جلوگیری از التهاب قیمتها با ایجاد جذابیت در همه بازارهای دارایی
گروه بانک و بیمه| محسن شمشیری|
پرسش اساسی کارشناسان و فعالان اقتصادی در روزهای کرونایی، تعطیلی بخشی از واحدها و فعالیتهای اقتصادی و خسارتهای آن، کاهش تجارت بین المللی و واردات و صادرات، کسری بودجه دولت و کاهش قیمت نفت و سایر درآمدها، بازگشایی بخشی از اقتصاد از اوایل اردیبهشت، کاهش سود بانکی و... این است که بازارهای دارایی در این شرایط به چه سمت و سویی خواهد رفت و در شرایط رشد نقدینگی در سالهای اخیر و سال 99، افزایش قیمت سهام و جذب نقدینگی در بورس، چه پیشبینیها و تدابیر و سیاستهایی باید در مورد سایر بازارهای ارز و طلا، خودرو، مسکن و زمین و... در نظر گرفت.
در این زمینه، مسعود بیرمی کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «تعادل»، تاکید کرد که به دلایل متعدد، رشد نقدینگی اثر خود را در همه بازارها خواهد گذاشت و برای آنکه از التهاب، انفجار قیمتها و ترکیدن حباب مالی جلوگیری کنیم و مانند یک دهه گذشته، شاهد افزایش شدید قیمت مسکن، التهاب و نوسان در قیمت ارز و طلا، ترکیدن حباب بورس، فعالیت موسسات غیرمجاز و رقابت ناسالم بانکی و... نباشیم باید اجازه دهیم که رشد نقدینگی روی قیمتها و بازارهای مختلف به تدریج اثرگذار باشد و برای این منظور، باید اجازه دهیم که همه بازارها جذاب باشند و متناسب با نرخ دلار، تورم و رشد نقدینگی، افزایش قیمت داشته باشند، زیرا حساسیت و کنترل زیاد چند بازار و بازگذاشتن راه ورود نقدینگی به یک بازار، عملا باعث ایجاد سفته بازی و رشد قیمت، تمرکز نقدینگی و در نهایت التهاب و مشکلات مختلف میشود و کمکی به تولید، ایجاد تعادل در عرضه و تقاضا و رشد اقتصادی نخواهد کرد و دولت و مردم قادر به استفاده درست از نقدینگی موجود نخواهند بود. از این رو، متناسب با رشد نقدینگی و تورم، باید سیاست ایجاد جذابیت در همه بازارها و رشد تدریجی قیمت داراییها به جای هجوم نقدینگی به یک بازار خاص در دستور کار باشد.
با توجه به کاهش نرخ سود بانکی و افزایش قیمت سهام در بورس، به نظر شما بازار ارز در کوتاهمدت چه مسیری را پیش رو خواهد داشت؟
در کوتاهمدت، حجم تجارت جهانی به دلیل شیوع ویروس کرونا کاهش خواهد یافت. مسافرتها کم شده و تقاضا برای خرید ارز کاهش داشته است و لذا فشار تقاضا در بازار ارز برداشته شده و قیمت کالاهای مختلف تغییراتی داشته، بخشی از قیمتها بالا رفته، بخشی کاهش یافته و بخشی نیز با ثبات بوده است. در نتیجه در کوتاهمدت میتوان انتظار داشت که نرخ ارز در بازار ایران نیز از یک روند آرام و باثباتی برخوردار باشد، مگر اینکه شوک یا تغییرات و تحولاتی در سایر بخشها رخ دهد که فضای موجود را تغییر دهد.
در ایران، انتظار میرفت که قیمت ارز در اردیبهشت ماه کاهش یابد زیرا با گشایش برخی فعالیتهای اقتصادی و کسب وکارها وافزایش حضور و فعالیت دستگاههای اجرایی، انتظار میرود که بانک مرکزی در بازار دخالت کند و قیمت ارز کاهش یابد و طبیعی است که وقتی فشار تقاضا در بازار نباشد و مسافرت خارجی نداشته باشیم، بانک مرکزی میتواند با کمترین انرژی و مداخله، نرخ ارز را کاهش دهد.
