انتقاد از کاهش سود سپرده‌ها

۱۳۹۹/۰۳/۱۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۷۶۹۰
انتقاد از کاهش سود سپرده‌ها

مشکل کاهش سود  افزایش فرهنگ تسهیلات‌گیری است

مهدی بیک | اقتصاد ایران در شرایطی دوران حساس فعلی را پشت سر می‌گذارد که مجموعه‌ای از متغیرهای اثرگذار از جمله تحریم‌های اقتصادی، کرونا، مشکلات کسری بودجه، کاهش ارزش پول ملی و...چشم‌انداز متفاوتی را پیش روی اقتصاد و معیشت کشورمان گشوده است؛ چشم‌اندازی که هرچند شاید در شرایط فعلی نتوان تصویر کاملی از چند و چون آن ارایه کرد اما واقعیت آن است که در صورت عدم برنامه‌ریزی مناسب ممکن است، بحران‌های تازه‌ای در فضای عمومی اقتصادی ایجاد شود. در این میان بانک مرکزی با اعلام راهبردهای تاره‌ای اعلام کرده که اولویت اصلی برنامه‌هایش را در مسیر مهار تورم قرار خواهد داد تا از این طریق هم جریان نقدینگی کنترل شود و هم فرآیند فقیر شدن طبقات کمتر برخوردار متوقف شود.برای آگاهی از کم وکیف برنامه‌ریزی‌های اقتصادی اخیر در بازار پولی گفت‌وگویی را با کمال سیدعلی دکترای اقتصاد بین‌الملل و پولی از دانشگاه اصفهان ترتیب دادیم تا تحلیلی از مهم‌ترین اولویت‌های اقتصادی کشور در شرایط حساس فعلی ارایه کنیم. سید علی که سابقه حضور در دولت دهم به عنوان معاون بانک مرکزی را در کارنامه دارد در ادامه به دلیل دخالت‌های رییس دولت دهم از همکاری با این دولت استعفا داد. این تحلیلگر اقتصادی با اشاره به این واقعیت که شرایط فعلی محصول نظام تصمیم‌سازی کشور طی 2سال گذشته است اعلام می‌کند که بانک مرکزی به درستی به دنبال برخی اصلاحات ضروری در ساختار پولی کشور است و معتقد است که چنانچه دولت از نقدینگی برآمده از استقبال مردم از بورس در مسیر احیای تولید و رونق آن بهره ببرد می‌توان به چشم‌انداز آینده بورس امیدوار بود.

   این روزها بازار بحث در خصوص بیانیه بانک مرکزی پیرامون مهار تورم به حول و حوش قیمتی 20 تا 24درصد در محافل اقتصادی و رسانه‌ای حسابی گرم است و مخالفت‌ها و موافقت‌های فراوانی در خصوص آن مطرح می‌شود، به عنوان فردی که سابقه فعالیت در مدیریت ارشد بانک مرکزی را داشته‌اید، بفرمایید اساسا بانک مرکزی ابزارهای لازم برای تحقق این ایده را در اختیار دارد؟

 من قبلا پیش‌بینی کرده بودم که چنانچه نرخ نقدینگی با همین شدت بالا برود و بانک مرکزی هم برای کمک به دولت در زمینه کسری بودجه اقدام به چاپ اسکناس کند و سیستم بانکی همچنان به اضافه برداشت خود از بانک مرکزی ادامه دهد، جهشی دامنه‌دار در بازار ارز به وجود خواهد آمد.این روزها موافقت‌ها و مخالفت‌های عجیبی درباره ضرورت حضور یا عدم حضور بانک مرکزی در فضای اقتصادی شنیده می‌شود که به نظرم چندان مبنای درستی ندارد؛ واقع آن است که بانک‌های مرکزی در تمام دنیا به نوعی وظیفه نظارت و هدایت‌گری را در بازار‌ها بر عهده دارند تا بازارها از نوسانات مخرب برآمده از تحرکات اقتصادی مصون بمانند. این در حالی است که در ایران طی سال‌های گذشته بحث‌های بیهوده‌ای درباره ضرورت یا عدم ضرورت دخالت بانک مرکزی به راه افتاده که به نظرم بحث‌های فرعی است؛ مگر می‌شود ساختارهای پولی و مالی یک کشور را به حال خود رها کرد و سرنوشت اقتصادی و معیشتی کشور را به دست بازار سپرد. به هر حال بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز باید به موقع حضور داشته باشد و به موقع و در بزنگاه‌های حیاتی باید جریان سیال مالی و پولی را به سمت تعادل هدایت کند. البته این حضور باید یک حضور نامحسوس و نظارتی صرف باشد. 

