش ایدئولوژیکی او در سال‌های بعد را توجیه کند؛ این چرخش ظاهرا بیشتر نتیجه یکسری محاسبات سیاسی زیرکانه بوده است. اوربان در اقدامی که با اراده انقلابیون مجارستان فاصله زیادی داشت، تمایل خود به قدرت را تحقق بخشید.

   اقتدارگرایی که زمانی یک لیبرال جوان بود

اوربان در سال 1963 در دهکده کوچکی از آلکسوتدوبوز، در نزدیکی بوداپست، متولد شد. او، والدین و برادر کوچکتر ابتدا در خانه شلوغ پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کردند. وقتی ویکتور 10 ساله بود، به دلیل مشاجره مادر و مادربزرگش، به همراه خانواده‌اش به خانه‌ای ویران در انتهای خیابان اصلی دهکده بزرگ‌تر فلکسات نقل مکان کردند. او در خانه‌ای منظم، اما به‌شدت فقیر بزرگ شد. اوربان به خاطر می‌آورد که او و خواهر و برادرهایش در کودکی مجبور بودند به سختی در مزارع کار کنند: چغندر از خاک بیرون بکشند، سیب‌زمینی‌ها را دسته کنند و به خوک‌ها و مرغ‌ها غذا بدهند. خانه آب لوله‌کشی نداشت. اوربان سال‌ها بعد استفاده از حمام برای اولین مرتبه در سن 15 سالگی با دوش آب گرم از طریق باز کردن شیر آب را یک «تجربه فراموش‌نشدنی» توصیف کرد. شرایط مالی خانواده اوربان در دهه‌های 1970 و 1980 بهتر شد چون پدرش مدرک دانشگاهی گرفته بود و در حزب حاکم کارگران سوسیالیست در حال ترقی بود. اوربان دانش‌آموز باهوشی بود و والدینش او را به یک مدرسه گرامر برگزیده فرستادند. اما سال‌ها بعد او در مصاحبه‌ای خود را در دوران کودکی «به طرز باورنکردنی بد» توصیف کرد. بدرفتار، گستاخ و خشن. او افزود: «در خانه مدام با نظم و انضباط مشکل داشتم. پدرم سالی یکی دو بار کتکم می‌زد.» در دوران جوانی، خدمت اجباری کوتاه‌مدت در ارتش و سال‌های تحصیل در دانشگاه هم خلق و خوی‌اش چندان تغییری نکرد: «اگر یک ضربه بخورم، دو تا می‌زنم.»

یکی از فیلم‌های مورد علاقه اوربان «روزی روزگاری در غرب» که یک فیلم وسترن ساخت 1968 به کارگردانی سرجیو لئون است، در دهه 1970 و زمانی که او یک نوجوان بود وارد مجارستان شد. داستان فیلم به قتل یک خانواده مربوط می‌شود؛ در پایان، شخصیت انتقام گیر که نقش آن را چارلز برونسون بازی کرده، به سرکرده گروه گانگستری پشت این کشتار شلیک می‌کند و بدین‌ترتیب، عدالت برقرار می‌شود. اوربان یک مرتبه به یک زندگی نامه‌نویس در توضیح آنچه از فیلم آموخته، گفت: «پایداری و پیروزی. اینکه قهرمان می‌تواند شلیک کند و می‌داند چطور مشت بزند کافی نیست؛ او همچنین باید بداند چطور از مغز خود استفاده کند و بلندی طبع نشان دهد. این خیلی مهم است. باید دشمن خود را بشناسید و او را درک کنید. باید بدانید که چه چیزی بر او تاثیر می‌گذارد و آنگاه، وقتی زمانش رسید، نباید از جنگ عقب بکشید؛ باید حمله کنید و پیروز شوید.»