اما با توجه به رشد شاخص بورس و هدایت نقدینگی به بورس، کاهش صادرات و واردات، تعادل در عرضه و تقاضای بازار ارز نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و به نظر میرسد که در میان مدت خود را متناسب با تورم و رشد نقدینگی سازگار سازد؟
نکته مهم حساسیت دولت و بانک مرکزی نسبت به بازار ارز از یک سو، و توجه دولت به بورس است و لذا سیاستهای پولی ومالی به گونهای تنظیم میشود که نقدینگی به سمت بورس برود و جذابیتی برای ورود به بازار ارز نداشته باشد.
از سوی دیگر، بخشهای عمده فعالیتهای اقتصادی در رکود نسبی به سر میبرند و تقاضا برای واردات وخرید ارز ندارند. همچنین مشخص نیست که حمایتهای مالی از تولید و کمک یک میلیارد دلاری برای مقابله با کرونا از صندوق توسعه ملی قرار است چگونه و درچه روندی و در چه مدت زمانی انجام شود و لذا هم موضوع تامین مالی واحدهای تولیدی و هم نوع عرضه ارز در بازار و جذب نقدینگی از طریق عرضه یک میلیارد دلار برای مقابله با کرونا، مشخص نیست.اما در صورتی که این تحولات صورت گیرد، روی عرضه و تقاضای ارز در میان مدت اثر گذار خواهد بود و روی نرخ ارز در طرف عرضه اثر میگذارد و از طرف رشد تقاضای ارز و تولید و واردات نیز اثر گذار خواهد بود. حال باید دید که کمک مالی و رونق و رشد اقتصادی و افزایش تولید در ماههای آینده چگونه خواهد بود. همچنین بازگشایی اقتصاد، صادرات و واردات و عرضه و تقاضای ارز در بازار به چه سمتی میرود. همه این موارد نامشخص است و در میان مدت روی نرخها در بازار اثرگذار است اما به دلیل حساسیت بازار ارز، دولت با دخالت بانک مرکزی، اجازه نوسان و التهاب در بازار ارز را نمیدهند.
به دنبال رشد نقدینگی 28 درصدی سال 98، به نظر شما در سال 99، رشد نقدینگی بیشتر متوجه کدام بازارها خواهد بود؟
در حال حاضر، بازدهی بازار سرمایه و قیمت سهام در بورس، نقدینگی را به سمت خود کشیده و سیاستهای مالی و پولی، عرضههای اولیه سهام شرکتهای دولتی و بخش عمومی، بانکها و بیمهها، مطرح شدن عرضه سهام ایمیدرو و ایدرو و... در ماههای آینده نقدینگی را جذب بورس خواهد کرد و سیاست دولت فعلا بر محور جذب نقدینگی در بورس، تامین منابع از طریق فروش سهام قرار دارد و این سیاست تا پایان عمر دولت فعلی ادامه خواهد داشت.این روند باعث شده که تقاضای سفته بازی و کسب سود از طریق خرید و فروش ارز و طلا نیز کاهش یابد و جذابیت نداشته باشد.
در این شرایط، اقتصاد ایران از شیوع کرونا و تحولات اقتصاد جهان و رکود جهانی تا چه حد تاثیرپذیر است؟
در حال حاضر هم عرضه کل اقتصاد و تولید و رشد اقتصادی و هم تقاضای کل کاهش یافته و چون ارتباط تنگاتنگ با کشورهای جهان نداریم، تغییرات چندماهه اخیر روی اقتصاد ایران متفاوت با بازارجهانی است و به شکل دیگری خودرا نشان میدهد. جالب این است که با وجود کاهش شاخص بورسهای جهان، در ایران به دلیل رشد بالای نقدینگی در سا لهای اخیر، افزایش قیمت ارز و تجدید ارزیابی دارایی شرکتهای بورسی متناسب با قیمت ارز و تورم، شاهد افزایش قیمت سهام در بورس ایران هستیم. لذا اثر تحولات بازار جهانی روی اقتصاد ایران نیز با تاخیر چند ماهه خود را نشان میدهد و متفاوت با اقتصاد جهان است.
البته موضوع شیوع کرونا و کاهش قیمت سهام و رونق بورسهای جهان، کاهش قیمت نفت به دلیل افت مصرف، باعث شده که داراییهای سنتی مانند طلا در بازار جهانی جذابیت بیشتری داشته باشد و قیمت طلا به سمت 1700 دلار حرکت کرده وحتی پیشبینیهایی از افزایش هر اونس طلا تا 3 هزار دلار مطرح شده است. تزریق چند تریلیون دلار و یورو در بازار کشورهای صنعتی از جمله 2.2 تریلیون دلار از سوی فدرال رزرو امریکا و 1.1 تریلیون یورو از سوی بانک مرکزی اروپا، مطرح شده و همین مسائل باعث رشد قیمت طلا و کاهش قیمت ارز در برابر سایر ارزها شده و عدهای برای حفظ ذخایر و ارزش پول خود، تقاضا برای دلار را افزایش دادهاند.
