جنگ سیاسی قدرتها بر سر نفت
محمود خاقانی|
کارشناس انرژی|
امروز سوالات متعددی پیرامون چرایی نتیجه اجلاس اخیر اوپک وجود دارد. در این خصوص معتقدم باید به روند یکسری سیاستها از سالهای قبل تاکنون توجه داشت. آقای ترامپ در پیگیری سیاستهای دیپلماسی انرژی خود، دنبالهرو سیاست آقای اوباما بوده است؛ اوباما به دنبال آن بود که نقش عربستان به عنوان اهرم تاثیرگذار بر بازار نفت را از این کشور گرفته و این نقش را برای امریکا در بازار جهانی نفت بازتعریف کند. ایالات متحده در سالهای اخیر توانست از طریق شرکت شیل، خود را به عنوان یکی از صادرکنندگان نفت در بازار جهانی معرفی کند. از سویی در سال 2017 یک شبهه کودتایی توسط امریکا در عربستان رخ داد که به تبع آن بن سلمان به قدرت رسید؛ در همان سال بود که ترامپ اعلام کرد که امریکا به دنبال برنامهای برای تسلط بر بازار انرژی جهان است که همین مساله برخی از مصرفکنندگان بزرگ انرژی جهان از جمله هند و چین را نگران کرد. به دنبال همین مساله چین در مارس 2018 بورس نفت شانگهای را راهاندازی کرد که در آنجا نفت را با یوان معامله کند. در عین حال از آن زمان چین تلاش کرد تا ظرفیت پالایشگاهی خود را افزایش دهد. این تصمیم بدان جهت بود که اگر روزی امریکا مدیریت بازار جهانی نفت را در دست گرفت، چین با عرضه فرآوردههای نفتی بتواند نقشی در ایجاد تعادل در بازار ایفا کرده و بر قیمتها در حوزه فرآوردههای نفتی اثر بگذارد. اما در این میان، جهان با یک رخداد تازه یعنی شیوع ویروس کرونا مواجه شد. کرونا همان برنامهای بود که چین برای کاهش قیمت نفت خام و کاهش تقاضا، آن را مدنظر داشت. در واقع کرونا این امکان را برای چین فراهم کرد که تاثیر تولید فرآوردههای نفتی را به مرحله آزمایش بگذارد بهطوریکه اگر تقاضا برای فرآوردههای نفتی کاهش یابد، قیمت و تقاضا برای نفت خام نیز کاهش پیدا میکند. اما این سوال مطرح است که چرا روسیه حاضر به همراهی با اوپک برای کاهش عرضه نفت نشد و این سیاست موجب شد تا قیمت نفت سقوط کند. پیش از این حدود 90 درصد اعضای اوپک برای کاهش بیشتر عرضه نفت به بازار موافقت کرده بودند اما یکباره روسیه با این تصمیم مخالفت کرد. در مقطعی پس از آنکه امریکا و اروپا اقدام به تحریم اقتصادی روسیه کردند، پوتین با مردم کشورش به صورت شفاف صحبت کرد و به آنها اعلام کرد که باید اقتصاد روسیه را تابآور کنیم. در همین راستا دولت روسیه اقدام به کاهش بسیاری از هزینههای خود کرد و مردم را نیز برای پیش بردن رویکرد خود و همراهی با دولت متقاعد ساخت. در حال حاضر براساس همین سیاست پوتین معتقد است اقتصاد کشورش قیمتهای پایین نفت را تحمل خواهد کرد، چه بسا به دنبال آن است که در این برهه میزان تحملپذیری اقتصاد روسیه را به مرحله آزمایش گذاشته است.
اما قیمتهای کنونی نفت به نفع امریکا هم هست؛ امروز قیمت پایین نفت منجر به آن خواهد شد که مردم امریکا با هزینه کمتری بنزین بزنند و این به نفع ترامپ در آستانه انتخابات است. در عین حال برخی عنوان میکنند که کاهش قیمت نفت به دلیل قیمت تمام شده بالای تولید نفت در شیل امریکا، برای این کشور مقرون به صرفه نبوده و زیانبار خواهد بود. در حالی که معتقدم این نگاه نیاز به اصلاح دارد؛ حدود دو سال قبل بود که یک گزارش نفتی در امریکا مطلبی منتشر شد مبنی بر اینکه تولید نفت حتی با قیمت 12 دلار نیز برای این شرکت مقرون به صرفه خواهد بود زیرا با رشد تکنولوژی، هزینه تمام شده تولید شل کاهش قابل ملاحظهای یافته است. پس قیمتهای فعلی نفت همچنان امریکا را در بازار فروش این محصول حفظ خواهد کرد.
اما بهطور کلی امروز دنیا با شرایط ویژهای روبرو است و باید دید اقتصاد ایران از این محل تا چه اندازه آسیب خواهد دید. در سال 2008 که اقتصاد جهان با بحران اعتباری و ورشکستگی بانکها روبرو شد، اقتصاد ایران به دلی ل تحریمهای بانکی که با آن روبرو بود، تاحدودی از ورشکستگی بانکها و فروپاشی اقتصادی مصون ماند. حالا در این شرایط بازار جهانی نفت، آقای زنگنه عنوان میکند که اجلاس اخیر اوپک یکی از بدترین اجلاسهای این سازمان بود. اما این سوال مطرح است که مگر ایران چقدر نفت میفروشد؟ معتقدم که این شرایط چندان برای ایران فرق ندارد زیرا در حال حاضر ایران در بازار نفت نقشی کلیدی ندارد، کمااینکه امروز حتی اوپک هم نقشی کلیدی در بازار نفت ندارد.
معتقدم در شرایط بد اقتصادی کنونی که کرونا نیز بر مشکلات آن افزوده، زمان آن رسیده که یک برنامهریزی جامع انرژی در کشور صورت گیرد. در این راستا دولت نیز باید بهطور شفاف با مردم صحبت کند و با بیان مشکلات، اعلام کند که کشور دیگر نمیتواند روی نفت حساب کند. از حدود سال 2011، برخی کارشناسان انرژی از جمله بنده، پیشبینی نفت زیر 30 دلار را کرده بودیم زیرا روند پیشرفت تکنولوژی در صنعت نفت و انرژیهای تجدیدپذیر را میدیدیم و برهمین اساس از مسوولان میخواستیم تا سهم نفت در بودجههای سالانه را کاهش داده و وابستگی اقتصاد به نفت را کمتر کنند. موضوعی که متاسفانه به آن توجه نشد و حالا کشور برای سال آینده با بودجهای روبروست که تحقق درآمدهای نفتی آن به ابهام همراه خواهد بود.