فقدان نگاه تحلیلی یا ترس از عاملی دیگر
گروه بورس| محمد امین خدابخش|
رشد بیوقفه شاخصهای بورس و فرابورس که به لطف هجوم نقدینگی بازار سهام، در یک ماه و نیم گذشته تداوم داشت، این روزها جای خودرا به ضعف تقاضا داده و هر روز مقداری از ارزش بازار سهام میکاهد. بر این اساس معاملات نخستین روز هفته نیز با چنین سمت و سویی تداوم یافت و در حالی که از دید بسیاری انتظار میرفت تا سطح روانی یک میلیون واحدی شاخص کل بورس، به عنوان حمایتی مهم در جهت افت میزان عرضهها عمل کند، این امر محقق نشد و پایان معاملات روز یاد شده دماسنج اصلی بازار سهام به کانال 987 هزار واحدی رسید.
این کاهش که بیش از هر چیز به دلیل رفتار هیجانی سرمایهگذاران تازه وارد به چرخه معاملات روی داد و سبب شد تا در پایان داد و ستدهای روز شنبه شاهد افت 2.97 درصدی شاخص کل بورس تهران باشیم. بر این اساس عقبگرد یاد شده به میزان 30 هزار و 187 واحد از ارتفاع نماگر اصلی بورس کاست و سبب شد تا این شاخص نتواند به جایگاهی بهتر ازسطح 987 هزار و 475 واحد دست یابد. در این روز نمادهای «فولاد»، «فارس» و «فملی» بیشترین تاثیر را بر افت شاخص کل بورس داشتند و اگر بازگشایی «خودرو» با افزایش 100 درصدی قیمت نسبت به بهای تئوریک محقق نمیشد چه بسا افت نماگر بورسی تا محدوده 983 هزار واحدی نیز تداوم مییافت. لازم به ذکر است که روز گذشته بازگشایی نماد معاملاتی شرکت ایران خودرو به تنهایی تاثیر مثبت 4 هزار و 717 واحدی بر شاخص کل داشت که بیشترین وزن مثبت بر نماگر یاد شده بود.
در بازخوانی آنچه دیروز در بازار سهام رخ داد، چیزی که بیش از هر چیز باید مورد توجه قرار گیرد، رفتار هیجانی معامله گران خرد بازار بود که پس از مدتها کسب سود در ادامه ضعف معاملات روزهای پایانی هفته قبل، به سنگینی عرضهها افزودند و صفهای فروش سنگینی را شکل دادند که بخش بزرگی از آن در تمامی ساعات معاملاتی روز گذشته، بیتقاضا باقی ماند. همین امر سبب شد تا ارزش بورس تهران در پایان داد و ستدهای روز گذشته به 3 هزار و 706 هزار میلیارد تومان سقوط کند. بر این اساس با توجه به بهای 16 هزار و 800 تومانی هر دلار امریکا در صرافیهای دولتی ارزش دلاری بورس تهران به محدوده 220 میلیارد و 595 میلیارد تومان کاهش یافته است.
از فروش هیجانی
تا بروز مشکل در سامانه معاملات
در بررسی رفتار سهامداران طی چند روز گذشته آنچه کاملا مشهود است، عدم آمادگی فعالان تازه وارد بازار با افت قیمتهاست که به سادگی میتواند هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی بازار، فشاری سنگین بر جریان معاملات وارد کند. البته باید به خاطر داشت که چنین عکس العملی آن هم در شرایط فعلی اقتصاد کشور که انتظارات تورمی در کنار ریسکهای سرمایهگذاری قرار گرفته، دست به ماشه رفتار کردن سرمایهگذاران امری دور از انتظار نیست. در حال حاضر این ذهنیت که حجم بالای نقدینگی وارد شده به بورس و فرابورس در کنار عدم تطبیق سامانههای معاملاتی با حجم عظیم عرضه و تقاضا شرایطی را فراهم آورده که بسیاری آن را ریسک مضاعف در فضای سرمایهگذاری تلقی میکنند. در خصوص شکلگیری چنین ذهنیتی آنچه حائز اهمیت است، ضعف معاملات و ناهماهنگی در سیستمهای معاملاتی است که طی یک هفته اخیر مشکلاتی عدیدهای را برای فعالان بازار پدید آورد و بسیاری را نسبت به تداوم رشد قیمتها با کیفیت قبلی بدبین کرد. در چنین شرایطی طبیعی است که فروشندهها نگاهی منفی به قرمز رنگ شدن تابلوی معاملات داشته باشند و با افت قیمتها درصدد شناسایی سود برآیند.
