مردم، قدرت و منافع (140)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل نهم
احیای یک اقتصاد پویا همراه با شغل و فرصت برای همگان
در هر فرآیندی که براساس آن درآمدهایی به وجود میآید، این درآمد میتواند از طریق شرکتهایی که قدرت انحصار و تک خریدار را اعمال میکند یا مثل کسان دیگری که دیگران را مورد استثمار قرار میدهند (همچنانکه در فصلهای پیشین شرح دادیم) یا آنهایی که علیه آسیبپذیری تبعیض قایل میشوند یا آنهایی که رنگینپوست هستند یا گروههای نژادی، نابرابریها خلق میشود. همچنین نابرابری در زمانی که اعضای هیاتمدیره شرکتها از مزیت کمبود در شرکت تحت حاکمشان برای پرداخت حقوقهای گزاف بهره میبرند و برای کارگران پرداخت کمی را باقی میگذارند یا برای سرمایهگذاری در شرکت سرمایه کمی را بر جای میگذارند، خلق میشود. برای جلوگیری از چنین اعمالی باید، قوانین حاکمیتی شرکتها اصلاحی شود، قوانین بهتر کاری به تصویب برسد، قوانین رقابتی و اعمال قدرت فرقگذاری تقویت شود – تمام اینها در ایجاد یک توزیع عادلانهتر درآمد گامهای راحتی (درکنار سیاست) هستند. همچنانکه گفتهایم، بازارها در خلأ وجود ندارند؛ آنها را باید از طریق قواعد، مقررات و سیاستها، ساخت. برخی از کشورها در ساختن آنها کارهای خوبی کردهاند که منجر به بازدهی بیشتر و برابری در درآمدهای بازار شده است. نابرابری نهتنها با قواعدی که بر درآمدهایی که افراد دریافت میکنند بلکه آنهایی هم که شرکتهایی را هم اداره میکنند که چگونه میتوانند در استثمار دخیل باشند ایجاد میشود. سیستم مالی ما برای افزایش نابرابری طراحی شده است: آنهایی که در قعر جامعه هستند زمانی که وام میگیرند باید بهره بالاتری را بپردازند اما وقتی که پولشان را در بانک میگذارند نرخ بهره کمتری را دریافت میکنند. «اصلاح» در سیستم مالی - از قبیل لغو محدودیتها بر نرخهای بهره شارژ شده - فقط اوضاع را بدتر کرده است. رقابتهای محدود شده فزایندهای که در این بخش باقی مانده به این سمت هدایت شده که چگونه بدون نگرانی بتوان بهرهکشی کرد. اصلاحات زیادی است که میتواند منجر به برابری بیشتر شود. برای مثال، سیاستهای دیگری که بتواند به آنهایی که در قعر جامعه هستند کمک کند تا حداقل دستمزد را افزایش دهند و یارانهها دستمزدی را فراهم سازد و یک اعتبار مالیات بر درآمد به دست آورند تا آنچه را که بخش خصوصی به سطح دستمزدی قابل زندگی پرداخت میکند، بالاتر ببرد.