گابور فودور، رقیب اوربان که زمانی یکی از دوستان نزدیک او بود، یک مرتبه به این مساله اشاره کرد که اوربان حتی زمانی که خیلی جوان بود، همین روحیه سلطه‌جو، شیوه تفکر و رفتارهای لجوجانه‌ای را داشت که امروز هم می‌توان در او مشاهده کرد. اما به گفته فودور، جدای همه این رفتارها اوربان «صادق و دوست داشتنی» بود. مجموعه این صفات دو قطبی بودن اوربان را نشان می‌دهد و احتمالا می‌تواند به توضیح تغییر شخصیت سیاسی او در مراحل بعدی زندگی کمک کند. اوربان که در دانشکده ویژه ببو استوان بوداپست حقوق می‌خواند، عضو گروه صمیمی و کوچک لیبرال‌ها شد. یکی از حامیان اصلی دانشکده جورج سوروس، سرمایه‌گذار امریکایی متولد مجارستان و نیکوکاری بود که سخاوتمندانه یک مجله دانشجویی، کلاس‌های زبان و سفرهای خارج از کشور را تامین مالی می‌کرد. اوربان در سال 1988 به صورت پاره وقت در سازمان سوروس که بعدتر به بنیادهای جامعه باز تبدیل گشت، مشغول به کار شد. این سازمان همچنین به اوربان برای حضور در دانشگاه آکسفورد و تحقیق درباره ایده جامعه مدنی در فلسفه سیاسی اروپا کمک مالی اعطا کرد.

اولین انتخابات آزاد مجارستان در سال 1990 برگزار و به روی کار آمدن یک دولت ائتلافی راست میانه به رهبری جوزف آنتال منجر شد.

فیدس (اتحاد دموکرات‌های جوان) که به یک حزب سیاسی تبدیل شده بود، از مجموع 386 کرسی پارلمانی 22 کرسی به دست آورد. حزب همچنان به تصویر جوان پسند خود صادق ماند. اوربان و دیگر سیاستمداران فیدس ریش نامرتب، موهای بلند، شلوار جین و پیراهن با یقه باز خود را نگه داشتند. از اصلاحات لیبرال دفاع کردند و اقدامات ملی گرایانه و ضد سامی در ائتلاف حاکم را محکوم کردند. اوربان خود از اشخاصی بود که لفاظی‌های پوپولیستی احزاب حاکم را به سخره می‌گرفت و از رهبران آنها که با مخالفت به سیاست‌های دولت با بیان اینکه باعث تضعیف جایگاه مجارستان می‌شوند، برخورد می‌کردند، انتقاد می‌کرد. او می‌گفت چنین اظهاراتی به آینده دموکراسی کمک نمی‌کند. چنین نگرشی نشان می‌دهد که رهبران احزاب حاکم تمایل دارند احزاب و رای‌دهندگان خود را با ملت، با کشور، ادغام کنند. گاهی اوقات، در لحظه‌های هیجانی، آنها فراموش می‌کنند که قدرتشان نتیجه تصمیم شمار معینی از شهروندان مجارستانی بوده و آنها مدافع منافع ابدی همه مردم مجارستان نیستند. این توصیف درباره برخی عناصر در دولت آنتال کاملا به جا بود و به نوعی، شیوه پوپولیستی که اوربان خود بعدتر اتخاذ کرد را پیش‌‌بینی می‌کرد. اوربان و جمع فیدس با وجود وعده‌های لیبرالیستی خود، رابطه خوشایندی با نسل قدیمی‌تر لیبرال‌ها به ویژه ائتلاف دموکرات‌های آزاد که بسیاری از اعضای آن شخصیت‌های دانشگاهی از خانواده‌های بورژوازی و عمدتا یهودی بودند، نداشتند. برخلاف رهبران فیدس که عمدتا وکلای مناطق روستایی یا شهرهای کوچک بودند، اعضای ائتلاف دموکرات‌های آزاد مطالعات خوب و دید بازی به جهان داشتند و زبان‌های خارجی را به خوبی می‌دانستند. اوربان و دوستانش در ابتدا لیبرال‌های قدیمی‌تر را تحسین می‌کردند، اما خیلی زود به آنها به عنوان افرادی مغرور نگریستند.

