چالشهای استخراج رمزارزها در ایران
بحث ورود به رمزارزها موضوع امروز و دیروز نیست و باوجود موانع و محدودیتهایی که تاکنون در این حوزه وجود داشته است، فعالان این حوزه از استخراج عقبنشینی نکرده و درحال استخراج رمزارزها هستند.
به گزارش ایبِنا، طی ماههای اخیر، استخراج بیتکوین بیش از گذشته حاشیه داشته و تلاش برای قانونیشدن فعالیت استخراج رمزارزها از یکسو و تصمیم برای چگونگی برخورد با استخراجکنندگان و تعرفهای که باید برای برق استخراج در نظر گرفته شود از سوی دیگر، مسوولان را واداشته است که بهصورت جدی به قانونگذاری برای این موضوع بپردازند. محمد گرکانینژاد ‐ مشاور شرکت ملی انفورماتیک ‐ در مورد چالشهای استخراج رمزارزها در ایران میگوید: استخراج رمزارز یا ماینینگ موضوعی شناختهشده است که برای فعالان این حوزه نیاز به توضیح چندانی ندارد. برخی از رمزارزها و ازجمله مشهورترین آنها، بیتکوین، براساس الگوریتمی طراحی شدهاند و تعداد مشخص و محدودی رمزارز از آن در دنیا وجود دارد که برای دستیابی به آن باید محاسبات نسبتاً سنگینی صورت گیرد. در این نوع رمزارزها، مدیریت متمرکزی وجود ندارد. در مجموع، رمزارز با استقبال جهانی روبرو شده است.
مجموعهای از فعالیتهای موردنیاز برای ایجاد شرایط لازم برای دستیابی به هریک از این رمزها تحت عنوان (ماینینگ) شکل گرفته است و تجهیزات قابلتوجهی با نیاز به انرژی (برق) وجود دارد. این صنعت بهشدت انرژیمحور و با کاربری مالی و پولی است.
بیتردید صنعتگران در هر حوزهای محق هستند نسبت به دستورالعملها و مقررات نقدهایی داشته باشند و بیشک راهکارهایی هم برای رفع این نقدها دارند. اگرچه در کشور ما صنف فنّاوری اطلاعات وجود دارد که بهصورت نهادینه در چارچوب مقررات نظر خود را ارایه میکنند، این صنعت جدید است و باید متوجه پیچیدگیها و دردسرهای آن باشیم. به همین دلیل، انتقادات در هر سطحی که مطرح شود منطقی است. بهطورکلی، این بخشنامه و تصویب آن در دولت از منظر اینکه صنعت ماینینگ را به رسمیت شناخته نقطهقوت بزرگی است که نباید فراموش شود، زیرا تا پیش از تصویب و صدور بخشنامه، این صنعت بلاتکلیف بود و امکان وجود برخوردهای سلیقهای در بخشهای مختلف دولت یا دستگاه قضایی و… نیز وجود داشت.
سروشکلگرفتن و بهرسمیت شناختهشدن این صنعت و فعالان آن تحت یک شرایط مشخص را میتوان مهمترین نقطه قوت این ابلاغیه عنوان کرد و انتقادها هم در این زمینه طبیعی است. فعالان این حوزه از مسیرهایی که تعبییه شده است علیالقاعده نظرهای خود را اعلام و پاسخهای مناسب را دریافت خواهند کرد. بنچ مارکینگ کار خوبی است ولی باید جامع صورت پذیرد، زیرا عدم جامعیت در مقایسه میتواند باعث شود نتایج مثبت یا منفی باشد و ما را به اشتباه بیندازد، زیرا آمار دستمایه اعدادی است که متناسب با نوع و پسزمینههای مقایسه و جمعبندی درباره بنچ مارکینگ تغییر مییابد.
اگر بنا بر مقایسه دقیق و واقعی باشد، نیازمند کارهای تحقیقاتی و فعالیت گروههایی است که مسوول قانونگذاری یا بهرهبرداران در این زمینه هستند؛ مانند وزارتخانهها و نهادهایی که مستقیمتر درگیر این موضوعاند یا دستگاههای صنفی که به این موضوع مرتبط میشوند جا دارد اقدامات و برنامههای دقیقتری داشته باشند. البته، اینکه ما صرفاً اعداد و ارقام را با هم مقایسه کنیم بهنظر من شدنی است، اما صرف مقایسه یک یا چند عدد کافی نیست و باید ابعاد دیگری هم دراین خصوص مدنظر قرار گیرد.
