بیوتروریسم علیه چین؛ از توطئه تا سلطه
مریم وریج کاظمی| پژوهشگر ژئوپلتیک|
امروزه چین رقیب سرسختی در موضوعات اقتصادی و صنعتی- نظامی در حوزههای منطقهای و بینالمللی برای غرب و به خصوص ایالات متحده امریکاست. در طی سالهای گذشته یکه تازیهای چین در خیابانهای وال استریت امریکا به خیزش میلیونی تودههای از مردم ختم شد که در خیابانها خواستار رفع نابرابریهای اقتصادی که نظام سرمایه داری و مشخصا «فدرال رزرو» برای آنها در نظر گرفته بود، شدند. از سوی دیگرحضور شرکتها و محصولات چینی در سراسر جهان، خریداری و اجاره بنادر مهم و استراتژیک در دریای مدیترانه و دیگر نقاط و همچنین بانکها در ایالات متحده و زمینهای زراعی با کشت محصولات استراتژیک در اروپا و امریکای جنوبی، نگرانیهای متعددی را برای غرب به خصوص کمپانیهای صنعتی به وجود آورده است. از سوی دیگر پیمانهای نظامی -امنیتی که تحت عنوان پیمان شانگهای به رهبری چین و روسیه و عضویت اغلب کشورهای آسیایی نظیر هند، پاکستان، قزاقستان و ناظرین مثل ایران و بلاروس؛ در ادامه اقدامات و تصمیماتی صورت میگیرد تا هژمون جهانی کمپانیهای غربی (که مسوول بسیاری از فجایع در کشورهای در حال توسعه هستند) به رهبری ایالات متحده را در هم شکند. آنچه که مشخص است چین نسبت به دیگر کشورهای توسعه یافته از نقش آفرینی برتری برای ایجاد فضای متحول جهانی به نفع ملل در حال توسعه برخوردار است. جمعیت و فضای جغرافیایی و پشتوانه هویتی منحصر به فرد ظهور رقیب جدیدی در سطح بینالملل را برای غربیها نوید میدهد که سعی در به چالش کشیدن سیاستهای کمپانیهای غربی در کشورهای به اصطلاح در حال توسعه دارد. از سوی دیگر چین به همراه برزیل، روسیه، هند و افریقای جنوبی (بریکس) از جمله کشورهای توسعه یافته در قرن حاضرند که هم پایی قدرتهای صنعتی غرب در حال پویش اقتصادی و توسعه در فناوریها و تجارت هستند. آنها در تلاش برای اتخاذ سیاستهای پولی منحصر به خوداند تا از تسلط صندوق بینالمللی پول که مستقیما زیرنظر ایالات متحده امریکا اداره میشود خارج شوند. بحث کنار گذاشتن دلار امریکا در تمام معاملات نفتی در این راستا در حال شکلگیری است.این مسالهای است که از نظر دولت امریکا هرگز نباید اتفاق بیفتد. تمامی این موضوعات باعث میشود تا کمپانیهای امریکایی-غربی درصدد مهار چین برآیند. از آنجایی که تجربه نبرد و مانورهای سیاسی-اقتصادی در چین نتایج معکوس داشته و چینیها را سرسخت از قبل کرده، همچنین هزینههای بسیاری را بر غربیها تحمیل نمود، بیوتروریسم و حملات پزشکی و بهطور ویژه سلاح بیولوژیکی کماکان ابزار مناسبی برای به زانو درآوردن چین و سایر رقبایست که بخواهند خارج از چارچوب سیاستهای همکاری با کمپانیهای غربی عمل نماید. سلاح بیولوژیک شامل هر نوع میکروارگانیسم (مانند باکتریها، ویروسها یا قارچ ها) یا سموم (ترکیبات سمی تولید شده توسط میکروارگانیسم ها) موجود در طبیعت است که میتواند برای کشتن یا آسیب رساندن به افراد استفاده شود. از این رو بیوتروریسم میتواند از یک فریب ساده تا استفاده واقعی از این سلاح بیولوژیکی، کشورها را تا مرزفروپاشی به پیش برد. سلاح بیولوژیک ممکن است برای یک فرد تا ناتوانی یا مرگ هزاران نفر استفاده شود و اگر محیط را آلوده کند یک تهدید طولانی مدت را برای جمعیت ایجاد میکند. البته استفاده از سلاح بیولوژیکی مفهوم جدیدی نیست و تاریخ پر از نمونههای