من که هستم ؟- هویت یابی در نوجوانان

مریم زینالی
دکتری روانشناسی
هویت یک ساختار روانی – اجتماعی است که بذر شکلگیری آن در سالهای پیش از نوجوانی پاشیده شده است. اریکسون و دیگر روانشناسان معتقدند تمایل به هویت یابی از نوجوانی شروع میشود. از مشخصههای اصلی هویت، انتخاب ارزشها، باورها و هدفهای زندگی است، شکلگیری هویت در نوجوانی با رشد فکر و احساس، رشد اخلاقی، رشد عواطف و عزت نفس ارتباط قوی دارد. از جمله عواملی که بر رشد هویت تاثیر میگذارد، شخصیت، خانواده، مدرسه و جامعه کوچک و بزرگ است. هویت با ویژگیهای شخصیت ارتباط دارد، انعطافپذیری، باز بودن ذهن فرد و نداشتن تعصب در برخورد با ارزشها و باورها، هویت پخته را شکل میدهد. هویت امری است اکتسابی که در جریان تعاملات فرد و درون فضای زندگی شخصی شکل میگیرد. مساله اصلی برای نوجوانان و جوانان وجود هویتهای متعدد در عصر ارتباطات و گسترش هویتهای مجازی و واقعی است که به نحوی افراد در میان سردرگم هستند. بنابراین شکلگیری هویت یکی از مسائل مهم رشد نوجوان است. بدین معنا که نوجوان تشخیص میدهد که کیست و چه کارهایی مهم و ارزشمند است. در دوران نوجوانی، هویت یابی مسالهای حاد میشود؛ تا حدی به این دلیل که نوجوان روز به روز تغییر میکند. در دوران نوجوانی، فرد با مجموعهای از تغییرات روانی، جسمانی و شناختی و نیز تقاضاهای شغلی و اجتماعی جدیدی روبهرو میشود. در نتیجه، نوجوانان به این مساله که «در چشم دیگران چگونه جلوه میکنند»، اهمیت بسیاری میدهند و آن را با تصوری که از خود دارند مقایسه میکنند. نیز با این مساله روبه رو هستند که چگونه نقشها و مهارتهایی را که قبلا آموختهاند، با مقتضیات آینده ارتباط دهند. فرد در مرحله نوجوانی با بحرانی روبرو میشود که میخواهد به سوال «من کیستم» پاسخ دهد. نوجوان نیاز دارد تا در مورد مسائل ارتباطی، اجتماعی، عاطفی، جنسی و اخلاقی، ارزشهایی پیدا کند و به آنها متعهد شود.اگر این کاوشها به نحو مطلوبی به نتیجه برسند منجر به حل شدن بحران هویت میشوند و در نهایت هویت شکل میگیرد.افرادی که هویت خود را به نحو مطلوبی شکل میدهند، خود را به راحتی میپذیرند و خودپنداره قوی پیدا میکنند، اهداف روشنی در زندگی دارند، عزت نفس بالایی دارند، میتوانند به راحتی در زندگی خود تصمیم بگیرند و کمتر دچار تزلزل میشوند. این افراد بهطور کلی مسوولیت پذیر هستند. ولی اگر نتوانند بر بحران فائق بیایند، دچار مشکلات زیادی در دوره نوجوانی و سپس در دورههای بعدی زندگی میشوند.. در هنگام بحران هویت، نوجوان شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است به صورتی که نمیتواند جنبههای مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل قبول و هماهنگ سازمان دهی کند.