اما باید گفت که تمام بخشهای اقتصادی، خانوارها، بنگاهها و کسب و کارها از شیوع کرونا صدمه دیدهاند و در عین حال دولت برنامه شفافی اعلام نکرده و موضوع حمایت مالی و وام یک میلیون تومانی به خانوارها مبهم است و مشخص نیست که تا چه حد میتواند تامین کننده نیازها باشد.
دولت اعلام کرده که بانکها اقساط بانکی را با یک دوره تنفس تا پایان اردیبهشت در نظر بگیرند و پرداخت اقساط چند ماه به تاخیر بیفتد. اما اعلام نکرده که خسارت و هزینه بانکها را چه کسی جبران میکند. آیا بازهم باید شاهد رشد بدهی دولت به بانکها بابت این موضوع باشیم؟
بابت این سه ماه حساب نکردن سود تسهیلات، دهها هزار میلیارد تومان به بانکها خسارت وارد میشود و آنها باید سود سپرده و هزینه شعب و... را بپردازند و مشخص نیست که این هزینهها باید از کجا تامین شود؟
در عین حال که بخشهایی از اقتصاد و فعالیتهای اجتماعی تعطیل شدهاند اما تعدادی نیز به کار و فعالیت مشغول هستند و برنامه فاصله اجتماعی و فعالیت کسب وکارهای مختلف از اول اردیبهشت تغییر کرده و همه این موارد، هزینه مقابله با کرونا را تغییر میدهد.
از سوی دیگر، خود کرونا در یکسری از مشاغل از جمله صنایع غذایی، افزایش تقاضا ایجاد کرده و زنجیره توزیع و تولید و فروشگاهها با رشد تقاضا مواجه شدهاند و برخی کارخانهها همچنان مشغول به کار هستند. ماسک ودستکش به کارگران دادهاند و آنها مشغول به کار هستند.
به نظر شما کاهش نرخ سود بانکی از سوی بانکها چه اثری بر بازار ارز و بورس و حرکت نقدینگی در بازارها خواهد داشت؟
کاهش نرخ سود بانکی و رعایت نرخ سود مصوب 15 درصدی شورای پول و اعتبار، میتواند روی هدایت نقدینگی در بازار و جذب نقدینگی در بورس اثرگذار باشد و روی اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی و کاهش هزینه بانک هاو رشد نقدینگی و تورم در آینده اثرگذار باشد. البته باید دید که بانکها با چه کیفیتی آن را اجرا خواهند کرد و هزینه سود بانکی تا چه حد کاهش مییابد و تغییر حجم سپرده بلندمدت، کوتاهمدت و جاری تاچه حد خواهد بود و... همه اینها روی سود و درآمد بانکها، و شاخصهای عمده کلان اقتصاد یعنی رشد نقدینگی و تورم اثر میگذارد و میتواند روی قیمت داراییهای مختلف اثر داشته باشد.
نکته دیگر این است که هدایت نقدینگی به سمت بورس، در بسیاری از شرکتها تغییری ایجاد نمیکند و افزایش قیمت سهام به شرکت و تولید منافعی نمیرساند و این سهامداران هستند که با افزایش قیمت سهام، سود میبرند و لذا روی تامین منابع در همه شرکتها موثر نیست و با رشد نقدینگی و جذب آن در بورس، لزوما روی تولید و بخش حقیقی اقتصاد و اشتغال و رشد اقتصادی کشور موثر نیست.
