مرثیهای بر واگذاری پرسپولیس و استقلال
مهدی کرامتفر |
واگذاری دو باشگاه پرسپولیس و استقلال نیازمند برخی الزامات اولیه همانند ایجاد منابع درآمدی پایدار است که عدم تحقق این الزامات میتواند سرنوشت ناگواری برای این دو سرمایه نمادین کشور رقم زند. فوتبال با بیش از ۴ میلیارد هوادار در کشورهای مختلف، محبوبترین ورزش دنیاست. صنعت فوتبال در حال حاضر سهم عمدهای از کل صنعت ورزش در دنیا را به خود اختصاص داده است و فاصله قابل ملاحظهای با سایر ورزشها دارد. در حال حاضر ۱۳ باشگاه فوتبال در کشورهای اروپایی (شامل اسپانیا، انگلستان، آلمان، ایتالیا و فرانسه) با ارزش بازاری بیش از یک میلیارد دلار وجود دارد. مجموع ارزش بازار این باشگاهها در پایان اردیبهشتماه معادل ۳۱ میلیارد دلار یعنی بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بوده که البته این رقم پیش از شیوع بیماری کرونا و افت قیمت سهام باشگاهها بالغ بر ۶۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است. به منظور داشتن تصویر مقایسهای توجه داشته باشید که در همین تاریخ، مجموع ارزش بورس تهران با حدود ۳۴۰ شرکت شامل هلدینگهای پتروشیمی، پالایشی و شرکتهای بانکی معادل ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است. اما ابعاد این صنعت در ایران چگونه است؟ بخش اصلی صنعت فوتبال ایران (شبیه به سایر صنایع) به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در اختیار بخش دولتی قرار دارد و به همین علت اطلاع دقیقی از صورتهای مالی باشگاهها در دسترس نیست. منبع اصلی درآمد باشگاههای تماما دولتی نظیر پرسپولیس و استقلال غالبا از محل پرداختهای دولتی است و باعث شده که هیچ آمار شفاف و دقیقی از میزان درآمد و هزینه آنها در دسترس نباشد. تنها عددی که برای این دو باشگاه میتوان بیان کرد، وجود بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان بدهی است. برای باشگاههایی که غیرمستقیم تحت مدیریت دولت هستند، اوضاع کمی فرق میکند و میتوان با استناد به صورتهای مالی شرکتهای مادر (که خود غیرمستقیم در اختیار دولت هستند) تصویری از شرایط مالی آنها ارایه کرد. در حال حاضر صورتهای مالی ۶ تیم از تیمهای لیگ برتر بر روی سامانه کدال موجود است و بر همین اساس میتوان گفت که در فصل منتهی به خرداد ۹۷ میانگین درآمد تیمهای فوتبال لیگ برتری ایران حدود ۴۰ میلیارد تومان بوده است. میانگین هزینه تیمها نیز در همین حدود بوده است. عملکرد کلی ۶ تیم مذکور در فصل گشته لیگ برتر به شکلی بوده که مجموعا ۶ میلیارد تومان ضرر خالص محقق شده و به این ترتیب زیان انباشته تیمها به ۹۹ میلیارد تومان رسیده است. حساب سود انباشته تنها برای دو تیم سپاهان (۵ میلیارد تومان) و فولاد (۲ میلیارد تومان) مثبت بوده و سایر تیمها طی زمان همواره زیانده بودهاند. به این ترتیب میتوان گفت که از منظر ارقام، صنعت فوتبال در ایران بسیار کوچک، زیانده و البته غیرخصوصی است. در چنین بستری از شرایط صنعت فوتبال در کشور که اساسا ماهیت بنگاهداری در این صنعت را بهرغم ظرفیتهای بسیار بالای آن غیرسودده و جذاب کرده، وزارت ورزش و جوانان برای واگذاری دو باشگاه پرطرفدار پرسپولیس و استقلال عزم خود را جزم کرده است و بنای واگذاری این دو باشگاه در نیمه اول سال جاری را دارد. شورای عالی نظارت بر اصل ۴۴ نیز شرایط واگذاری را مشخص کرده به شکلی که ۱۰ درصد سهام آنها