  شما تجربه فعالیت به عنوان مدیر ارشد در بانک مرکزی را نیز داشته اید؛ در آن زمان هم بانک مرکزی از ظرفیت‌هایش برای اثرگذاری در بازار ارز استفاده می‌کرد؟

 بله این موضوعی است که فکر می‌کنم همواره در ساختار بانک مرکزی جریان داشته است؛ ببینید اتمسفر پولی و مالی کشور را مانند چشم‌هایی در نظر بگیرید که در آن هم ورودی آب وجود دارد و هم خروجی؛ یعنی بخشی از آب‌های سطحی و...به چشمه وارد می‌شود و از آن سو هم خروجی‌هایی در این چشمه وجود دارد؛ چه زمانی این آب شفاف دچار مشکل می‌شود؟ وقتی که ورودی دچار مشکل شود؛ وقتی ورودی به اندازه کافی نداشته باشید و خروجی‌ها هم همچنان ادامه داشته باشد یا چشمه خشک می‌شود یا راکد . در حال حاضر اقتصاد ایران دچار یک چنین مشکلی شده، جریان ورودی ارزی ما دچار مشکلاتی شده و از آن‌طرف خروجی‌ها افزایش پیداکرده، برای اینکه این مشکلات کمتر شود باید متولی وجود داشته باشد که جریان سال ورودی و خروجی را کنترل کند تا اگر سنگی جلوی ورودی آب را گرفته آن را بردارد ومشکلات را حل کند. وظیفه بانک مرکزی به نوعی شفاف‌سازی این جریان سیال پولی و مالی است. بله در گذشته هم بانک مرکزی تلاش می‌کرد تا وضعیت را متعادل سازد. چرا که دولت‌ها همیشه تشنه پول هستند و می‌خواهند پول خرج کنند و برای خودشان محبوبیت بخرند. راهکار این پول‌سازی از چه نهادی شروع می‌شود از بانک مرکزی. من هم به خاطر همین دخالت‌های خارج از محدوده بود که در زمان دولت احمدی‌نژاد استعفا دادم. اصل این است که بانک مرکزی باید طوری مدیریت کند که منجر به تورم و افزایش نقدینگی و افزایش پایه پولی نشود.

وقتی که تورم بالا می‌رود، پایه پولی کاهش می‌یابد و رشد اقتصادی متوقف می‌شود.

  چطور می‌شود این نظارت‌ها و هدایت‌گری‌ها را به گونه‌ای تثبیت کرد که شائبه دخالت دولت در اقتصاد ایجاد نشود؟

این حضور و نظارت با مساله دخالت دولت در اقتصاد متفاوت است و ربطی به هم پیدا نمی‌کند. این حضور به اندازه‌ای کلیدی و راهگشاست که معتقدم بخشی از مشکلاتی که طی سال‌های اخیر در خصوص نرخ ارز در فضای اقتصادی کشور به وجود آمده به دلیل انفعالی است که بانک مرکزی در گذشته در مواجهه با موضوعات مختلف از خود بروز داده است. بنابراین معتقدم که برنامه‌ریزی‌های بانک مرکزی برای مهار نوسانات ارزی و تثبیت تورم در شرایط فعلی می‌تواند منشأ اثرات مثبتی باشد. اینکه می‌پرسید دولت چطور می‌تواند هم نظارت کند و هم طوری این نظارت را ساماندهی کند که شائبه دخالت درباره آن شکل نگیرد، به نظام تدبیری بر می‌گردد که دولت‌ها در یک چنین شرایطی باید در پیش بگیرند. اگر مسوولان بانک مرکزی بتوانند الگویی را تدوین کنند، بعد بستر لازم برای تحقق اهداف اقتصادی را نیز تبیین کنند و از ظرفیت‌های پولی و مالی بانک مرکزی برای رسیدن به این اهداف بهره بگیرند؛ این پیام کلی به اقتصاد منتقل می‌شود که وضعیت در شرایط باثباتی قرار دارد. در واقع نظم و دیسیپلین بانک مرکزی و تسلط بر روی برنامه‌ها این پالس را به فعالان اقتصادی و صاحبان سرمایه منتقل می‌کند که قطار اقتصاد کشور در مسیر ریل‌گذاری شده در حال حرکت است. 

