شگفتیسازی نفت و گاز در گذر تاریخ
گروه انرژی| فرداد احمدی|
15 سال پیش نگرشهای کارشناسی به صنعت نفت حاوی مولفههایی بودند که امروز رنگ باخته و اعتبار خود را تاحدودی از دست داده است. تحولات در تکنولوژی و دانش فنی به علاوه ملاحظات سیاسی و اقتصادی در سطح جهانی، دنیای انرژی را به سمتی برد که کمتر کسی پیشبینی میکرد. تا همین یک دهه قبل، پیشفرضهایی نظیر «محدود بودند منابع فسیلی جهان»، «اتمام این منابع در آینده نه چندان دور» و «حضور بازیگر نوپا و ضعیفی به نام گاز طبیعی در عرصه صادرات انرژی که رقیب نفت خواهد شد» بدیهی انگاشته میشدند و اغلب کارشناسیها بر پایه این پیشفرضها استوار میشدند. اما گذشت زمان، برای دنیای انرژی شگفتیساز شد و با تحولات تکنولوژیکی سالهای اخیر در استحصال نفت شیل و ظهور پرقدرت الانجی در عرصه صادرات انرژی فسیلی، بدیهیات غلط از آب درآمدند. روزنامه تعادل در گفتوگو با محسن قمصری، مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت که رسانهها او را مسوول فروش نفت ایران نام نهادهاند، تکتک پیشفرضهای بدیهی انگاشتههای سالهای گذشته که اکنون نقض شدهاند را مورد بحث قرار داد و درصدد پاسخ به این مساله برآمد که با توجه به تحولات شگرف 10 سال اخیر در صنعت و بازار نفت و گاز جهان، تا چه حد میتوان برای سیاستگذاریهای کلان این حوزه به نظرات کارشناسی اتکا کرد؟ از نظر قمصری، با وجود آنکه تحولات سریع دانشی و فنی حوزه نفت و گاز در جهان، امکان اتخاذ تصمیمهای کارشناسی را سختتر کرده است، اما بزرگترین تهدید برای صنعت انرژیهای فسیلی ایران، نه ضعف در کارشناسی و نه تحولات پیشبینینشده تکنولوژی در این حوزه است، بلکه آنچه در درجه نخست اهمیت دارد، به وجود آمدن یک نظام استوار و یکپارچه در سیاستگذاری انرژی ایران است تا با عوض شدن دولتها و وزیران، سیاستگذاریها هرچند نادقیق یا دارای نقص، به کل دچار چرخش نشوند.
اگر تاریخ را ورق بزنیم و نگاهی به یکی، دو دهه گذشته بیندازیم، نظرات قدیمی اغلب کارشناسان حوزه نفت و گاز را خواندنی خواهیم یافت، از آن جهت که با واقعیات پیشبینی شده برای سالهای کنونی ناهمخوانی فاحشی دارند. به عنوان مثال، اتفاق نظری که تا 15 سال پیش درباره محدود بودن منابع فسیلی و رو به اتمام بودن آنها در آینده نزدیک وجود داشت، اکنون با رشد فناوریها در اکتشاف و استخراج، ظهور پرقدرت نفت شیل در بازار، افزایش ضریب بازیافت چاههای نفت و ظهور رقبای جدیدی مثل گاز الانجی و انرژیهای نو در عرصه تأمین انرژی، به چالش کشیده شده است. دو نمونه از این کارشناسیهای منقضی شده، گزارش تحلیلی روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ 10 مهرماه سال 1385 با عنوان «200 میلیارد متر مکعب گاز برای احیای مخازن نفت» و همچنین مصاحبه مفصل خبرگزاری ایسنا با علیمحمد سعیدی، مسعود درخشان و کمال دانشیار در تاریخ 31 تیرماه سال 1386 با عنوان «6000پای مکعب گاز=1» هستند. در این گزارشها پیشبینی میشد که کاهش منابع نفتی کشورهای صادرکننده نفت باعث کاهش عرضه به نسبت تقاضا از سال 2015 شده و قیمتهای نفت سر به فلک خواهند کشید. اما اکنون که در آستانه سال 2020 به سر میبریم، با گذشت 5 سال از موعد آن پیشبینیها شاهد مازاد عرضه جهانی نفت خام هستیم و اکثر کارشناسان امروز تخمین میزنند که این مازاد عرضه حداقل در سرتاسر سال 2020 ادامه خواهد داشت. درست است که قیمت نفت برنت در آن سالها حدود 30 دلار در هر بشکه بود و اکنون بیش از دو برابر، یعنی بیش از 60 دلار در هر بشکه ارزشگذاری میشود، اما به گفته محسن قمصری، معاون بینالملل شرکت ملی نفت ایران، اگر ملاکهای تورم جهانی و تحولات در ارزش نرخ دلار را به محاسبات اضافه کنیم، به این نتیجه میرسیم که نفت هر بشکه 60 دلاری امروز ارزشی کمتر از نفت هر بشکه 30 دلاری 13 سال پیش دارد. نارضایتی صادرکنندگان نفت خام از قیمتهای کنونی و مواجه شدن بیشتر آنها با مشکلات عدیده مالی نیز شاهدی برای گفتههای قمصری هستند.