یعنی جذب نقدینگی در بورس روی تولید و ارزش حقیقی سهام منهای تورم و رشد نرخ دلار، اثر زیادی نداشته است. از چه نقطهای به بعد میتوان انتظار داشت که حجم بورس به صورت واقعی رشد کند و با کاهش اثر تورم و رشد نرخ دلار، شاهد افزایش واقعی ارزش شرکتهای بورسی باشیم و تولید این شرکتها را بالاتر از سالهای قبل ارزیابی کنیم؟
از آنجا که از سال 91 تاکنون با کاهش ارزش پول ملی مواجه بوده ایم، لذا با وجود 5 برابر شدن قیمت سهام برخی شرکتها، عملا ارزش ریالی و واقعی آنها تغییری نداشته و رشد تولید آنها نیز متناسب با افزایش ریالی سهام آنها نبوده است. یعنی با وجود رشد منفی یا در حد صفر یا اندک تولید در برخی شرکتها، قیمت سهام آنها متناسب با تجدید ارزیابی، نرخ دلار و تورم سالهای اخیر 5 برابر شده است. به عبارت دیگر، ارزش بازار شرکتها به دلار در سطح سال 91 است و این 4 یا 5 برابر شدن ارزش سهام شرکتها، کمکی به تامین منابع ریالی جهت رونق تولید نمیکند و اگر هم قیمت سهام بالاتر از این برود به معنای ایجاد حباب مالی است. آنچه ارزش واقعی و ذاتی سهام را افزایش میدهد افزایش تولید، سرمایه انسانی، فناوری، استانداردسازی و ارزش برند شرکتهاست.
به عبارت دیگر، وقتی تولید کمتر شود و رشد اقتصادی برای چندسال منفی باشد، افزایش قیمت سهام بیش از رشد نرخ دلار، به معنی ایجاد حباب مالی است و نگرانکننده خواهد بود و لذا این رشد قیمت سهام، کمکی به شرکتها و تولید و رشد اقتصادی آنهانمی کند. مثلا، اگر سرمایه و ارزش سهام یک شرکت 40 میلیارد تومان در سال 91 بوده و حالا از طریق تجدید ارزیابی داراییها، زمین، و ماشین آلات و رشد قیمت سهام، و تغییر کاربری اراضی و... به 300 میلیارد تومان رسیده است، این موضوع به معنای رشد ارزش ذاتی و واقعی سهام نیست بلکه به معنای رشد اسمی قیمت سهام است.
این روند تا کجا ادامه خواهد یافت و جذب نقدینگی در بورس تا کجا به رشد قیمت سهام و شاخصها منجر خواهد شد؟
پیش بینی میشود که موضوع تغییر قیمت سهام متناسب با کاهش ارزش پول ملی و چند برابر شدن قیمت دلار، تا پایان عمر دولت فعلی ادامه یابد و لذا پس از آن، انتظار میرود که سایر بازارها برای جذب نقدینگی جذابتر شوند و نقدینگی بار دیگر جذب بازار داراییهای سنتی مانند مسکن، ارز و طلا وخودرو و... شود.
دولت و بانک مرکزی روی بازار ارز حساسیت بیشتری دارند و لذا با ابزارهای مختلف مانند کاهش سقف تراکنش، محدودیت در رقم معاملات، سیاست واردات در برابر صادرات، حذف چکهای تضمینی در گردش و... بازار ارز را کنترل میکنند. در نتیجه برای جذب نقدینگی در حال افزایش باید بازار دیگری باز شود تا بتواند نقدینگی را جذب کرده و در عین حال برای دستگاههای اجرایی و بخش دولتی و عمومی، تامین منابع ایجاد کند.
اما این نوع ایجاد جذابیت، سرانجام باعث پر شدن ظرفیت جذب نقدینگی میشود و از یک نقطهای به بعد، قادر به جذب نقدینگی جدید نیست و بازار اشباع میشود.
براین اساس، نباید جذابیت بازارهای دیگر از جمله ارز و طلا، خودرو، مسکن، زمین و... را حذف کنیم وهمه نقدینگی جدید را به سمت بازار سرمایه ببریم.زیرا فشار بیش از حد، باعث ایجاد حباب و ترکیدن حباب میشود و انفجار ایجاد میکند.
بررسیها نشان میدهد که درصد کمی از جذب نقدینگی به عرضههای اولیه و فروش سهام و تامین نقدینگی برای شرکتها و دولت و بخش عمومی اختصاص یافته است و بالای 90 درصد نقدینگی جدید جذب رشد قیمت سهام شده است یعنی بخش کوچکی از نقدینگی جذب شده در بورس جذب فعالیتهای حقیقی اقتصاد و کمک به دولت و تامین مالی شرکتهای دولتی و بخش عمومی شده است. یعنی سود افزایش قیمت سهام را صاحب سهام برده و این پول جذب تولید و رونق و تامین مالی شرکتها و کمک به رونق و رشد اقتصادی و تولید نشده است و تنها قیمت بالا رفته بدون آنکه اثری بر رشد تولید شرکتها داشته باشد.