  عملکرد بانک مرکزی دولت دوازدهم را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 آقای همتی هوشمندی‌هایی دارند و توانسته‌اند مصوبات مورد نیاز را به گونه‌ای پیش ببرند که امضای سران قوا را نیز بگیرند؛ این هوشمندی ایشان را نشان می‌دهد ولی برای ارزیابی دقیق عملکرد بانک مرکزی باید منتظر آینده باشیم. اعداد و ارقام اقتصادی فعلی نتیجه عملکرد رییس قبلی بانک مرکزی است. عملکرد بانک مرکزی‌ها با نرخ تورم، رشد اقتصادی، نقدینگی و...سنجیده می‌شود. اگر آقای همتی و دولت بتوانند تورم را کاهش دهند، نقدینگی را کنترل و مهار کنند و شاخص پایه پولی را به سمت بهبود هدایت کنند؛ عملکرد خوبی داشته‌اند.

  در این میان موضوع اقبال عمومی به بورس و انتقال جریان نقدینگی از سایر بازارها به این بازار هم مطرح است. این استقبال را چطور می‌توان تحلیل کرد؟

 در حال حاضر نوع خاصی از ابهام در خصوص چشم‌انداز تصمیم‌سازی‌های اقتصادی وجود دارد که برای تحلیل و ارزیابی آنها باید داده‌های اطلاعاتی بیشتری در اختیار داشته باشیم. به هرحال از آنجایی که  دولت در این شرایط خاص و پر از نوسان تصمیم گرفته تا جهت‌گیری نقدینگی را به سمت و سوی بازار بورس بکشاند به عنوان یک ایرانی همه باید از این راهبرد حمایت کنیم تا برنامه‌های مورد نظر محقق شود اما از نقطه نظر اقتصادی و تحلیلی ابهاماتی در خصوص این تصمیم وجود دارد که باید به آنها توجه شود. از جمله اینکه اعلام می‌شود قیمت سهام‌ها بیشتر از قیمت واقعی آنهاست یا اینکه گفته می‌شود زمانی که تولیدی وجود ندارد؛ فعل و انفعال مالی در بورس بیشتر یک حباب خواهد بود یا موارد دیگری که در این خصوص مطرح می‌شود. دولت باید مشخص کند که رشد بورس چه اثراتی در فضای کلی اقتصاد به جای خواهد گذاشت. باید مشخص شود که آیا سمت و سوی نقدینگی ایجاد شده در بورس قرار است صرف رونق تولید شود؟ یا اینکه قرار است کسری بودجه را پوشش دهد؟ یا برنامه دیگری تدارک دیده شده است. در حال حاضر مردم و کارشناسان اقتصادی نمی‌دانند که جهت‌گیری آینده بورس چه سمت و سویی خواهد داشت و اساسا گام بعدی در این خصوص چیست. در این میان عده‌ای از رشد بورس انتقاد می‌کنند و گروهی دیگر رونق بورس را به معنای حل مشکل نقدینگی در کشور ارزیابی می‌کنند که به نظرم هر دوی این دیدگاه‌ها احساسی مطرح می‌شوند. تا داده‌های اطلاعاتی مناسبی در این خصوص ارایه نشود نمی‌توان تحلیل درستی ارایه کرد.

