مسکو در کابل به دنبال چیست؟
گروه جهان|
روسیه از مدتها پیش، از عصر تزارها، آسیای میانه را حیاط خلوت خود میداند. روسیه چه از طریق دخالت نظامی مستقیم، چه دخالت دیپلماتیک و چه مشوقهای اقتصادی تلاش کرده است تا مطمئن شود که پای هیچ نهاد خارجی به آسیای میانه باز نمیشود. حالا که حرف از مذاکرات صلح در افغانستان است، روسیه مشتاق دیدن وضعیتی است که در آن ردپای ایالات متحده و ناتو در افغانستان کمرنگ شود.
روابط تاریخی روسیه و افغانستان درک بهتری از پویاییهای منافع امروز روسیه در افغانستان ارایه میدهد. روسیه از قرن ۱۹ به بعد در کنار مقابله با پیشرفت امپریالیسم انگلیس، تلاش کرده است تا جایپایی در افغانستان داشته باشد. مسکو در وضعیت کنونی احتمالا به رابطهاش با کابل به عنوان راهی برای حفظ نفوذ روسیه در آسیای میانه، مقابله با حضور ایالات متحده و ناتو در افغانستان و دسترسی به اقیانوس هند نگاه میکند.
ایالات متحده و روسیه در بسیاری از مسائل از جمله الحاق کریمه، حمایت روسیه از بشار اسد، دخالت مسکو در ونزوئلا و مسائل دیگر، در نقطه مقابل یکدیگر ایستادهاند. خلاف تحولات اخیر در سوریه و خروج ایالات متحده از «پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد»، افغانستان احتمالا موضوعی است که هر دو کشور میتوانند در خصوص آن زمینه مشترکی پیدا کنند.
تحولات اخیر سوریه و خروج ایالات متحده از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد نشان میدهد که جدا از مساله افغانستان، در حال حاضر روابط ایالات متحده و روسیه در وضعیت ایدهآلی قرار ندارد. ایالات متحده و روسیه هر دو از تروریسم در افغانستان متضرر شدهاند و با وجود اختلاف در اهداف استراتژیک بلندمدت در این کشور، مسکو و واشنگتن گروههای شبهنظامی سرکش در افغانستان را تهدیدی بالقوه برای منافع ملی خود میدانند.
تغییر سیاست روسیه در قبال افغانستان
دلیل اینکه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ تصمیم گرفت به افغانستان حمله کند، تا حدی تقویت دولت کمونیست این کشور و خنثی کردن جنبش نوظهور نئوناسیونالیست اسلامی بود. با اینحال، به دنبال دخالت روسیه در بحران سوریه، الگوی نسبتا جدیدی در سیاست خارجی مسکو مشاهده شده است. روسیه با دخالت روزافزون در امور جهانی، وضعیت فعلی افغانستان را به عنوان فرصتی برای برقراری مجدد نفوذ خود در این کشور پس از سال ۱۹۸۹ میداند. امروز روسیه از اهرم فشار دیپلماتیک و سیاسی بیشتری برای حفاظت از منافع خود در افغانستان برخوردار است. روسیه پس از تغییر سیاست قبلیاش که منجر به جنگ شوروی و افغانستان شد، بهنظر نمیرسد علاقهمند اعمال قدرت سخت در این کشور باشد. روسیه در عوض بر استفاده از روابطش با ذینفعان داخل و خارج افغانستان تمرکز کرده است. از اواسط دهه ۱۹۹۰، روسیه پیوسته روابط خود را با جناحهای اصلی افغانستان از جمله عناصر اتحاد شمال، یعنی گروههای ازبک و تاجیک، و شاید مهمتر از همه، طالبان افغانستان توسعه داده است. در اوایل جنگ ایالات متحده در افغانستان، روسیه در چند مورد از تلاشهای جنگی در این کشور حمایت کرد. با اینحال، با گذشت زمان روسیه همانند چین نقش فعالتری را در گفتوگوها و مذاکرات روند صلح افغانستان اختیار کرده است. پیش از آن طالبان با کشورهای همسایه از جمله پاکستان روابط خوبی داشت. در سوریه، داعش پس از آن ضربه قطعی را متحمل شد که نیروی هوایی روسیه به کمک ارتش سوریه آمد. طبق این روایت، اگر روسیه در خاورمیانه دخالت نظامی نکرده بود، داعش قدرت و قلمروش را در این منطقه از دست نمیداد. بنابراین، نگرانی روسیه از افزایش تحرکات و فعالیتهای شاخه خراسان داعش در افغانستان قابلدرک است.
دوستان جدید
روسیه با پیشبینی تغییرات در اوضاع سیاسی افغانستان، از هماکنون در حال نزدیکشدن به طالبان است. اخیرا در آنچه که یک تحول بیسابقه بهنظر میرسید، روسیه از هیات طالبان در مسکو میزبانی کرد. نمایندگان طالبان با سرگئی لاوروف وزیر خارجه این کشور، دیدار کردند. شکست در مذاکرات ایالات متحده و طالبان، روسیه را قادر میسازد تا ابتکار عمل صلح را به دست گیرد، بهویژه اگر روابط مسکو با سایر ذینفعان منطقهای نظیر تهران، اسلامآباد و پکن را در نظر بگیریم.
صرفنظر از نتیجه نهایی مذاکرات صلح، روسیه اکنون در موقعیتی قرار دارد که میتواند بطور مستقیم با اکثر ذینفعان افغانستان مذاکره کند. از نظر روسیه، پایان ایدهآل مساله افغانستان برچیدن بساط نفوذ امریکا از این کشور و منطقه است. روسیه میخواهد دولتی دوست در افغانستان وجود داشته باشد که بتواند در خاک خود با تروریسم مبارزه کند. روسیه میخواهد فرصت سرمایهگذاری در افغانستان بهخصوص در بخش نفت و گاز داشته باشد. شرکتهای روسی چشم به نفت و گاز افغانستان دوختهاند. با اینکه طالبان در سالهای اخیر قدرتمند شدهاند اما احتمال اینکه در آینده رهبری دولت مرکزی افغانستان را به دست آورند، پایین است. آرایش قومی-قبیلهای افغانستان بهگونهای است که برای یک گروه یا یک جناح بسیار بعید است که بر کل کشور حکومت و کنترلش را حفظ کند. روزنه امید روسیه در میانه افزایش احتمالی درگیریها پس از شکست مذاکرات صلح، این است که توانسته با بسیاری از جناحهای اصلی افغانستان روابط مبتنی بر حسن نیت برقرار کند. روسیه چه با ازبکها در شمالغرب، چه با هزارههای شیعه در جنوب یا چه با پشتونها در مناطق شرقی و مرکزی، در موقعیتی قرار دارد که میتواند خلأ قدرت را در این کشور در صورت یا زمانی که واشنگتن بخواهد مسکو را به افغانستان بطلبد، پر کند. در چارچوب ژئوپلیتیک کلانتر، افغانستان ممکن است فرصت دیگری برای روسیه باشد تا بتواند همانند آنچه در سوریه انجام داد، نفوذ و منافع استراتژیک منطقهای خود را تحکیم کند.