برای کشف قیمت در بورس عرضه خواهد شد، ۵۰ درصد سهام به شرکتهای سهامی (با حداقل ۱۰ هزار سهامدار) و ۴۰ درصد سهام نیز به تعاونیهای سهامی و فراگیر واگذار خواهد شد. در کنار مبهم بودن شرایط واگذاری که ورود بخش خصوصی به کنترل و مدیریت این دو باشگاه را عملا ممنوع کرده و انگیزه چندانی برای استقبال از واگذاری باقی نگذاشته است، به نظر میرسد که واگذاری دو بنگاه فوق نیازمند برخی الزامات اولیه است که عدم تحقق آنها میتواند واگذاری را به یک فاجعه تبدیل کرده و سرنوشت ناگواری برای این دو سرمایه نمادین کشور رقم زند. ایجاد منابع درآمدی پایدار و فراهم کردن ورزشگاه اختصاصی به هر دو باشگاه، دو مورد از مهمترین این الزامات است که میتواند شروط لازم (و نه کافی) کسب سود و بقای بلندمدت دو باشگاه (به عنوان دو بنگاه اقتصادی) را فراهم آورد و تنها در این شرایط است که ورود بخش خصوصی جهت اداره بنگاهها معنادار خواهد شد. در مورد پیششرط اول باید توجه داشت که ورزشگاه برای باشگاه فوتبال به مثابه ساختمان کارخانه برای بنگاه است و با توجه به آنکه سایر باشگاههای لیگ برتری همگی دارای ورزشگاه اختصاصی خود هستند، فراهم آوردن این زیرساخت برای پرسپولیس و استقلال ضروری است. در غیر این صورت، اجاره ورزشگاه برای برگزاری بازیها میتواند هزینه قابل ملاحظهای را به دو باشگاه تحمیل کند و امکان سودآوری را از میان بردارد. اختصاص دو ورزشگاه (نظیر شهید شیرودی و شهید کشوری) از زیرمجموعههای شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور به پرسپولیس و استقلال علاوه بر آنکه واگذاری پرسپولیس و استقلال را تسهیل خواهد کرد، میتواند زمینه واگذاری شرکت فوق را (که خود در فهرست واگذاریهای مشمول واگذاری قرار دارد) نیز تسهیل کند. در مورد پیششرط دوم نیز براساس تجارب جهانی و ماهیت صنعت فوتبال که در رسته خدمات تفریحی قرار میگیرد، درآمد حق پخش و بلیط فروشی دو مولفه اصلی درآمد باشگاهها هستند و برای پرسپولیس و استقلال نیز باید این امکان فراهم آید. فروش حق پخش به سازمان صدا و سیما یا تلویزیونهای اینترنتی اصلیترین منبع درآمدی دو باشگاه پس از واگذاری خواهد بود و به همین دلیل ضروری است تا پیش از واگذاری آنها، این مشکل رفع شود. به منظور داشتن تصویری از ظرفیت درآمدزایی پخش مسابقات توجه داشته باشید که اگر دو باشگاه اقدام به پخش مسابقات خود بر بستر اینترنت کرده و حق اشتراک ماهانهای معادل ۵ هزار تومان تعیین نمایند، اشتراک ۱۵ میلیون هوادار میتواند طی یک سال درآمدی ۱۰۰۰ میلیارد تومانی برای آنها ایجاد کند. البته ارقام قابل ملاحظهای نیز میتواند از محل درآمدهای تبلیغاتی شبکههای مذکور ایجاد شود. نکته مهم در این زمینه شرایط مساعدی است که در حال حاضر و به دنبال شیوع بیماری کرونا ایجاد شده و استقبال از پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی را بهشدت افزایش داده است. آغاز بوندس لیگا در هفته گذشته بدون حضور تماشاگر و رشد چند برابری بینندگان تلویزیونی اشتراکی (غیررایگان) به خوبی نشانگر ظرفیت گسترده پخش غیررایگان مسابقات در دوره کرونا است. به نظر میرسد وزارت ورزش و جوانان در شرایط فعلی پیش از اقدام برای واگذاری پرسپولیس و استقلال باید به دنبال توسعه راهکارهای پخش غیررایگان مسابقات لیگ برتر باشد تا از این طریق با ایجاد منابع درآمدی پایدار برای باشگاهها، مانع از شکست واگذاریها شود.