برای جلوگیری از حباب مالی و ترکیدن حباب و ایجاد التهاب چه باید کرد و چگونه میتوان اثر نقدینگی را کنترل کرد؟
بازارهای مختلف باید به صورت همزمان جذابیت داشته باشند و اجازه دهیم که رشد تدریجی در قیمت طلا و ارز، ساختمان ومسکن، خودرو، سهام و سایر داراییها رخ دهد و نباید نقدینگی را تنها در یک نقطه جمع کنیم.
در 10 سال اخیر، در یک دورهای رشد و افزایش نقدینگی و تورم، جذب بازار مسکن و رشد بی رویه قیمت ملک و زمین شد، در یک دوره نیز جذب سود بانکی وموسسات غیرمجاز شده است. در دوره بعد و شروع تحریمها جذب بازار ارز و طلا شد و بعد جذب بازار خودرو شد. اکنون نیز در سالهای 98 و 99 جذب بورس شده است. جالب این است که در همه بازارهای قبلی، کار به دخالت دولت کشید. دولت در یک دوره بازار ارز و طلا مداخله کرد و عدهای به عنوان اخلالگر محاکمه شدند. در یک دورهای موسسات غیرمجاز مسوول شناخته شدند و عدهای محاکمه شدند و هزاران میلیارد تومان خسارت مردم پرداخت شد.
در یک دورهای شرکتهای خودروسازی و واردکننده قادر به انجام تعهد خود نبودند و...
لذا وقتی چنین تجربهای داریم برای کنترل وایجاد تعادل در بازارهای مختلف، لازم است که برای مدیریت نقدینگی، بازارهای مختلف را جذاب کنیم.
در حال حاضر، امکان کنترل رشد نقدینگی به دلایل مختلف و مشکلات ساختاری به صورت کامل وجود ندارد. لذا راهکار مورد انتظار این است که همه بازارها جذاب شوند و اجازه دهیم که به تدریج رشد کنند و از نگه داشتن فنر قیمتها و کنترل وحساسیت بیش از حد خود داری کنیم تا شاهد انفجار قیمتها و نوسان و التهاب نباشیم. مدیریت بنگاهها قادر به اثرگذاری روی مدیریت نقدینگی کلان اقتصاد نیستند و خارج از اختیار مدیران بنگاهها است. براین اساس، هرچند سال یکبار به دلیل تورم و کاهش ارزش پول ملی و رشد نرخ دلار، عدم تعادلهایی بروز میکندو ما نمیتوانیم در این بازارها تعادل ایجاد کنیم.
برش
در 10 سال اخیر، در یک دورهای رشد و افزایش نقدینگی و تورم، جذب بازار مسکن و رشد بی رویه قیمت ملک و زمین شد، در یک دوره نیز جذب سود بانکی وموسسات غیرمجاز شده است. در دوره بعد و شروع تحریمها جذب بازار ارز و طلا و بعد جذب بازار خودرو شد. اکنون نیز در سالهای 98 و 99 جذب بورس شده است. جالب این است که در همه بازارهای قبلی، کار به دخالت دولت کشید. دولت در یک دوره بازار ارز و طلا مداخله کرد و عدهای به عنوان اخلالگر محاکمه شدند. در یک دورهای موسسات غیرمجاز مسوول شناخته و عدهای محاکمه شدند و هزاران میلیارد تومان خسارت مردم پرداخت شد. در یک دورهای شرکتهای خودروسازی و واردکننده قادر به انجام تعهد خود نبودند و... لذا وقتی چنین تجربهای داریم برای کنترل وایجاد تعادل در بازارهای مختلف، لازم است که برای مدیریت نقدینگی، بازارهای مختلف را جذاب کنیم. در حال حاضر، امکان کنترل رشد نقدینگی به دلایل مختلف و مشکلات ساختاری به صورت کامل وجود ندارد. لذا راهکار مورد انتظار این است که همه بازارها جذاب شوند و اجازه دهیم که به تدریج رشد کنند و از نگه داشتن فنر قیمتها و کنترل وحساسیت بیش از حد خود داری کنیم تا شاهد انفجار قیمتها و نوسان و التهاب نباشیم.