ضعف اطلاعرسانی به مخاطب عام
اگرچه روند صعودی بازار سهام، از سال 97 آغاز شده با این حال بررسی ورود نقدینگی به بازار یاد شده در دو سال اخیر حکایت از آن دارد که بخش بزرگی از اقبال شکل گرفته به بازار سرمایه در ماههای اخیر به وجود آمده است. دلیل این امر نیز اطمینان خاطری است که عموم مردم از تداوم روند رو به رشد قیمتها داشتهاند، اما آنچه به نظر میآید در اینجا مغفول مانده لزوم توجه دستگاههای مربوطه به امر اطلاعرسانی به آحاد مردم است که در امر تامین مالی در بازار سرمایه برای تامین اعتبار مورد نیاز دولت، نقشی مهم بازی کرد. با بررسی روند معاملات بازار سهام آنچه بیش از پیش خود را نشان میدهد توجه به آموزش جمعی و اطلاع رسانه از طریق رسانه ملی است که به نظر میآید در سالهای گذشته مورد توجه قرار نگرفته و حالا که مردم به بازار سهام میآیند، از توانایی لازم برای تحلیل صحیح فضای سرمایهگذاری در بورس برخوردار نیستند.
همین امر سبب شده تا بسیاری بازار سهام را به مانند گاوی شیرده ببینند که هر روز بازدهی معین میدهد و هیچ گاه قرار نیست از ارزش دارییها در آن کاسته شود؛ تصوری غلط که با اولین قرمزپوش قیمتها در بازار سرمایه رنگ میبازد و نوحقیقیها را به فروش هیجانی وا میدارد.
در اینجا آنچه از اهمیت ویژهای برخوردار است لزوم همگرایی عملکرد دستگاههای اجرایی با انتظاری است که آنها از حضور مردم در بازار سرمایه دارند. در حالی که بسیاری از تحلیلگران و اقتصاددانان گسیل نقدینگی به معاملات سهام را تنها در صورت تبدیل آن به سرمایهگذاری بلندمدت و ورود نقدینگی به فرآیند عملیاتی شرکتها موثر میدانند، به نظر میآید که حمایت دولت از این بازار تاکنون نتوانسته به تحقق این مهم کمکی موثر داشته باشد، چراکه حصول آن نیاز به چیزی بیشتر از حمایت کلامی دارد و در صورت توسعه زیر ساختها و اصلاح رویههای مربوطه، به خصوص در بخش تامین مالی از طریق افزایش سرمایه از محل آورده نقدی محقق میشود.
با توجه به چنین مسائلی به نظر میآید که بازار سرمایه از سوی سیاستگذاران تنها به مثابه ابزاری کوتاهمدت در نظر گرفته شده که به رغم ظرفیتهای بکری که دارد، قرار نیست از آن در بلندمدت به نفع مصالح اقتصاد ملی بهرهبرداری شود، چرا که اگر این طور بود، تلاش بیشتری برای بهروزآروی و تطابق زیرساخت معاملاتی در بازار انجام میشد تا از این طریق هم تامین مالی دولت به سرانجام معقول برسد و هم حضور بیشتر سرمایهگذاران تازه وارد در بازار به جای افزایش اختلال در سامانه معاملاتی بر نقدشوندگی و عمیقتر شدن بازار بیفزاید.