سرمایهگذاری برای گازرسانی باید صرف توسعه نیروگاههای برق میشد
پیام باقری
نایبرییس هیاتمدیره سندیکای برق ایران
در حال حاضر بهطور متوسط بازدهی نیروگاههای برق کشور حدود 39 درصد است که این میزان در قیاس با متوسط بازدهی نیروگاههای دنیا، فاصله زیادی ندارد. در حال حاضر متوسط بازدهی نیروگاههای برق دنیا حدود 42 درصد است. استفاده از تکنولوژیهای جدید، دستاوردهای مثبتی به همراه خواهد داشت که از جمله آن؛ افزایش بازدهی و بهرهوری بیشتر نیروگاهها است. علاوه بر این به کاهش آلودگی زیستمحیطی و همچنین عواید اقتصادی کلان برای کشور منجر خواهد شد. در همین راستا در عمده برنامههای توسعه اقتصادی کشور از جمله در برنامه ششم توسعه، موضوع افزایش راندمان نیروگاهها مطرح شد اما متاسفانه این موضوع آنطور که در برنامهها دیده شده بود، اتفاق نیفتاد. مهمترین دلیل عدم پیشبرد این اهداف در قالب برنامههای توسعه اقتصادی برای افزایش راندمان نیروگاهها، مساله سرمایه است. افزایش راندمان نیروگاهها چه در قالب تبدیل نیروگاههای حرارتی به سیکل ترکیبی و چه سایر اقدامات، نیاز به سرمایهگذاری قابل ملاحظه است در حالی که امروز در اقتصاد کشور با کمبود ملموس منابع مواجه هستیم.
براساس تکالیف دیده شده در برنامههای توسعهای، وزارت نیرو باید سالانه 5 هزار مگاوات به ظرفیت نیروگاههای کشور اضافه کند این در حالی است که طی سالهای اخیر بهطور متوسط سالانه تنها حدود 2 هزار مگاوات به ظرفیت نیروگاهها اضافه شده است. تحقق اهداف در این حوزه نیاز به سرمایهگذاری کلان دارد که در حال حاضر چنین سرمایهای وجود ندارد. براساس برآوردهای صورت گرفته، ما برای افزایش ظرفیت نیروگاهها طبق اهداف دیده شده در برنامه، سالانه به حدود 5 میلیارد دلار سرمایه نیاز داریم که این اعداد باتوجه به وضعیت بودجه کشور و تاثیر تحریمها بر درآمدزایی کشور، در حال حاضر قابل تحقق نیست.
در همین خصوص طی روزهای اخیر هشدارهای مختلفی در مورد خاموشیها به واسطه افزایش مصرف گاز داده شد که با رشد مصرف گاز، نهایتا شاهد خاموشیها در حوزه برق هم بودیم. این خاموشی اخیر ناشی از عدم تامین گاز مورد نیاز نیروگاهها بود که به تبع آن نیروگاهها مجبور به استفاده از سوخت جایگزین شدند. این سوخت جایگزین هم منجر به ایجاد آلودگی هوا شده و هم در فعالیت نیروگاهها محدودیتهایی ایجاد میکند. اینکه گفته شده بخشی از خاموشیها ناشی از پایین بودن راندمان نیروگاههای برق است یک بُعد ماجرا است و بُعد دیگر آن است که همچنان در کشور اصرار دارند تامین سیستم گرمایشی کشور در فصول سرد سال از طریق گاز و گازرسانی انجام شود.
امروز زیرساختهای تامین برق کشور به دورترین نقاط شهری و روستایی هم رسیده و میتوان به جای گاز، در دوره پیک سرما از برق برای تامین گرما استفاده کرد. متاسفانه با عدم استفاده از این سیاست شاهد هستیم که وقتی مصرف گاز افزایش مییابد، اولین بخشی که در تامین گاز مورد نیازش محدود میشود نیروگاهها و صنایع هستند در حالی که اصل و ریشه این ماجرا به عدم توجه و برنامهریزی صحیح در حوزه انرژی بازمیگردد. هزینهای که طی سالها برای گازرسانی به نقاط مختلف کشور صورت گرفته میتوانست صرف سرمایهگذاری در حوزه برق شود و برای احداث نیروگاههای جدید هزینه شود. قطعا تامین گرمایش از طریق برق هم آلودگی و تبعات زیست محیطی ندارد، هم ایمنتر از گاز است و هم به لحاظ اقتصادی برای کشور به صرفه است. اما آنچه که امروز به دلیل برنامهریزی صحیح در حوزه انرژی شاهد آن هستیم این است که هم گاز مصرف میکنیم و هم برق اما باز هم در زمان پیک مصرف با کمبود تامین انرژی مواجه هستیم. این روند صرفا به هدررفت منابع کشور منجر شده است.