فرض بدیهیانگاشته دیگری که با گذشت سالها دگرگون شد، رابطه خصومتآمیز نفت و گاز برای کشورهای صادرکننده نفت و لزوم پرهیز آنان از صادرات این حامل انرژی بود. البته گزاره نخست که بر مبنای محدود بودن بازار و رقابت این دو حامل انرژی برای اشغال آن استوار بوده است، همچنان صحت خود را حفظ کرده و اکنون گاز طبیعی به عنوان رقیبی پرزور برای نفت در بازار عرضاندام کرده است. اما در خصوص گزاره دوم، چندین مولفه در نظرات کارشناسی سالهای گذشته مربوط به گاز طبیعی در نظر گرفته نشد؛ مولفههایی مثل پاک بودن یا ایجاد وابستگی توسط خط لوله گازی که این حامل انرژی را از یک کالای کمارزش به یک کالای استراتژیک و پراهمیت در مناسبات بینالمللی امروز تبدیل کرد. به عبارتی، گاز طبیعی نه تنها رقیب نفت شده است، بلکه بازار خود را یافته و جهان با نفت یا بینفت گاز طبیعی را دادوستد خواهد کرد. بنابراین پرهیز از صادرات آن دیگر موضوعیت ندارد.
علیمحمد سعیدی، کفیل مدیر اکتشاف و تولید نفت در اوایل دهه 60 شمسی و رییس اسبق بخش نظارت بر فعالیتهای اکتشاف و تولید نفت و گاز کشور که در گزارش ایسنا تحت عنوان صاحبنظر بینالمللی نفت و گاز یاد شده است، در این گزارش گفته بود که «شرکتهای خارجی به دنبال به دست آوردن انرژی مورد نیاز خود به ارزانترین قیمت هستند، لذا هر اقدامی را انجام میدهند تا ما گاز خود را به فروش برسانیم.» او در این گزارش (در سال 1386) ادامه داده بود که «از سوی دیگر هر 3 میلیارد پای مکعب گاز معادل نیم میلیون بشکه نفت است، ما شاهد هستیم که اوپک برای افزایش قیمت نفت، بهطور مثال عرضه را 500 هزار بشکه کاهش میدهد، بنابراین اگر به همین اندازه گاز وارد بازار شود کاهش نیاز بازار انرژی به نفت و در نتیجه کاهش قیمت آن را به دنبال خواهد داشت. اما متاسفانه مسوولان نفت و گاز کشور توجهی نسبت به این موضوع ندارند و صرفا به دنبال رقابت با کشورهای کوچکی مثل قطر هستند و این اقدامات کاهش قیمت نفت را در پی خواهد داشت. ما در گذشته و حال بارها گفتهایم که تزریق گاز به مخازن نفتی، منافع بسیار زیاد برای کشور در پی خواهد داشت.»
قمصری در این باره توضیح میدهد: «اگر چرخش انرژی اتفاق بیفتد و بازار به سمت منابع جدید قدم بردارد، حفظ و نگهداری منابع فسیلی به چه درد ما خواهد خورد؟ ضمن اینکه به سادگی نمیتوان گفت که اگر گاز را به چاههای نفت تزریق کنیم راندمان چاههایمان درست به اندازه ارزش گازی که تزریق کردهایم افزایش خواهد یافت. چنین تصمیماتی نیازمند محاسبات ریز فنی است و به سادگی نمیشود گفت که سود حاصل از افزایش استخراج نفت بیشتر از گاز تزریق شده خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که در دنیای متحول شونده امروز، اگر چرخش تقاضا برای انرژی ایجاد شود؛ امری که نشانههای آن اکنون نیز دیده میشود؛ حفظ منابع ارزشی نخواهد داشت.»
او ادامه میدهد که «مسائل و مشکلات حوزه نفت بیش از آنکه از غلط درآمدن پیشبینیها یا حتی تحولات سریع تکنولوژی در این حوزه سرچشمه بگیرد، در درجه نخست ناشی از وجود نگاه سیاسی به نفت و بازار نفت بوده که در یکی دو دهه اخیر شدت گرفته و در درجه دوم ناشی از نبود ثبات در نگاه به حوزه نفت بوده است. با تغییر دولتها و مدیریتها متاسفانه نوع نگاه به منابع انرژی و مسائل استراتژیک متغیر بوده و دچار تحول زیادی شده است. نگاه ثابت از این نظر مهم است که این امکان را فراهم میکند که بر اساس آن میتوان برنامهریزی و مدیریت کرد. بنابراین وضعیت کنونی نفت ایران نه به دلیل ضعف در کارشناسی و نه به دلیل تحولات سریع انرژی در جهان بوده است.»
برمبنای این مباحث، این سوال مطرح است که در حوزه تصمیمسازیهای میانمدت یا بلندمدت، تا چه اندازه میتوان بر برآوردهای تخصصی کارشناسان و متخصصان علوم مربوطه تکیه کرد؟ به ویژه زمانیکه این دیدگاههای کارشناسی و تخصصی قرار است در حوزه تصمیمگیریها و سیاستگذاری کلان و اجرایی، مسیر پیش روی یک بخش را ترسیم کنند.