اما بهطور معمول، تعدادی از کشورهای منطقه نسبت به صنعت ماینینگ نگاه مثبتی داشته و شرایط و تسهیلات لازم را در اختیار فعالان این صنعت قرار دادهاند و دستهای دیگر نیز در این خصوص سختگیرانه یا محافظهکارانهتر برخورد کردهاند و در عین اینکه ممکن است برخورد جدی نداشته باشند، تسهیلاتی را هم در اختیار آنها نگذاشتهاند. اما، ایران نگاهی بینابین به این صنعت داشته و در مقطعی تکالیف قانونی مشخص نبوده است و در مقطعی دیگر برخی در این حوزه فعالیت کرده و تحت فشارهایی هم قرار گرفتهاند. اکنون، دولت به این موضوع وارد شده و مقرراتی را نیز تعیین کرده که در مقایسه با برخی کشورها مساوی و از برخی بالاتر است. بهنظر من در شرایط فعلی، بنچمارککردن ایران با سایر کشورها در منطقه نشان از رفتار محافظهکارانه ما دارد که این هم به سیاستهای کلان دولت و دستگاه و وزارتخانههای مختلف بازمیگردد.
وقتی در حوزهای رویکرد سختگیرانه یا محافظهکارانهای انتخاب میشود فعالان ترجیح میدهند در محیطی که راحتترند فعالیت داشته باشند؛ اما، تعداد زیاد ماینر در ایران نشان از این دارد که این سیاستها بهگونهای منفی نبوده که آنها کار را متوقف کنند و از جهتی قانونگذاری نیز در این حوزه درحال شکلگیری و تکمیل مقررات است که باعث تسهیل بیشتری خواهد شد.
اگر در این شرایط فعالان و سیاستگذار (دولت) تعامل را ادامه دهند، شاهد خروج و مهاجرت فعالان این حوزه نخواهیم بود و جای بهبود و پیشرفت نیز در این حوزه وجود دارد. بهنظر من، دولت هم در این حوزه نشان داده است که موضع بسته و غیرقابل تغییری ندارد. اما، اگر نهایتاً سیاست سختگیرانهای تثبیت شود، بهطور حتم شاهد فعالیت ماینرهای ایرانی در کشورهای دیگر خواهیم بود.
اینکه ما یک صنعتی داشته باشیم که محصول نهایی صرفاً برای صادرات باشد، از نظر تئوری نشدنی نیست و واقعیت است که دولت به صنعتی مجوز داده است که فقط جنبه صادراتی دارد و نمیتوان این را بهلحاظ نظری تناقض تلقی کرد، اما زمینه استفاده کامل برای محصول نهایی در کشور ایجاد نشده و حمایتهای لازم هم برای استفاده از این محصول صورت نگرفته است اما تناقض بزرگی نیست، زیرا ما میتوانیم محصولی داشته باشیم که بهدلایلی ازجمله دلایل اقتصادی، تنها جنبه صادراتی دارد.
موضوعات اجتماعی و اقتصادی و شرایط خاص هر کشور در تصمیمگیری درباره خریدوفروش رمزارزها متفاوت است. این قانون در کشور بازدارنده فراگیرسازی رمزارزها بهویژه بیتکوین در کشور است، اما بهنظر من یک پارادوکس عجیب نیست.
البته، به این نکته نیز باید توجه داشت که ممنوعیت خریدوفروش رمزارزها در کشور از سوی شورای عالی مبارزه با پولشویی بنا بر دغدغههایی که دارد اعلام کرده است و لذا یادآوری میکنم که این محدودیت از سوی بانک مرکزی تعیین نشده و شورای عالی مبارزه با پولشویی بنا بر صلاحدید بهطور مشخص برای موسسات مالی اعتباری و صرافیها اعلام کرده و تا زمانی که خود این مرجع تصمیمی در این باره نگیرد، محدودیتها همچنان برقرار است.
دراین بخش، موضوع از بخش مالی و پولی خارج میشود و از جنس مستقیم نظام پولی نیست، بهدلیل اینکه بحث انرژی و برق موضوعی صنعتی است و اگر مشکلی ایجاد شود، حتی جنبه امنیتی خواهد داشت. اما بهنظر من، این بخش جایی است که امکان بهینهسازی با درک متقابل دو طرف وجود دارد.
در این بخش، امکان مذاکره و بهینهسازی وجود دارد و باید دولت و دستگاههای متولی صنعت با فعالان و ماینرها صحبت کنند و به یک فرمول بهینه و متناسب با شرایط دو طرف برسند.