   دروغ‌های بی‌حد و مرز

طبق نتایج یک نظرسنجی که در سال 1991 برگزار شد، اوربان که آن زمان هنوز 30 سال هم نداشت، سومین سیاستمدار محبوب مجارستان بود. دو سال بعد او رییس فیدس شد. آینده روشن به نظر می‌رسید؛ اما حزب او در انتخابات سراسری سال 1994 شکست شدیدی خورد. کمونیست‌های پیشین حزب سوسیالیست مجارستان 5 برابر انتخابات قبلی رای آوردند و با دموکرات‌های آزاد ائتلاف تشکیل دادند؛ دو حزب مشترکا کنترل بر 72 درصد از کرسی‌های پارلمان را به دست آورده بودند و در مقابل، فیدس به کوچک‌ترین حزب در پارلمان تبدیل شده بود. این اتفاق بی‌اعتمادی اوربان و دوستانش به لیبرال‌های قدیمی‌تر را که پیشتر مخالف سرسخت رژیم کمونیستی بودند و بعدتر به دولتی به رهبری کمونیست‌های پیشین پیوستند، تشدید کرد. اوربان که در آن زمان هیچ راه دیگری برای بقای سیاسی پیش پای خود نمی‌دید، حزب را به یک تغییر سیاسی با گرایش راست وادار کرد. شورشی‌های نخستین فیدس لباس‌های محافظه‌کارانه پوشیدند و موهای خود را آراستند. سخنرانی‌های آنها با اعتراف به ایمان به ملت، به سنت مگیار (مجارستانی)، به سرزمین مادری، منافع ملی، احترام، ارزش‌های طبقه متوسط، خانواده و عشق به کشور همراه شد. این اولین قدم اساسی در چرخش چند دهه‌ای اوربان به یک پوپولیست راست‌گرای استبدادی بود. ظاهرا هیچ جست‌وجوی عمیق و روحانی ایدئولوژیکی در کار نبوده و مساله صرفا محاسبات عاقلانه درباره چیزی است که می‌توانسته آنها را به قدرت برساند. دولت سوسیالیست-دموکرات‌های آزاد تحت فشار یک بسته نامحبوب اصلاحات اقتصادی و یک رسوایی فساد دچار مشکل شد و حزب اوربان توانست در انتخابات سال 1998 به پیروزی برسد. اوربان نخست‌وزیر شد. در 4 سال پس از این اتفاق اقتصاد مجارستان عملکرد خیلی خوبی داشت و اوربان بسیار محبوب بود. با این حال، در اتفاقی که تعجب بسیاری را برانگیخت، فیدس در انتخابات سال 2002 شکست خورد. یکی از دلایل این شکست این بود که اوربان نتوانست بین حزب خود با گروه‌های راست افراطی که آشکارا یهود ستیز بودند و حتی از رژیم متحد نازی‌ها که در دهه 1940 بر مجارستان حاکم بود تعریف می‌کردند، فاصله ایجاد کند.

حزب اوربان 4 سال دیگر را به عنوان اپوزیسیون گذراند و در انتخابات 2006 هم نتوانست به پیروزی دست یابد. اما چند ماه بعد یک بمب سیاسی در مجارستان منفجر شد.

یک پیام صوتی ظاهر شد که در آن صدای فرنز جورچانی، نخست وزیر سوسیالیست، شنیده می‌شد که سعی داشت اعضای حزب را متقاعد کند برخی از اصلاخات دردناک اقتصادی اجتناب ناپذیر بوده‌اند: «هیچ چاره دیگری نداشتیم چون ما گند زده بودیم. نه فقط یک ذره، که تماما گند زدیم. هیچ کشور دیگری در اروپا حماقت‌های ما را مرتکب نشده است. آنقدر در این دو سال گذشته دروغ گفتیم که سرمان بر باد می‌رود.» این اظهارات که بعدتر به «سخنرانی دروغ» جورچانی مشهور شد، خانه به خانه و رسانه به رسانه گشت و به حمله‌ای بزرگ و احساسی از سوی اپوزیسیون منجر شد و اوربان رهبری اقدام علیه دولت «نامشروع» را بر عهده گرفت. سال‌های پس از آن نشان دادند که اوربان به عنوان رهبر اپوزیسیون بسیار موثر عمل می‌کند.  حزب فیدس ویکتور اوربان در انتخابات سال 2010 توانست 57درصد آرا و 263کرسی در پارلمان به دست آورد. این اولین مرتبه در تاریخ مجارستان دموکراتیک بود که یک حزب سیاسی اکثریت دو سومی را در پارلمان به دست آورد. در نزدیک به دودهه‌ای که از آن زمان گذشته، اوربان از همین اکثریت برای تغییر و تحول در قانون اساسی، نهادها و جامعه مجارستان استفاده کرده است.