استفاده از آنهاست که به دوران باستان باز میگردد. کمانداران سکایی در 400قبل از میلاد مسیح با فروبردن نیزههای خود بر روی اجساد تجزیه شده یا خونهای مخلوط با آلودگیهای محیطی، سلاح خود را سمی میکردند. در تاریخ ایران، یونان و روم از 300سال قبل از میلاد مسیح نقل شده که از حیوانات مرده برای آلوده کردن چاهها و منابع آبی دشمنان استفاده میشد. در نبرد یوریمدون در سال 190 پیش از میلاد، هانیبال با پرتاب کوزههای سفالی پر از مارهای سمی به کشتیهای دشمن، پیروزی دریایی را بر پادشاه یونان اومنس دوم پرگامون به دست آورد. یا همه گیر شدن طاعون، سل و وبا در قرنهای گذشته در این راستا قابل ارزیابی است. همانطور که مشخص است استفاده از سلاحهای بیولوژیک به عنوان یک نبرد نامرئی که درجه پیروزی آن بسیار بالا بود در نظر گرفته میشد. کمااینکه برخی از گروههای تروریستی به خصوص در خاورمیانه برای به چالش کشیدن رقبا و دشمنان از آن استفاده میکنند؛ و هم اینک چین ظرف چند سال اخیر مواجه با جنگ بیولوژیکی با سلاحهای به نام سارس، انواع آنفلوآنزا، زیکا، کروناویروس و بیماریهای دیگر که در آینده ظهور خواهند کرد، علیه خود بوده است. بیشک همان چین که از نظر غربیها به نقض حقوق بشر مشهور است، توانست در یک دوره چهل ساله بیش از 800 میلیون نفر جمعیتش را از فقر خارج کند و سرانه تولید ناخالص داخلی از 89 دلار در سال 1960 را به حدود 10، 000 دلار امروز افزایش دهد. چین که روزگاری در آن بچههای روستایی برای گرم نگه داشتن خانههایشان ناچار بودند زبالهها را بسوزانند، همان چینی است که امید به زندگی از 43.7 سال در سال 1960 به نزدیک به 80 سال امروز افزایش داد. از سوی دیگر چین قصد دارد طی سالیان اخیر در زمینه فناوری اطلاعات، هوافضا، کشتیهای پیشرفته اقیانوس پیما، اتومبیلهای برقی، دستگاههای فوق پیشرفته پزشکی و سایر اقلام صنعتی از رباتها استفاده کند. این نکته بسیار مهم در جهش تکنولوژی جهانی و تغییر سبک زندگی انسانها محسوب میشود که کاهش اقتدارگرایی کمپانیهای غربی را که کنترل فناوری و تکنولوژی و اطلاعات علمی تحت سیطره خود دارند، در پی خواهد داشت. چین در دهههای اخیر به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی جهانی ظاهر شده است. این کشور نه تنها دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگترین صادرکننده بخش صنعت و تجارت است، بلکه به عنوان سرمایهگذار در زیرساختها و توسعه بخش اقتصادی در خارج چین به خصوص کشورهای غربی فعالیت میکند. نکته جالب در مورد بخش فرهنگی-هویتی چین این است که برخلاف غربیها که تمایل دارند دولتها و تاریخها را از هم جدا کنند، چینیها به تلفیق تاریخ هزاران ساله با دولتهای معاصر خود افتخار کرده و چه بسا یک چینی ضد کمونیست تولد مائو را جشن میگیرد.
با این تفاسیر چین با خیزش مجدد خود به سوی قدرت جهانی، داستان «وقتی غولهای آسیایی به حرکت درآیند زمین به لرزه خواهد افتاد» را به واقعیت نزدیک کرد. از این روست که استفاده از هر ابزاری که بتوانند به انفعال اقتصادی-تجاری این کشور بینجامد و ترس و وحشت جهانی را نسبت به این کشور برانگیزد و تبعات منفی را برای تمامیت آن کشور به همراه آورد، خواهد توانست کمپانیهای صنعتی غربی را از خطر فروپاشی نجات دهد و استفاده از بیوتروریسم و سلاحهای بیولوژیکی در این راستا قابل بررسی است.
منبع: مرکز بینالمللی مطالعات صلح