بخش عمدهای از هویت در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده شکل میگیرد. افراد برای آنکه در دوران نوجوانی هویت مستقلی کسب کنند باید دوران کودکی خوبی را در کنار خانواده پشت سر گذاشته باشند تا ورود او به نوجوانی با آسیب کمتری همراه باشد.زمانی یک نوجوان احساس صلاحیت، عزت، اعتماد و شایستگی خواهد کرد که در کودکی چنین احساسی را از خانواده دریافت کرده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، ورود به دوران نوجوانی با آسیب همراه خواهد بود یعنی نوجوان مضطرب است و به خود اعتماد ندارد.در دوران نوجوانی فرد سوالات زیادی درباره ماهیت خود میکند و اگر خانواده به درستی به آنها پاسخ نگوید او از نظر هویت فردی، فرهنگی و خانوادگی دچار تزلزل میشود. نوجوانان بسیار پرسشگر و کاوشگرند، این ویژگیها نشاندهنده سلامت روانی یک نوجوان است و اگر نوجوانی پرسشگر نباشد نشاندهنده وجود اختلالاتی در اوست، اما متاسفانه برخی خانوادهها با این روحیه نوجوانان به درستی برخورد نمیکنند.نوجوانان ممکن است پرسشهایی درباره فرهنگ و مذهب خود داشته باشند اما برخی خانوادهها با تحکم و اجبار سعی میکنند این موارد را به فرزندان خود تحمیل کنند که نتیجه آن نپذیرفتن مذهب است این در حالی است که نوجوانان قصد دارند که حتی خداوند را با عقل و منطق بپذیرند.خانوادههایی که حمایت عاطفی خود را از فرزندان دریغ میکنند موجب از هم گسیختگی روحی و روانی آنان میشوند. فرزندان ممکن است دوستانی داشته باشند که خانوادهها آنها را تایید نمیکنند، با همدلی و همراهی با فرزندان رفته رفته آنان به این نتیجه میرسند که باید دوستان نامناسب خود را کنار بگذارند. برخورداری از حمایت عاطفی والدین بهشدت در شکلگیری هویت عاطفی صمیمانه فرزندان تاثیرگذار است.والدینی که مدام با یکدیگر درگیری دارند و تنش و استرس در خانه آنها حاکم است نمیتوانند به خوبی با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و نوجوانان به تدریج در دستیابی به هویت خانوادگی و حتی هویت فردی دچار مشکل میشوند و احساس ناشایستگی و کاهش اعتماد به نفس میکنند. با توجه به آنکه در چنین خانوادههایی حمایت عاطفی و محبت وجود ندارد روابط کلامی بین والدین و حتی بین والدین با فرزندان وجود ندارد و این موضوع باعث آشفتگی خاطر کودکان و نوجوانان میشود.در چنین شرایطی فرزندان مستعد برقراری روابط ناسالم در خارج از محیط خانواده میشوند و ممکن است حتی با گروههای بزهکاری ارتباط برقرار کنند، چنین ارتباطهایی نوجوانان و جوانان را مستعد ابتلا به آشفتگی میکند. هویت فرزندان بهطور کامل تحت تاثیر قرار میگیرد و از بین میرود.والدین باید در برخورد با فرزند نوجوان خود به یاد داشته باشند که آنها دارای ویژگیهای شخصیتّی متفاوتی هستند، لذا باید از بهکار بردن روشی یکسان در برخورد با شخصیتهای مختلف خودداری نمایند، روش والدین میتواند نقشی تعیینکننده در تغییر شخصیت فرزندان داشته باشد.
اگر رابطه شما به عنوان والد با نوجوان خراب نشده باشد و تحت فشار و زورگویی قرار نگرفته باشد، بیشتر آنها به ارزشهای پایه والدین توجه میکنند. یعنی شالوده و اساس شخصیت آنها مطابق ارزشهای خانواده خواهد بود. ولی متاسفانه در این فرایند والدین آنقدر نگران نوجوان میشوند و به او فشار میآورند که آزادیای را که نوجوان برای جستوجو و بازیابی هویت خود میخواهد کاملا از او سلب میکنند. پس توجه به نکات زیر به منظور حفظ رابطه مناسب الزامی است. در برخورد با نوجوان ملایم و منطقی باشید. نظرات خود را به آنان تحمیل نکنید. تجارب موفقیت آمیز نوجوان را افزایش دهید. نوجوان را با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا کنید. نسبت به عواطف و احساسات آنها بیتفاوت نباشید. توجه داشته باشید که مشاجرات لفظی در خانه در روحیه و رفتار نوجوان منعکس میشود. به بهانه گفتوگو با نوجوانان اهداف خود را به آنها القا نکنید. تحمل نوجوانان را برای مواجه شدن با ناکامیهای اجتماعی افزایش دهید. برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان اهمیت بسیاری قائل شوید. به تفاوتهای فردی در هریک از نوجوانان توجه داشته باشید.