   کشور مافیایی

اوربان پس از آنچه «انقلاب در صندوق‌های رای» می‌پنداشت، یک دولت جدید تشکیل نداد بلکه درصدد تغییر رژیم برآمد. او در کمپین‌های انتخاباتی حتی یک کلمه درباره اصلاحات قانون اساسی سخن نگفته بود، اما در سال 2011 با افتخار از پیش‌نویس قانون اساسی جدید موسوم به «قانون اساسی مجارستان» خبر داد. قانون اساسی جدید بی‌هیچ وقفه‌ای و بدون اینکه مفاد آن به اطلاع عمومی برسد، به پارلمان ارایه شد. همه پرسی در کار نبود. قربانی اصلی این قانون اساسی جدید دستگاه قضایی مجارستان و به ویژه دادگاه قانون اساسی بود که قضات آن دیگر همانند گذشته توسط یک کمیته متشکل از همه احزاب انتخاب نمی‌شدند و مستقیما توسط پارلمان تعیین می‌شدند و با توجه به اینکه حزب فیدس اکثریت در پارلمان را در اختیار داشت، اوربان می‌توانست دادگاه را با قضات مورد اعتماد خود پر کند. او همچنین قدرت و اختیارات خود را افزایش داد. پارلمان تحت سلطه حزب فیدس در سال 2013 به لغو قدرت دادگاه قانون اساسی در بازنگری قوانین مربوط به مسائل مالی کشور رای داد و یکسری قوانین تحت حمایت حزب فیدس را که پیشتر از سوی دادگاه قانون اساسی رد شده بودند، وارد قانون اساسی کرد. اوربان رسانه‌ها را نیز تحت نظر داشت. او رسانه‌هایی که با بودجه دولتی فعالیت می‌کردند را در شکست انتخاباتی حزب خود در سال 2002 مقصر می‌دانست و از همان زمان به دنبال سرکوب آنها بود. او با حمایت پارلمان همه شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی فعال با بودجه دولتی را تحت سرپرستی حامیان حزب فیدس قرار داد و یک نهاد متمرکز رسانه‌ای برای نظارت بر این سازمان تاسیس کرد و مقامات مورد اعتماد فیدس را در دوره‌ای 9 ساله به عنوان مسوولان آن تعیین کرد. نتیجه این شد که شبکه‌های عمومی در مجارستان امروزه در قیاس با دوره آخر رژیم کمونیستی تحت نظارت بیشتری قرار دارند. موقعیت مجارستان در شاخص آزادی مطبوعات جهانی که توسط گزارشگران بدون مرز تعیین می‌شود، از بیست و سوم در 2010 که فیدس به قدرت رسید، امسال به هشتاد و هفتم سقوط کرده است. بخش دیگری از استراتژی اوربان ایجاد یک نخبه اجتماعی اقتصادی بوده که روابط خود با فیدس را پنهان می‌کرده است. تحت نظر اوربان روند اعطای قراردادهای دولتی فاسد و به میزان حیرت آوری به نفع تجارت‌های مرتبط با فیدس بوده است. شفافیت بین‌المللی گزارش داده است که در سال 2018 حدود 40 درصد از تدارکات دولتی در مجارستان تنها یک تهیه‌کننده داشتند.

 بالین مگیار، جامعه شناس و عضو موسس حزب دموکرات‌های آزاد، مجارستان تحت کنترل اوربان را «یک کشور مافیایی پسا کمونیستی» توصیف کرده که «توسط یک حزب نه، بلکه توسط قبیله سیاسی-  اقتصادی  نخست‌وزیر ویکتور اوربان» رهبری می‌شود.

اوربان ادعا می‌کند که به نفع اقتصاد مجارستان کار کرده است. این ادعای او تا اندازه‌ای درست است چرا که شماری از مجارستانی‌ها تحت دولت او به شرایط خیلی خوبی دست یافته‌اند: طبق برآوردهای یانوس کورنای، کارشناس اقتصادی، ده‌ها هزار نفر از مجارستانی‌ها با ایجاد و بهره‌برداری از روابط مستقیم یا غیرمستقیم با رژیم اوربان پول خوبی به جیب زده‌اند. کاهش نرخ بیکاری که دولت اوربان بسیار به آن می‌بالد نیز تا اندازه‌ای نتیجه فریبی ماهرانه است:

