آیا ما منزوی هستیم؟
محمود سریعالقلم ٭
پاسخ کوتاه: بستگی به شعاع دایرهای دارد که در آن زندگی و معاشرت میکنیم .
پاسخ تفصیلی: همکاری تعریف میکرد: «در دوران دانشجویی، با چند دوست تصمیم گرفتیم سفر کنیم و ایالتِ یوتا (Utah) را کشف کنیم. روزی وقتی در رستورانی مشغولِ صبحانه بودیم، مردی حدود ۷۰ ساله از میز جانبی که به نظر روستایی می آمد از من پرسید: به چه زبانی صحبت میکنید؟ گفتم فارسی. با ابروهایی خمیده و چهرهای متعجب گفت: این چه زبانی است؟ گفتم زبان مردم ایران. تحیر او بیشتر شد. دودل بود که سوال سوم را بپرسد، اما یک دفعه گفت: ایران در آیداهو (Idaho) (ایالتِ شمالی یوتا) است؟ او را به میز خود دعوت کردم و درس هایی از جغرافیا برای او بازگو نمودم.» جغرافیای زندگی انسان در سرنوشت او و اطرافیان او تأثیر بسزایی میگذارد و چه بسا تعیینکننده است. اگر محمدرضا شاه به جای دبیرستانی در سوییس به دبیرستانی در مصر فرستاده شده بود، شاید سرنوشتِ ایران گونهای دیگر رقم میخورد. آن مرد در یوتا معلوم است که چیزی خارج از روستای خود نمیداند، حتی به ایالتهای مجاور نیز سفر نکرده چه برسد تا اینکه سررشتهای از تاریخ و جغرافیای آسیا داشته باشد.
از حدود ۲۶۵ موضوعی که در تشکیلات داوس (Davos) با یک تیم غیرمقیم ۳5۰۰-۳0۰۰ نفری روزانه مورد بررسی قرار میگیرند، یک موضوع به هوشِ مصنوعی و فناوری های جدید مربوط میشود. خودِ این موضوع به ۱۳۸ قسمت تقسیم میشود. یکی از موضوعاتی که هم اکنون بحث میشود، هوش مصنوعی، فناوری و سفر در دنیای کووید-۱۹ است. در صنعت هوایی، ۲۵ میلیون و در توریسم حدود ۱۰۰ میلیون شغل در معرض مخاطره است. به قولLarry Summers، اقتصاددان هاروارد، اوضاع اقتصادی در جهان زمانی بهبود پیدا میکند که مردم «اطمینان ذهنی و روانی» پیدا کنند که «بیرون آمدن» ایمن است. شرکت های فناوری با استفاده از هوشِ مصنوعی «درحال حاضر» مشغول طراحی لوازمی هستند که مسافر از زمانی که در فرودگاه از تاکسی پیاده میشود تا وقتی که در مقصد از فرودگاه خارج میشود، برای تشریفاتِ سفر به هیچ وسیلهای دست نزند.
(Touchless Travel . App) هایتشخیصِ علائم بیماری و مطلع کردن افرادی که در نزدیکی یک فرد مبتلا بوده اند
(Contact Tracing Apps)، در حال تحقیق و توسعه هستند. یازده دولت و شرکت جلساتی گذاشتهاند تا موضوع گذرنامه و تمامی اسناد مربوط به سفر را به صورت یک «هویت دیجیتالی» (Digital Identity) درآورند. انجمن بین المللی حمل و نقل هوایی (IATA) در پی ایجاد سندی برای هر مسافر به نام One ID است که سفر را راحتتر و بهداشتی تر کند و با هوش مصنوعی، تشریفات مسافرت را به حداقل برساند.
ده ها شرکت هم با ابتکار خودشان و هم به سفارش دولتها در پی راههایی هستند که سیستم خودپرداز بانکها برچیده شود و همه از روی تلفن همراه خود عموم عملیات بانکی را انجام دهند. با توجه به اهمیت زنجیرههای عرضه در تولید کالا
(Supply Chains)، تحرکات وسیع فناوری در راه است که وابستگی کمتری میان کشورها ایجاد شود. نکته حائز اهمیت در این مطالعات و خلاقیتها، تعامل میان دولتها و شرکتها است. به عنوان مثال، انستیتوی پاستور سنگال با یک شرکت بیوتکنولوژی انگلیسی (Mologic) در حال «تعامل» هستند تا کیتهای تشخیصی کووید-۱۹ را ساخته و در کلِ قاره آفریقا توزیع کنند. هفت دانشمند کنیایی در حوزه بهداشت با چهار شرکت مهم واکسن در جهان (Sanofi, Merck, Pfizer and Glaxosmithkline) همکاری میکنند تا از تجربیات یکدیگر استفاده کنند. هفتاد عضو سازمان تجارت جهانی (WTO) طی جلسه ای تصمیم گرفته اند تا مقررات دیجیتالی تبادل خدمات و تجارت را تسریع بخشند. یک جمله در سندی که در همین رابطه با همکاری داوس و اتحادیه اروپا (۲۰۱۹) آماده شده تصریح میکند: حداکثر کردن فرصتها (در تبادلات جهانی)، حداکثر کردن اتصالات را میطلبد:
(Maximizing the opportunities requires maximum connectivity).
