رویکرد عربستان سعودی در چالش با ژئوپلیتیک شیعه
مریم وریج کاظمی|
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک|
تصور این است کمک مالی که عربستان سعودی طی سالها به سوریه میکرد صرفا حمایتهای بشر دوستانه بوده در حالی که ایجاد توازن قدرت با مصر را مدنظر قرار داشته یا حمایتی که از مسلمانان کرانه غربی و نوار غزه میکند تنها هدفش تضعیف سازمان آزادی بخش فلسطین است، همینطور در مورد الجزایر نیز صرفا در جهت روی کار آمدن گروههای خاص که کارایی برهم زدن موازنه قدرت را دارند در نظر میگیرد. از این رو حمایتهای مالی عربستان سعودی مانعی در جهت دموکراتیزه شدن کشورهایی است که از اهمیت استراتژیک برخوردارند.
آشکار است که نفع اصلی از این سیاست تنها شامل حال غربیها میشود. از این رو تنها کشوری که در خاوربزرگ بیشترین سود را برای ایالات متحده امریکا و غرب دارد عربستان سعودی است. بیدلیل نیست که عربستان سعودی از نظر مسائل حقوق بشری تحت فشار قرار نگیرد و آزادی عمل بیشتری را در متشنج کردن فضای پیرامونی خود داشته باشند. اما حمایت خارجی از آل سعود تا زمانی ادامه مییابد که این خاندان بیچون و چرا در راستای منافع غرب عمل نمایند و اگر یک آلترناتیو ظهور کند بیدرنگ حکومت آل سعود تغییر خواهد کرد. کارشناسان مسائل استراتژیک معتقدند که شاید عراق آلترناتیوی برای عربستان سعودی باشد و روی همین اصل ریاض از برپایی امنیت در عراق خشنود نیست. امنیت واقعی در عراق به منزله زنگ خطری برای خاندان سعودی است چرا که عراق دارای ذخایر غنی از نفت و گاز است و تاکنون بهرهبرداری موثری از آن به دلیل ناامنی و جنگهای پیدرپی صورت نگرفته است.عراق میتواند در راستای صدور نفت از عربستان سعودی پیشی بگیرد. ولی در حال حاضر به دلیل فرسوده بودن سیستمهای استخراج و عدم سرمایهگذاری در بخش انرژی و همچنین بالا بودن مصرف داخلی و ناامنی شدید امکاناتش کم شده است.
در پادشاهی عربستان سعودی یک الگو پیچیدهای از روابط اجتماعی حاکم است که بر اساس آن هر فرد به اجتماع سیاسی و پیچیده مرتبط است که کانون این اجتماع را قبیله تشکیل میدهد. گرچه در سالهای اخیر یکجانشینی و نوگرایی توسعه نیافته را برای خود را حفظ کردند ولی ارزشهای قبیلهگرایی نقش مهمی دارند؛ روی همین اصل قبیله نسبت به هویت فراقبیلهای قویتر عمل میکند. مردم عربستان یک تجربه تناقض آمیزی از گذار یک زندگی سنتی به زندگی مدرن را دارند که اکنون این دوران گذار را به رهبری محمد بن سلمان طی میکنند. برای بن سلمان پرداختن به هژمون منطقهای و به چالش کشیدن رقیب سنتی و قدیمی یعنی ایران گامی موثر در تثبیت پایههای حکومت آلسعود به شمار میآید؛ او به خوبی آگاه است که برای تحکیم بنیادهای حکومت عربستان و برتری منطقهای و اعتبار بخشیدن به هویت جمعی و ملی کشورش به چالش کشیدن تفکرات ژئوپلیتیکی ایران در محدوده هلال شیعی مهم است.
اشتیاق عربستان سعودی به اضمحلال تفکر ژئوپلیتیکی شیعه (هلال شیعی) را میتوان در حمایتهای مالی و معنوی به گروههای مشاهده کرد که درصدد برهم زدن نظم منطقهای هستند و هر چه منطقه پرآشوب باشد ساختار هویتی آنان نیز از ثبات بیشتری برخوردار میشود. از این رو چاههای نفت عربستان مخزنی بیانتها از دلارهای امریکایی را نصیب گروههای مخالف با سیاستهای شیعی ایران کرده است.