100 هزار نفر از افراد بیکار در سه ماهه اول سال 2019 از مقامات محلی یا کشوری حدود نصف حداقل دستمزد را برای انجام خدمات اجتماعی دریافت کردند؛ این افراد در نرخ بیکاری محاسبه نشدند! یکی دیگر از عوامل کاهش نرخ بیکاری هم این واقعیت بوده که از سال 2015 حدود 500 هزار مجارستانی در خارج از کشور و عمدتا در اتریش، آلمان و بریتانیا کار پیدا کرده‌اند. نهایتا اینکه ایستوان سیالِج، کارشناس اقتصادی، توضیح داده که با وجود ادعاهای اوربان درباره احیای اقتصاد مجارستان، اقتصاد این کشور بدون بودجه دریافتی از اتحادیه اروپا که رقمی بین 2.5 تا 5 میلیارد یورو در سال (معادل 2.5 تا 5 درصد از تولید ناخالص داخلی) است، دچار فروپاشی می‌شد. مساله کنایه‌آمیز این است که اوربان در حالی برای بروکسل خط و نشان می‌کشد که کشورش به بودجه اتحادیه اروپا وابسته است.

   «ملت، خانواده و مسیحیت»

خساراتی که اوربان به مجارستان وارد کرده به نهادهای دولتی و اقتصاد محدود نمی‌شود. او همچنین شکل‌هایی از بیگانه‌هراسی، نژادپرستی و ملی گرایی را وارد فرهنگ سیاسی کشور کرده که زمانی تنها در حاشیه جامعه قابل مشاهده بود. اوربان از مدت‌ها پیش با این مضامین درگیر بود از زمان بحران پناهجویان در سال 2015، آنها به بخش‌های اصلی هویت سیاسی او تبدیل شدند.  در آن سال، در حالی که موج‌هایی از پناهجویان از افغانستان، سوریه و دیگر مناطق جنگ زده در حال ورود به اروپا بودند، اوربان به دولتش دستور داد تا بیش از 150 کیلومتر سیم خاردار در مرزها نصب کنند تا مانع از ورود پناهجویان که آنها را تهدیدی برای ارزش‌های مجارستان و مسیحی‌های اروپا می‌خواند، شوند. اوربان در سرمقاله‌ای که همان سال در یک روزنامه آلمانی منتشر شد، نوشت: «نباید از یاد ببریم که افرادی که می‌آیند در مذهب متفاوتی رشد کرده‌اند و فرهنگ کاملا متفاوتی دارند. بیشتر آنها مسیحی نیستند؛ مسلمان هستند.» در همان بازه زمانی او در یک مصاحبه رادیویی هشدار داد: «اکنون موضوع صحبت ما صدها هزار پناهجوست، اما سال آینده درباره میلیون‌ها نفر صحبت خواهیم کرد و این شرایط انتها ندارد. ناگهان درخواهیم یافت که در قاره خودمان به اقلیت تبدیل شده‌ایم.»  اوربان مکررا خود را «آخرین مدافعان اروپای مبتنی بر ملت، خانواده و مسیحیت» معرفی کرده است. او درست در زمانی که سنت عوام فریبی پوپولیستی مورد توجه قرار گرفته بود، مهاجران را نتیجه یک توطئه خارجی‌های متخاصم و نخبگان فاسد توصیف کرد: «عجیب‌ترین ائتلاف در تاریخ جهان ظهور یافته است؛ ائتلافی در میان قاچاقچی‌ها، فعالان حقوق بشر و سیاستمداران برتر اروپا؛ ائتلافی که هدف از آن رساندن میلیون‌ها مهاجر به اینجاست. باید بروکسل را متوقف کرد!» دولت اوربان در سال‌های بعدی زندگی را برای مهاجران در مجارستان بسیار دشوار کرد. پارلمان مجارستان سال 2017 قانونی را تصویب کرد که همه پناهجویان را به اردوگاه‌های بازداشت می‌فرستاد و برخی از آنها را در کانتینرها اسکان می‌داد. عفو بین‌الملل این اقدامات را «غیرقانونی و به‌شدت غیرانسانی» و «نقض آشکار قوانین بین‌المللی» خواند. طبق گزارشی که امسال توسط شورای اروپا منتشر شده، پناهجویان در مجارستان از غذا محروم می‌شوند و به نماینده قانونی دسترسی ندارند. نیویورک تایمز هم در گزارشی درباره این یافته‌های جدید نوشت: «سازمان‌های مدنی که سعی در کمک به [پناهندگان] داشته‌اند، مورد آزار و اذیت و سانسور قرار گرفته‌اند و دادگاه‌ها به دلیل حمایت از حقوق این افراد از سوی دولت استبدادی تحت فشار زیادی قرار دارند.» اوربان در عین حال نخبگان جهان وطنی را نیز در میانه عوام فریبی‌های خود هدف گرفته و آنها را به توطئه با مهاجران برای از بین بردن خلوص مسیحی مجارستان متهم کرده است. در اتفاقی کنایه‌آمیز و پیچیده، در مرکز این حملات سوروس، حامی سابق اوربان، قرار دارد. حزب فیدس در سال‌های اخیر حملات متعددی به سوروس داشته و او را به عنوان مرد پشت صحنه هجوم پناهجویان و مهاجران به مجارستان به تصویر کشیده است. پارلمان سال 2017 قانونی را تصویب کرد که هدف از آن تعطیلی اجباری دانشگاه اروپای مرکزی تاسیس شده در سال 1991 با کمک‌های مالی سوروس، بود. این دانشگاه از نظر فنی یک نهاد امریکایی به شمار می‌رود؛ اما تا آن زمان یکی از معتبرترین موسسات آموزش عالی مجارستان بود و توسط مایکل ایگنِیشیف، محقق محترم حقوق بشر کانادایی، اداره می‌شد و دانشکده‌ای ممتاز و 1440 دانشجو از بیش از 100 کشور (از جمله 400 دانشجوی مجارستانی) داشت. با وجود اعتراض‌ها و انتقادهای شخصیت‌های دانشگاهی سراسر جهان و یکسری تظاهرات گسترده که بزرگ‌ترین آنها 80 هزار نفر را به خیابان‌های بوداپست کشاند، دولت این طرح را پیش برد و دانشگاه اروپای مرکزی در سال 2018 اعلام کرد که به وین منتقل می‌شود. ایگنِیشیف به واشنگتن‌پست گفت: «این یک هشدار است. وقتی حکومت قانون از بین رفته، دیگر هیچ نهادی ایمن نیست. بدون حاکمیت قانون نمی‌شود آزادی دانشگاهی داشت و ما در یک محیط بی‌قانونی هستیم.» اوربان نهایتا تغییر مسیر تدریجی سیاست خارجی مجارستان را آغاز و این کشور را از دموکراسی‌های لیبرال اروپای غربی دور کرد و آرمان‌های مشترکی با دیگر استبدادگرایان و احزاب پوپولیستی رقم زد.

