بلوای نان
هفدهم آذر ۱۳۲۱ یک سال پس از اشغال نظامی ایران توسط متفقین، کمبود نان در تهران شورشی مردمی را رقم زد. سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ شمسی یکی از پیچیدهترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است. سالهایی که سقوط حکومت رضاشاه کنش و واکنشهای گوناگونی را به دنبال آورد و فضای کشور را در مدت زمان کوتاهی به کلی دگرگون کرد. تا قبل از آن رضاشاه در رأس قدرت قرار داشت. قدرتی مطلقه که بر اساس آن از سادهترین و پیش پا افتادهترین امور تا مهمترین تصمیمات مملکتی تحت نظرش بود. احمد قوام، نخست وزیر، از یک سو در راه اجرای سیاستهای اقتصادی خود دچار مشکل شده بود و از سوی دیگر به دلیل مخالفتهای پیوسته مجلس و عدم توانایی در پرداخت حقوق کارگزاران بومی، نتوانست تأیید آنها را به دست آورد و از حمایت آنان در حل مشکلات مملکتی برخوردار شود و در نهایت با قیام ۱۷ آذر ۱۳۲۱ روبه رو شد. برخی دست دربار را نیز در آنچه بلوای نان خوانده شد پررنگ میدانند. بر اساس استدلال این گروه از افراد، شاه که میدانست قوام، جایگاه او را در قانون اساسی اینگونه میداند که شاه «باید سلطنت کند نه حکومت» به فکر افتاد به هر نحوی که هست قوام را سرنگون کند. با توجه به این مقدمات و اینکه قوام از حمایت ضمنی متفقین برخوردار بود، شاه تصمیم گرفت با ایجاد یک شورش ساختگی، ضمن ناتوان نشان دادن قوام، با برقراری نظم و امنیت، خودش زمام امور را به دست بگیرد. به گفته صدرالاشراف، حادثه ۱۷ آذر، یا بلوای نان، ظاهر ماجرا بود و برای وقوع آن دو احتمال بیشتر وجود نداشت، یا از طرف شاه بود برای اینکه قوام مستأصل شده و استعفا کند یا وکلای مخالف درصدد استیضاح و عزل او برآیند یا اینکه از طرف خود قوام بود جهت مرعوب کردن مجلس و نمایندگان مخالف، زیرا قرار بود در همان روز وی استیضاح شود و چون میدانست بیشتر نمایندگان مخالف وی و طرفدار شاه هستند، پس لازم بود این وضع را به وجود آورد. به هر حال، با توجه به اینکه قوامالسلطنه در بین توده عادی مردم و دانشجویان آنقدر نفوذ و محبوبیت نداشت که چنین حادثهای را ترتیب دهد، بیشتر باید نظر اول او را پذیرفت که قرینههایی نیز برای آن وجود دارد. گفته میشود در آستانه بلوا، یعنی در روزهای منتهی به حادثه ۱۷ آذر، نانی که هر روز تحویل مردم داده میشد با خود مخلوطی از خاک اره، خرده شیشه، سنگ و کلوخ داشت. این وضعیت باعث شد مردم گرسنه به این نتیجه برسند که خشم و غضب خود را با شورش و تظاهرات و در نهایت حمله به مجلس نشان دهند. همین زمینهها بود که باعث شد از بامداد روز ۱۷ آذر سال ۱۳۲۱ دانشآموزان مدارس تهران طبق قرار قبلی مدارس را تعطیل کرده و به طرف مجلس رهسپار شوند. آنان با شعار «ما نان میخواهیم» به راه افتادند و در جلوی در اصلی مجلس در میدان بهارستان تجمع کردند. ظرف مدت اندکی عده زیادی به این جمعیت پیوستند و به مغازهها و ساختمانهای مجلس هجوم آوردند و به غارت مغازهها و شکستن و تخریب اماکن عمومی پرداختند. شماری از مردم نیز عازم خانه قوام شدند و آنجا را غارت کردند. شورش سه روز به طول انجامید و هر روز شدیدتر میشد. در جریان این غائله شاه از قوام خواسته بود استعفا دهد، اما قوام نپذیرفت و گفته بود من اعاده نظم خواهم کرد و تا مجلس به من رای عدم اعتماد ندهد، استعفا نخواهم کرد. هرچند دولت قوام در آن مقطع سقوط نکرد اما بالاخره فعالیتهای شاه و دربار و دیگر مخالفان موثر افتاد و قوامالسلطنه در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ شمسی ناچار به استعفا شد.