شبکههای اجتماعی به اقتصاد کمک میکنند
ایرناپلاس| فضای مجازی چگونه میتواند به اصلاحات اقتصادی کمک کند؟ در نخستین روزهای اصلاح یارانه بنزین، اینترنت قطع شد و دسترسی به فضای مجازی وجود نداشت، در حالی که سیاستگذار میتوانست از ظرفیت فضای مجازی، برای رصد لحظهبهلحظه بازخورد سیاست در پیش گرفته شده، استفاده کند. در السالوادور هم با شروع حذف یارانه سوخت، اعتراضاتی شکل گرفت. تجربه کوچکترین کشور امریکای مرکزی در اصلاح یارانه سوخت، چه درسهایی برای ما دارد؟ السالوادور، کوچکترین کشور امریکای مرکزی با جمعیتی حدود ۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر است. رشد اقتصادی این کشور در سال گذشته میلادی، ۲.۵ درصد بوده و پیشبینی میشود رشد ۲.۴ درصدی را در سال جاری تجربه کند.
برنامههای کاهش فقر، دلیل رشد اقتصادی پایین السالوادور هستند. نرخ فقر در این کشور، بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ از ۳۹ درصد به ۲۹ درصد کاهش یافته و فقر مطلق نیز در همین دوره از ۱۵ درصد به ۸.۵ درصد رسیده است. نقاط نگرانکننده این اقتصاد، بدهی بالا، جرایم و خشونت هستند. سطح بدهی عمومی السالوادور در سال ۲۰۱۸، بیش از ۷۰ درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. جرم و خشونت نیز از موانع اصلی فضای کسبوکار در این کشور هستند. با این حال، شاخصهای توسعه انسانی در السالوادور، رو به بهبود است. به عنوان مثال، دسترسی به خدمات بهداشت و درمان، کاهش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال، ارتقای دسترسی به تحصیل و افزایش نرخ باسوادی، از جمله این موارد هستند.
این کشور کوچک که به آهستگی در مسیر توسعه اقتصادی حرکت میکند، چه تجربهای در اصلاح نظام یارانهای دارد؟ السالوادور در سال ۲۰۱۱، سیاستهای اصلاحی را درباره یارانه گاز، در پیش گرفت. سیاستهایی که اعتراضات مردمی و اعتصاب در برخی از شرکتها را به دنبال داشت. بانک جهانی و یکی از زیرمجموعههای سازمان ملل، گلوبالپالس، با رصد دادههای توییتر، تلاش کردند تا درک بهتری از افکارعمومی، درباره اینگونه اصلاحات به دست آورند. در آوریل ۲۰۱۱، دولت السالوادور، یارانه گاز مایع LPG را حذف کرد. LPG سوخت رایج برای مصارف خانگی است. بهجای یارانهای که تا بهحال قیمت را پایین نگه میداشت، سیاست پرداخت نقدی به خانوارهای واجد شرایط در پیش گرفته شد. در نتیجه حذف یارانه، افزایش قیمت مصرفکننده از ۵.۱۰ دلار به ۱۳.۶۰ دلار بهازای هر کپسول گاز حدود ۱۱ کیلوگرمی، افزایش یافت. به جای یارانهای که قیمت را پایین نگه میداشت، پرداخت نقدی ماهانه، به خانوارهای واجد شرایط آغاز شد؛ خانوارهایی که مصرف برقشان، کمتر از ۲۰۰ کیلووات در ماه بود، یعنی حدود ۹۴ درصد جمعیت این کشور. با این حال، اصلاحات یاد شده، چندان مورد قبول جامعه نبود. بر اساس نظرسنجی که روزنامه ملی این کشور در ژانویه ۲۰۱۱ انجام داد، تنها ۳۰ درصد جامعه، طرفدار این تغییر بودند. اما این نرخ پایین رضایتمندی، طی ۱۸ ماه یعنی در سپتامبر ۲۰۱۳ به ۶۵ درصد رسید.
یک مطالعه علمی در سال ۲۰۱۴ نیز در همین زمینه، ادراک عمومی و پویاییهای اجتماعی اصلاحات یارانه انرژی را بررسی کرد. در این مطالعه، سه حوزه تحزب سیاسی، سطح دسترسی به اطلاعات مربوط به طرح و همچنین اعتماد به دولت در تعهد به پرداخت یارانه، مورد توجه بودند. همین مطالعه، مشوقی برای بانک جهانی و گلوبالپالس شد تا با همکاری هم، نقش شبکههای اجتماعی را در اصلاحات یارانه سوخت بررسی کنند. آنها با بررسی کلیدواژههای مرتبط با اصلاحات یارانه سوخت در توییتر، بررسی کردند که آیا نتایج افکارسنجی از طریق شبکههای اجتماعی و نظرسنجیها، با یکدیگر مطابق هستند یا خیر. کلیدواژههای انتخاب شده، با مشورت افراد محلی انتخاب شد تا چیزی از قلم نیفتد. سپس این توییتها بر اساس کلیدواژهها و محتوایشان، در پنج دسته قرار گرفتند. اولین دسته، «فقدان اطلاعات» و توییتهایی را که درباره ابهامات یارانهها، نوشته شده بودند نشان میداد. دومین دسته، «تحزب» بود و توییتهایی را شامل میشد که به مسائل سیاسی یا ایدئولوژیک، اشاره داشتند. «بیاعتمادی نهادها»، سومین دستهبندی بود و توییتهایی درباره فقدان اعتماد به دولت و توزیعکنندگان گاز در زمینه انتقال یارانهها را در خود جای داده بود. توییتهایی درباره اثر یارانه بر افراد، خانوارها و معیشت، در چهارمین دسته یعنی «آثار فردی اقتصادی» قرار گرفتند و پنجمین دسته یا «سایر»، توییتهایی را درباره یارانه که در دستهبندیهای فوق، قرار نمیگرفتند، در برمیگرفت. نتایج این بررسی نشان داد دیدگاه جامعه نسبت به این طرح، در ماههای ابتدایی، منفی بوده و آثار فردی این سیاست، یکی از اصلیترین نگرانیهای مردم بوده است. این نتیجه، مشابه نظرسنجی انجام گرفته بود، اما بهبود رضایتمندی، در تحلیل شبکههای اجتماعی دیده نشد. در مقابل، تحلیل شبکههای اجتماعی نشان داد که مردم با گذشت زمان، از موضع مخالفت خود کنارهگیری میکنند، اما موافق هم نمیشوند، بلکه بدون جانبداری و بهصورت خنثی به چنین اصلاحاتی نگاه میکنند. چنین مطالعاتی کمک میکند از ظرفیت تحلیل شبکههای اجتماعی و رصد آنها برای درک لحظهبهلحظه بازخورد سیاستهای اقتصادی، استفاده شود. در چنین اصلاحاتی، در ماههای ابتدایی، نارضایتیها بهشدت و با سرعت افزایش پیدا میکند، اما از این نارضایتی بهمرور زمان کاسته میشود. آنچه اهمیت دارد مواجهه اولیه سیاستگذار و مجری با جامعه است تا اثربخشی اینگونه تصمیمگیریها، تحت تأثیر قرار نگیرد و هزینه اقتصادی اعتراضات اولیه به حداقل برسد.