   اوربان آمده که بماند

اوربان بازی را با مهارت بالایی پیش برده، از رقبای خود پیشی گرفته و قدرت خود را تا اندازه زیادی تثبیت کرده است. او موفق شده سوسیالیست‌ها را  بی‌اعتبار و فاسد کند و میان آنها تفرقه بیندازد. اپوزیسیون لیبرال هم که در پی درگیری‌های داخلی تجزیه شده و تقریبا همه اعتبار خود را از دست داده است. نتیجه اجتناب ناپذیر بی‌تفاوتی عمومی، عدم توجه به فساد بومی در رژیم اوربان است. اوربان برنامه‌های خود برای حاکمیت بر کشور برای مدت زمانی طولانی در آینده را پنهان نمی‌کند. او در سال 2016 به یک مجله آلمانی گفت: «من 15 تا 20 سال آینده در سیاست خواهم ماند. شاید در ردیف اول باشد، شاید در ردیف سوم. دقیقا همان جایی خواهم بود که رای‌دهندگان تصمیم می‌گیرند.» از زمان پایان سلطه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1989 آینده ارزش‌های لیبرال روشنگری همچون بردباری، احترام به اهمیت بحث منصفانه، دولت منصف و تحت نظارت و شفافیت و بی‌طرفی رسانه تا این اندازه تاریک به نظر نمی‌رسید. اوربان و دستیارانش هر کسی را که با آنها مخالف باشد به عنوان خیانتکار به کشور معرفی می‌کنند، خبرهای رسانه‌ها توسط دولت کنترل می‌شود و رژیم اتحادیه اروپا را در همه شکست‌ها و اشتباهاتش مقصر می‌خواند. حتی اگر مخالفان دولت اوربان در مجارستان رهبری معتبرتری داشته باشند، مسیری طولانی و دشوار پیش روی خود خواهند داشت. اوربان مدت زمانی طولانی برای به دست آوردن قدرت کنونی تلاش کرده است و از هیچ کاری برای حفظ سلطه خود بر مجارستان دریغ نخواهد کرد. منبع: دیپلماسی ایرانی