از سوی دیگر پژوهشگران معتقدند خطر هلال شیعی؛ هلالی که از جبلعامل آغاز شده و پس از درنوردیدن بین النهرین و سواحل خلیج فارس به ویژه مناطق نفتخیز شرق عربستان سعودی و فلات ایران تا قلب کوههای خراسان بزرگ ادامه مییابد که از سوی دستگاههای سیاسی و تبلیغاتی ایالات متحده امریکا تبلیغ میشوند، در حقیقت به منظور ایجاد هراس در بین حکومتهای منطقه و مردم سنیمذهب است. از این طریق، ایالات متحده امریکا قصد دارد عربستان سعودی و هم پیمانهایش را برای دفع این خطر موهوم بسیج کند. دکتر پیروز مجتهدزاده (استاد ژئوپلیتیک) معتقد است که هدف این توطئه آشکار یعنی بهکارگیری مفهوم هلال شیعی، عبارت است از: معرفی یک هلال ژئوپلیتیک که از ایران و به رهبری ایرانیان آغاز میشود، عراق و سوریه را دربرمیگیرد و به حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین پایان مییابد. این مجموعه تخیلی که توطئهگران شکل جغرافیایی آن را هلال مانند فرض و ترسیم کردهاند و به گفته ملک عبدا..، پادشاه اردن، بزرگترین منابع سوختی فسیلی جهان از تنگه هرمز تا دریای کاسپین را در اختیار دارد، میخواهد از راه گسترش عملیاتی مانند عملیات حماس و حزب ا..، بر جهان اسلام برتری گرفته، اسراییل را نابود کند. قرارگیری شیعیان در مناطق حساسی که بیشترین انرژی فسیلی و به ویژه نفت را دارا است و تقابل آنها با غربیها و جریانهای رادیکال اهل تسنن همچون وهابیها در عربستان سعودی سبب شده تا زمینههای ژئوپلیتیکی برای آفرینش مفاهیم جدید سیاسی توسط بازیگران درگیر در منطقه فراهم گردد. از سوی دیگر ایالات متحده با درک وضعیت خاص خاوربزرگ و نیاز شدید به انرژی نفت و کنترل بر این انرژی نیز و در دست گرفتن نبض اقتصادی کشورهای اروپایی، چین، ژاپن و هند، همواره میکوشد حضور خود را در منطقه به ویژه حوزه خلیج فارس حفظ کند. این امر سبب میشود ایالات متحده به دنبال راهکاری برای مشروعیت بخشی به حضور دایم خود در منطقه باشد. در نتیجه این کشور همواره در پی رصد زمینههای ژئوپلیتیکی بحران زا در منطقه و استفاده از آنها برای لزوم حضور خود است.
بنابراین، تقابل بین شیعیان و وهابیها و سایر گروههای سلفی که امروزه هدایت فکری- سیاسی بسیاری از اعراب را در دست گرفتهاند و نیز تقابل شیعیان با ایالات متحده امریکا و انقلابی بودن آنها و نیز استقرار شیعیان در مراکز و مناطق نفت خیز و هراس امریکا از این وضعیت، باعث شده تا اینبار دست به مفهومسازی در جهت کنترل تشیع از یک طرف و در واقع مشروعیت بخشیدن به حضور دایم خود از طرف دیگر بزند و به معرفی هلال شیعی و خطر اتحاد شیعیان در قالب این هلال برضدغربیها و سنیها بپردازد.
حال چنین تصوری هرچند تخیلی از واژه هلال شیعی توانسته تحولات فراوانی در ابعاد سیاسی و اجتماعی- اقتصادی برای منطقه به بار آورد و عربستان سعودی نیز از این گفتمان در جهت همسو کردن جهان سنت و قدرت نمایی و تثبیت خود به عنوان رهبر جهان اسلام در پی منفعت منطقهای و بینالمللی باشد.
با این تفاسیر عربستان سعودی به خوبی درک کرده است که برای بالا بردن وجه ملی و منطقهای خود علاوه بر داشتن ثروت طبیعی، سرمایههای ایدئولوژیک (همانند آنچه در ایران وجود دارد) نیز مهم هستند که میتواند وابستگیهای فکری مشترک با کوشش بر حفظ تمامی ارزشهای کسب شده در طول تاریخ چه در باب زبان یا فرهنگ و هنر هدایت نماید. از این منظر عربستان سعودی میتواند بحران هویتی که تهدیدش میکند را به سوی نظم قابل قبول مورد تایید کلیه اقوام مستقر در سرزمین نجد و حجاز هدایت کند. از این رو به چالش کشیدن تفکر ژئوپلیتیک شیعه در فضای هلال شیعی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی سعودیها است.
منبع: مرکز بینالمللی مطالعات صلح