مردم، قدرت و منافع (160)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل یازدهم
افسانهها بر شکست ما نقاب میزنند
یک جامعه افسانه، داستان و روایتهایی را خلق میکند که ارزش و شکل فرهنگ آن را بهویژه جوانیشان را بازتاب میدهد. افسانهها در بهترین حالت میتوانند ارزشهای مشترک و انگیزهها را تقویت کنند.
افسانههای ما پر از فردگراییهای ناهموار، مردان خودساخته، کارفرمایان به عنوان خالقان حرفه و رویای امریکایی است. افسانه رویای امریکایی در تقویت این ایده که امریکا سرزمین فرصتها است، مهم است. رویای امریکایی به دنبال آن است که ما را از دیگر کشورها، از «اروپای کهنه»، از کشورهایی که بسیاری از امریکاییها از مدتها قبل در جستوجوی فرصت به اینجا آمدند، متمایز سازد.
امریکایی فقیر و سختکوشی که موفق شده یک الگوی ملی است. ما به خودمان میگوییم که هر کسی که سخت کار کند میتواند آن را بسازد. و با اینحال، همچنانکه ما در این کتاب دیدیم، آمارهایی که غلبه دارند چیز دیگری را نشان میدهند. بسیاری از افرادی که سخت کار میکنند نمیتوانند آن رویا را بسازند و بسیاری از افرادی که آن را ساختهاند نه از کار سخت بلکه از طریق کارهای تجاری مشکوک و با داشتن اولیای موفق بوده است .
ما آنچنان به افسانهسازیهای خود تصویری عشق میورزیم که آن را بسیار واقعی میدانیم حتی با آنکه حقایق چیز دیگری را فریاد میکشند. مثلا، بسیاری معتقدند که فرصت یک کیفیت تغییرناپذیر کشور است حتی با آنکه آمارها خلاف آن را به ما میگویند. طنز ماجرا این است آنچه از ما به افسانهشناسی خود تصویری ما چسبیده است ما را به سیاستهایی رهنمون میسازد که فیالواقع بیان ارزشهای ما را تضعیف میسازد - حتی بعید به نظر میرساند که رویای امریکایی به واقعیت تبدیل شود. اگر هر کسی به سادگی با زور کار سخت میتواند خودشان را با مهارت خودشان به بالا بکشند در این صورت ما به برنامههای کمکی مالی برای فقرا نیاز نداریم - آنها به هر صورت حرفهای را دست و پا میکنند و از طریق دانشگاه به شغلی میرسند - و ما واقعا به برنامههای عملیاتی مثبت برای هم سطح کردن میدان بازی برای آنهایی که با میراث تبعیض نژادی مواجه میشوند، نیاز نداریم - آنها با استحکام و عزم بر آن غلبه میکنند.
با اینحال ما آمارها را میبینیم که حتی با همیاریهای محدود و مجازی که برای آنها فراهم میآوریم، آنهایی که از خانوادههای فقیر و گروههای نژادی دیگر هستند به راحتی این فرصتها را نمیتوانند بسازند.
عجیبتر آنکه علیه آنها غلبه شده است آنقدر که یک نفر مجبور است بر رویای امریکایی برچسب داستان بزند. حال اگر کسی از طبقه درآمدی متوسط به بالای سفید پوست در یک لحظه صادقانه به این رویای امریکایی رسیده باشد، بهتر است این شک را به خود راه دهیم که اگر آنها این کار را توانستهاند انجام دهند به احتمال در جای دیگری به دنیا آمدهاند.