در کش و قوس اقتصاد گردشگری
علی اکبر محمودی|
کارشناس اقتصادی|
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید اولین برنامه دولت اصلاح سیاست خارجی و تلاش برای خارج کردن کشور از لبه پرتگاه جنگ بود و در همین راستا دولت توانست کشور را از بند هفت سازمان ملل خارج نماید و با هوشیاری هر چه تمام برجام را به تصویب رسانده و در نهایت کشور را از خطر جنگ نجات دهد. سرانجام پرونده هستهای ایران پس از 13 سال مذاکره در حالی به اتمام رسید که جامعه بینالمللی برنامه هستهای ایران را به رسمیت شناخت و تحریمهای چندوجهی نیز علیه تهران لغو شد که البته طرف مقابل هم با ابزارهای شفافیتساز از صلح آمیز بودن این برنامه مطمئن میشد. پس از برجام، قراردادهای نفتی با شرکتهای خارجی و همچنین قراردادهایی برای نوسازی ناوگانهای هوایی بسته شد و به دنبال آن حجم عظیمی از سرمایهگذاری خارجی وارد کشور شد که البته با توجه به اینکه زیرساختهای لازم و بانکهای اطلاعاتی مناسب فراهم نبود در عمل نتوانستیم سرمایهها و فرصتهای به دست آمده را در مسیر توسعه به کار بگیریم. برجام دارای مزایایی مانند رونق گردشگری، رسیدن ایران به فروش روزانه 5.2 میلیون بشکه نفت در روز، آزاد شدن قسمتی از پولهای بلوکه شده در خارج از کشور، خروج کشتیرانی از تحریمها و... داشت.
از سویی دیگر برجام علاوه بر مخالفین خارجی مانند نخستوزیر اسراییل و حاکمان کشورهای عربی در منطقه که تمام تلاش خود را بهکار میبردند تا برجام به سرانجام نرسد در داخل کشور نیز مخالفینی داشت که با روی کار آمدن دولت ترامپ در امریکا ورق برگشت و مسیر اجرای برجام با فراز و نشیبهایی مواجه شد. امریکا به تعهدات خود جامه عمل نپوشاند و نهایتا دولت ترامپ پس از یک سال کش و قوس از این توافق بینالمللی خارج شد.
دولت حسن روحانی میراثدار خرابیها و ناکارآمدیهای دولتهای قبل بوده است و عملکردش در حوزه سیاست خارجی به گونهای است که دشمنان این مرز و بوک مهر تایید به کارنامه تیم دیپلماسی کشور میزنند و از حضور تیم ایرانی در مجامع بینالمللی هراس دارند تا جایی که اقدام به عدم صدور ویزا برای وزیر امورخارجه ایران برای نشست در مجمع سازمان ملل میکنند و بریان هوک مشاور سیاستگذاری وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا شخصا با شرکتهایی که با ایران تجارت میکنند جلسه میگذارد و آنها را از مبادلات تجاری با ایران منع کرده و تهدید میکند که اگر کشوری با ایران تجارت کند در لیست سیاه امریکا قرار میگیرد و حسابهای آنها در امریکا مسدود خواهد شد. تهدید شرکتهایی که با ایران تجارت دارند در این سطح بیسابقه بوده است و در نهایت باید گفت دولت امریکا برای تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران از هیچ عملی دریغ نکرده است. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ چگونه باید از زیر فشارهای امریکا جان سالم به در برد؟ طبیعتا باید تلاش کرد مدیران کارآمد روی کار بیایند. مدیرانی که دغدغه پیشرفت و رشد وطن را داشته باشند و به دور از تفکرات حزبی و جناحی، به دولت کمک کنند تا با وجود مشکلات به وجود آمده امور را پیش ببرد و از افزایش نارضایتیهای عمومی جلوگیری کند. اولین قدم این است که مدیرانی روی کار بیایند که به معنای واقعی به اقتصاد مقاومتی ایمان داشته باشند و آن را سرلوحه کار خود قرار دهند. مدیران باید طمعورزیهای شخصی را کنار گذاشته و به دنبال کاهش هزینهها باشند برای مثال اگر هر بنگاه 31 درصد به کاهش هزینههای خود فکر کند و این مهم عملیاتی شود میتواند کمک موثری به بدنه اقتصاد کشور کند. همانگونه که برخی از مسوولان اشاره میکنند قریب به 60 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی در کشور وجود دارد و اگر بخواهیم در این شرایط حساس کشور اقتصاد مقاومتی نمود عملیتر پیدا کند باید سازمانها و نهادهایی که تاکنون معاف از پرداخت مالیات بودند پیش قدم شوند. فرار مالیاتی باید به حداقل برسد چرا که ما همه سوار یک کشتی هستیم و اگر قرار باشد این کشتی سوراخ شود چپ و راست متضرر میشوند. این روزها فضای کشور ملتهب و نگاهها غیر منصفانه شده است ایران گام 2 کاهش تعهدات برجامی را برداشته است و امریکا شرکتهای فولادی و پتروشیمی را نیز به لیست تحریمهای خود اضافه کرده است. به دنبال ترور سپهبد حاج قاسم سلیمانی که موجب اندوه ملتهای آزاده جهان شد، بستر مقاومت در کشور نیز نیرومندتر شده است. خطای انسانی صورت گرفته در پدافند هوایی ایران موجب جان باختن تعدادی از هم وطنانمان شده است. خطایی که دیر یا زود صنعت گردشگری کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این خطای انسانی منجر به کاهش پرواز هواپیماهای بینالمللی از آسمان ایران، کاهش درآمد سیستم هوانوردی کشور و کاهش تورهای گردشگری از مبدا اروپا به ایران شد. همواره گردشگری به عنوان جایگزینی مناسب برای نفت و صنایع دیگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نباید در این شرایط حساس به واسطه اشتباهات انسانی یک صنعت ارزآور برای کشور را محدود کنیم. حقیقت این است که تورهای کنسل شده از مبدا اروپا خبر خوبی برای صنعت گردشگری نیست و به نظر میرسد پیش از هرگونه اقدام و اظهارنظری از سوی مسوولان باید در جهت رونق دوباره گردشگری تبلیغات و بسترسازیهای مناسب کرد نه اینکه هیزم در این آتش نفاق انداخت.