در جهان امروز، جغرافیای فکری مهمتر از جغرافیای سرزمینی است. در عین حال، انزوای فکری بدتر از انزوای جغرافیایی است. جغرافیای فکری شامل همه اقشار میشود: مهندس، پزشک، استاد دانشگاه، کارآفرین، نماینده مجلس، صنعتگر، مدیر، معلم و بانکدار. اما شعاع جغرافیای فکری افرادی که فکر میکنند و تصمیم میگیرند از همه مهمتر است چون آنچه مستقیم مشاهده میکنند، تجربه میکنند و در معرض قرار میگیرند در استنباط و استنتاج آنان تأثیر جدی دارد. هر ورودی (Input)، خروجی (Output) خود را دارد. از افرادی که اتصالاتِ محدود (Connectivity) دارند، انتظارتغییری هم نیست. تنها عنصری که میتواند املاحِ ته نشین شده ی ذهن را تکان دهد، افزایش شعاع دایره زندگی، تعامل و یادگیری است. در چه شرایطی کودک زیر ده سال زبان میآموزد، شنا یاد میگیرد و با موسیقی آشنا میشود؟ وقتی که شعاعِ فکر پدر و مادرِ، حداقل سی سال را در بر گیرد. از کودک شش ساله انتظاری نیست که به اتکاء خود شنا بیاموزد. تاریخ اقتصادی اروپا به وضوح معرّف این واقعیت است که «فرصتِ اتصالات» به کشورهای دیگر و حتی قارههای دیگر، زمینه ساز بزرگتر شدن افق فکری و جغرافیای فکرِ کارآفرینان شد. معاشرت و تبادل نظر با افراد تکراری و ثابت، شعاع فکر را نیز با زنجیر قفل و متوقف میکند. بیدلیل نیست در دانشکدههای مختلف دانشگاه های کلیدی جهان، همیشه چند نفر «استاد مهمان» از کشورهای دیگر حضوردارند تا شعاع فکرِ دانشجو و اساتید وسیعتر شود. چگونه یک فرد یا شرکت یا بنگاه یا محقق یا مهندس یا پزشک یا نماینده مجلس یا مدیر یا کارآفرین دایماً میتواند جغرافیای فکر خود را گسترش دهد؟ با افراد جدیدی که معاشرت میکند، از سیستمها و تشکیلاتی که بازدید میکند، از بیوگرافی و تجربیات جدیدی که مطالعه میکند و از «فکرجدیدی» که باید شعاع اندیشه را همواره گسترش دهد. روانشناسان اجماع دارند که انسان ۹۰درصدِ آنچه میگوید و بدان عمل میکند از ناخودآگاه (Unconscious) اوست. اگر در رسوبات ناخودآگاه، تشکیک نشود، خانه تکانی نشود، سوال نشود، داده های نوین وارد نشود، نباید منتظرِ خروجی جدید بود.
وقتی کاردینالهای واتیکان، فیزیک، شیمی، ریاضیات، روانشناسی و اقتصاد هم خواندند، وارد دنیاهای جدیدی شدند و تفاسیر آنان از خلقت، دین، جامعه، گذشته و آینده وسیع تر شد. اگر فردی برای موزه «Prado» در مادرید چند روز وقت بگذارد و عظمتِ هنر و زیبایی را درک کند، متوجه می شود برای یک زندگی معقول، ضرورتی به تصاحب ۲۰۰۰۰ سکه نیست. اگر شخصی موزههای قاهره و اسکندریه را کشف کند و برای فهم تمام نشدنی آنها وقت بگذارد، به وسعت و طول و عرض تاریخ قدری پی می برد و شاید هرروز در رابطه با کسانی که با آنها متفاوت است قلم فرسایی نمی کند، بلکه اختلافات فکری را جشن میگیرد.
در دانشگاه های معتبر جهان رسم است، هر پنج سال اساتید به «فرصت مطالعاتی» بروند و از محیط دایمی خود دور شوند و یکسال در معرض تحقیق جدید، اندیشه های جدید، پاسخهای جدید و بلکه سوالهای جدید قرار بگیرند و شعاع فکری خود را توسعه بخشند. شاید کلیدی ترین خدمتی که یک دولت نسبت به مردم خود و به پرسنل خود و به خصوص پرسنل سیاسی و امنیتی خود میتواند عرضه کند، این است که «فرصت های مقایسه» را برای آنها فراهم آورد و شعاع دوایر فکری آنها را وسیعتر کند.
انزوای سیاسی به تدریج توهم میآورد؛ انزوای فکری، فقر؛ و انزوای معاشرتی، هر دو.
در اجلاس ۲۰۱۶ داوس فرصتی پدید آمد تا از مدیرعامل شرکتی که گردش مالی ده میلیارد دلاری داشت سوالی بپرسم. به او گفتم: کدام علت باعث شد تا یک شرکت کوچک را در یک دهه به یک شرکت بزرگ چند رشتهای (Conglomerate) تبدیل کنید؟ و سپس گفتم لطفاً ده علت نگویید. آن علتِ ثقل را بگویید. او در پاسخ گفت:
I changed people I hung out with.
٭ استاد دانشگاه شهید بهشتی