اعتراض مصدق به سفر یک مقام انگلیسی به بحرین

۱۳۹۹/۰۱/۲۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۶۱۸۵
اعتراض مصدق به سفر یک مقام انگلیسی به بحرین

برخی به نوشته‌ای از ملک‌الشعرای بهار استناد می‌کنند و جدایی بحرین از ایران را به مصدق ربط می‌دهند. نوشته‌ای که در آن بهار، به درخواست وزیر وقت امور خارجه ایران در سال 1900 میلادی برای حضور نظامی انگلیس در بحرین اشاره کرده است. این در حالی است که مصدق در آن زمان نه‌تنها وزیر خارجه نبوده، بلکه جوانی 18 ساله بوده است.  سابقه تاریخی آغاز روند جدایی بحرین از ایران به سال 1160 شمسی برمی‌گردد که این جزیره ایرانی توسط آل‌خلیفه اشغال شد. در سال ۱۲۷۰ و در زمان قاجار، بحرین تحت سلطه بریتانیا قرار گرفت و اگرچه در طول این سال‌ها بحرین در عمل از حاکمیت ایران خارج شده‌ بود، اما ایران هیچگاه پیش از آن حاضر نشده بود اشغال بحرین را به رسمیت بشناسد.  به هر روی، فروردین ۱۳۴۹ با توافق دولت ایران و بریتانیا، نظرسنجی استقلال بحرین به جای همه‌پرسی، توسط نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در بحرین برگزار شد. گزارش نماینده که در آن ادعا شده ‌بود قریب به اتفاق مردم بحرین خواستار استقلالند به تصویب شورای امنیت رسید و ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ بحرین در بیانیه‌ای رسمی استقلال خود را اعلام کرد.

اما پیش از جدایی رسمی بحرین از ایران، بیست و هشتم فروردین 1331، دولت محمد مصدق نسبت به دیدار مشاور امورخارجی دولت انگلیس از بحرین اعتراض کرد و این عمل را مداخله در امور ایران دانست. دولت انگلیس در پاسخ اعتراض محمد مصدق گفت که بحرین یک منطقه تحت الحمایه آن دولت است و از آن پس اختلاف دو دولت در این زمینه هم گسترش یافت. موضوع بحرین زمانی برای انگلیس حساس‌تر شده بود که بر اساس مصوبه ملی شدن صنعت نفت ایران، بحرین نیز شامل این ملی شدن می‌شد.  منابع نفتی بحرین، موقعیت مهم این جزیره در خلیج فارس، صید ماهی و... برای دو کشور ایران و انگلیس اهمیت ویژه‌ای داشت اما با کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق، موضوع بحرین و نفت این منطقه نیز به کمایی همیشگی فرو رفت.

این وضعیت تا سال 49 ادامه پیدا کرد. در آن زمان، بهره‌برداری از چاه‌های نفتی بحرین، بالغ بر سه میلیون و هشتصد هزار تن بود. در ضمن در بحرین، به‌جز منابع نفت، منابع دیگری مانند آلومینیوم نیز وجود داشت که با استخراج آن و احداث کارخانه آلومینیوم‌سازی سود بسیاری به دست می‌آمد. علاوه بر این صنعت صید ماهی آن کشور نیز وضعیت خوبی داشت.

مصدق در تبعید جان باخته بود که شاه این جملات را برای توجیه پذیرش رسمی جدایی بحرین از ایران به زبان آورد: «اکثریت ساکنان آن جزیره عرب هستند و به زبان عربی سخن می‌گویند. به لحاظ اقتصادی مجمع‌الجزایر بحرین دیگر اهمیت ندارند؛ زیرا نفت آنجا تمام شده و صید مروارید نیز صرفه اقتصادی ندارد. از نظر اهمیت استراتژیکی و سوق‌الجیشی با وجود تسلط ایران بر تنگه هرمز آن جزایر ارزشی ندارند.»  اما واقعیت آن بود که شاه برای ارایه چهره موجه از خود که به نظر مردم اهمیت می‌دهد و همچنین برای راضی کردن دولت‌های عربی، تن به جدایی رسمی بحرین از ایران داد. در آن روزها نشریاتی، وظیفه تکرار این جملات شاه و توجیه جدایی بحرین از ایران را به عهده داشتند.