ضرورت اشتغال در آرامش جامعه

۱۳۹۸/۱۱/۰۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۲۱۴۰

عماد آبشناس| اسپوتنیک|

 در همه جای دنیا توجه خاص و ویژه‌ای به مساله بیکاری می‌شود چون طبق همه اصول سیاسی- اجتماعی این افراد جامعه مستعد برای شورش و به هم ریختن جامعه به حساب می‌آیند.

طبق عرف سیاسی- اجتماعی معمولا آنهایی حاضر هستند به خیابان‌ها بیایند و دست به شورش بزنند که هیچ چیزی برای از دست دادن نداشته باشند از بیکاران گرفته تا جوانانی که هیچ آینده‌ای را برای خود متصور نیستند تا افرادی که مورد تعرض مظالم حاکمان شده‌اند یا احساس می‌کنند که حقوقشان پایمال شده.

در برخی از موارد هم روشنفکران عصبانی از سیستم حکومتی و ساختار آن وقتی با درب‌های بسته اصلاح سیستم حکومتی مواجه می‌شوند به خیابان‌ها می‌آیند.

اما در کل اگر همه آحاد جامعه مشغول به کار باشند و در آمدی مکفی برای زندگی خود داشته باشند اکثر افراد ترجیح می‌دهند به کار خود بچسبند و به دلیل واهمه از دست دادن کار حاضر نخواهند بود به خیابان‌ها بیایند و از سر کار غیبت کنند. در واقع این هم پاسخ سوالی است که بعضی وقت‌ها برخی سوال می‌کنند که چرا در تعدادی کشورها اصلا شورشی مشاهده نمی‌کنیم، چون شغل و درآمد مکفی برای همه فراهم است.

این اصول به همه جای جهان تسری دارد اما برای به خیابان کشیدن ناراضیان از هر فرقه که می‌خواهند باشند نیاز به نوعی فضاسازی رسانه‌ای و روانی دارد که امروزه مشاهده می‌کنیم ایالات متحده به خوبی توانسته از آن بهره ببرد. بسیاری شاید هنوز متوجه نیستند که راه انداختن رسانه‌های گروهی مانند واتس اپ یا فیس بوک یا تلگرام یا اینستاگرام یا توییتر و یا... چه قدر هزینه دارد و نگهداری و پشتیبانی آن چه قدر.

کافی است مقداری فکر کنید تا متوجه شوید چرا کشورهای غربی حاضر هستند چنین هزینه‌های میلیاردی را انجام دهند و این رسانه‌های اجتماعی را سر پا نگه دارند. آیا می‌توان باور کرد که اینها فقط از راه تبلیغات هزینه‌های خود را تامین می‌کنند؟

تشکل‌های امنیتی امریکایی حتی برای اینکه مردم خیلی جو گیر شوند حاضر هستند به صورت صوری میلیاردها دلار پول در اختیار برخی افراد مورد اعتماد خود قرار دهند و بعد بگویند اینها از راه این رسانه‌ها نه فقط پول در می‌آورند و هزینه‌هایشان تامین می‌شود بلکه حتی میلیاردر هم شده‌اند. آنها حتی می‌آیند و تشکیلاتی موسوم به سمن (سازمان‌های مردم نهاد) تشکیل می‌دهند و با حمایت‌های میلیاردی آنها را جلو می‌اندازند تا اهدافشان را محقق کنند.

حدود چهارماه پیش بود که امریکایی‌ها با استفاده از همین رسانه‌های اجتماعی اوضاع دو کشور عراق و لبنان را به هم ریختند و کاری کردند مردم به خیابان بیایند و بر علیه دولت‌های خود شورش کنند.چرا؟

چون طرفداران امریکا و متحدینش در انتخابات دمکراتیک در هر دو کشور شکست خوردند امریکایی‌ها چنین توطئه‌ای را برای هر دو کشور چیدند و مشاهده می‌کنیم پس از حدود چهار ماه هر دو کشور امروزه بدون نخست‌وزیر و دولت هستند.

همین ماجرا منجر شده در کشوری مانند لبنان بیکاری از بیست درصد به پنجاه درصد رسیده، ارزش پول ملی ظرف کمتر از سه ماه 40 درصد سقوط کرده و کشور وارد هرج و مرج شده چون جناح‌های سیاسی نمی‌توانند برای تشکیل یک دولت توافق کنند.

از طرف دیگر با توجه به شرایط به وجود آمده در منطقه پس از ترور شهید سپهبد سلیمانی به سمت و سویی پیش رفته که هیچ کس دیگر به فکر حل مشکل عراق یا لبنان نیست و همه دلواپس آن هستند که چه اتفاقات بزرگ‌تری ممکن است در منطقه پیش‌آید.

یعنی عملا هم لبنان و هم عراق امروزه با شرایط بن بست سیاسی مواجه شده‌اند و اعتراضات مردمی که سه ماه پیش شروع شده بود نه فقط مشکلات آنها را حل نکرده بلکه هم بیکاری افزایش یافته و هم مشکلات اقتصادی.

عموما هم نارضایتی عمومی از تحرکات خیابانی افزایش یافته چون آنهایی که هیچ مشکلی نداشتند امروزه با مشکل نبودکسب و کار و تردد و عدم ثبات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مواجه هستند و در حالی که حدود سه ماه پیش شاید کنار تظاهر‌کنندگان بودند امروزه در مقابل آنها قرار دارند و حال زمینه برای گروه‌های سیاسی فراهم‌تر است تا خواسته خود را تحمیل کنند و از این پس با اعتراض‌کنندگان برخورد‌های قهریه داشته باشند و به جای اینکه آنها را به عنوان اعتراض‌کننده معرفی کنند آنها را آشوبگر معرفی می‌کنند.

کما اینکه مشاهده می‌کنیم در حالی که مثلا نیروهای انتظامی لبنان قبلا دستور برخورد با معترضان را نداشتند امروزه دستور برخورد پیدا کرده‌اند و از سوی دیگر برخی نفوذی‌ها هم در میان تظاهرات‌کنندگان رخنه کرده‌اند که به اماکن دولتی و نیروی انتظامی حمله می‌کنند تا این نیروها را وادار به واکنش مسلح کنند.

به هر صورت می‌توان گفت دشمنان می‌توانند به راحتی از میان بیکاران هر چه قدر نیاز داشته باشند نیرو اجیر کنند تا در کشورها شورش کنند و اگر بخواهیم جلوی بسیاری از شورش‌ها را بگیریم اولین مشکل حل مساله بیکاری و درآمد مکفی مردم و جوانان است، فقط ایجاد اشتغال مهم نیست بلکه مکفی بودن در آمد به همان نسبت مهم است.

در واقع اگر مردم شغل و درآمد مکفی داشته باشند حتی اگر بیگانگان هم تلاش کنند فضای شورش فراهم نمی‌باشد و برعکس هم صحیح است.