  دولت اما برای هدایت نقدینگی به سمت بورس، روش متفاوتی را برگزیده است؛ از یک طرف با محدود ساختن بازارهای طلا و ارز، همچنین کاهش سود بانکی سعی کرده جذابیت‌های سرمایه‌گذاری در این بازارها را از بین ببرد و از سوی دیگر با رکودی که در بازار‌های خودرو و مسکن ایجاد شده عملا تنها یک گزینه سرمایه‌گذاری در بورس باقی می‌ماند؛ فکر نمی‌کنید این محدود‌سازی در بلندمدت باعث فرار سرمایه‌ها از کشور شود؟

 بله همان‌طور که گفتید در کوتاه‌مدت و میان مدت پیش‌بینی‌ها این است که با حمایت‌هایی که از بازار بورس صورت می‌گیرد؛ روند صعودی بورس تداوم داشته باشد اما اینکه آیا این رشد در بلندمدت هم تداوم داشته باشد؛ باید منتظر روزها و هفته‌های آینده بمانیم. در فضای اقتصادی و بازار‌های پولی و مالی گاهی یک متغیر به ظاهر ساده، می‌تواند جهت‌گیری‌های کلی را تغییر دهد. در اسفندماه چه کسی پیش‌بینی می‌کرد که ناگهان کرونایی ظهور و بروز پیدا می‌کند که فضای کلی اقتصاد بین‌المللی را در هم بپیچد؛ این یک متغیر غیر قابل پیش‌بینی است. دولت در حال حاضر با کاهش نرخ سپرده‌ها این پیام را به جامعه منتقل می‌کند که دولت مایل است نقدینگی موجود در جامعه را به سمت و سوی بورس هدایت کند. بنابراین مسیر سرمایه‌گذاری در بازارهایی چون طلا، ارز، مسکن و البته بانک‌ها و...مسدود شده و تنها مسیر سرمایه‌گذاری موجود بورس است. اما مساله اینجاست که بورس یک وضعیت پایدار و تضمین شده ندارد و ممکن است در اثر یک تکانه یا یک متغیر دچار نوسان‌های فراوانی شود. این بخش از موضوع است که هنوز برای مردم خوب تشریح نشده است. 

  مشکلاتی که در این فضا ایجاد می‌شود کدام هستند؟ 

 به نظرم دولت نباید نرخ سود سپرده‌ها را کاهش میداد با این وضعیتی که در بورس و سایر بازارها هست. کاهش نرخ سود سپرده‌ها در ادامه باعث کاهش سود تسهیلات خواهد شد. این کاهش سود تسهیلات مشکلات دیگری را می‌آفریند که یکی از مهم‌ترین آنها افزایش فرهنگ تسهیلات‌گیری است. کسی که با سود 16 درصدی وام می‌گیرد با تورم 35درصدی شرایط را به گونه‌ای می‌کند که وام گرفتن پر سود‌ترین تحرک اقتصادی می‌شود.

  شما اگر قرار باشد توصیه‌ای به مردمی که بدون آگاهی وارد بورس می‌شوند کنید چه موردی را مطرح می‌کنید؟

 مردم باید از طریق کارگزارهای رسمی و متخصصان این حوزه وراد این فضا شوند و کف و سقفی را هم برای خودشان در نظر بگیرند و صندوق‌هایی را انتخاب کنند که سودهای تضمین شده نسبی ارایه می‌کنند.  

  آیا ممکن است تجربه‌ای مانند صندوق‌های غیرمجاز دوباره در فضای اقتصادی بروز کند؟

 در ماجرای صندوق‌های غیرمجاز مساله اصلی این بود که پولی از مردم گرفته شده بود و این پول را کسی نمی‌تواتنست زنده کند. اما بورس اساسا اتمسفر ریسک است؛ این موضوع بسیار حساس است و متاسفانه در رسانه ملی و رسانه‌ها کمتر به آن پرداخته می‌شود. باید برای مردم درست روشن شود که وقتی پا به بورس می‌گذارند یک سر آن باخت و ضرر است و یک سر آن سود است. اینکه مردم با تصور سودهای کلان وارد این فضا شوند در ادامه مشکل آفرین خواهد شد. کسی که وراد این بازار می‌شود باید با علم این نوسانات و پایین بالا شدن‌ها وارد شوند. این‌بار دیگر کسی بار زیان‌های احتمالی مردم را به دوش نخواهد کشید و مردم خودشان باید این‌بار را به دوش بکشند.